Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
Rosybrown
<adj.>
<noun>
رنگی میان صورتی وقهوه ای
Other Matches
Salmon
<adj.>
<noun>
رنگی میان صورتی و نارنجی
Tan
<adj.>
<noun>
رنگی میان قهوه ای و کرم
redorange
<adj.>
<noun>
رنگی میان قرمز و نارنجی
ocher
<adj.>
<noun>
رنگی میان قهوه ای و زرد
slate
<adj.>
<noun>
رنگی میان آبی و خاکستری
Redviolet
رنگی میان بنفش و قرمز
Rosewood
رنگی میان بنفش و قهوه ای
colours
چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
colour
چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
slop basin
تشتک زیرسماور وقهوه جوش
dye sublimation printer
چاپگر رنگی باکیفیت بالا که تصاویری با پاشیدن قط عات رنگی روی کاغذ ایحاد میکند
checks
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checked
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
triads
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
triad
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
medoterranean
واقع در میان چند زمین میان زمینی
futtock
میان چوب میان تیر
intervenient
در میان اینده واقع در میان
solids
رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
solid
رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
figured
صورتی
pictogram
خط صورتی
Mistyrose
<adj.>
<noun>
نوعی صورتی
trigon
گروه سه صورتی
facial nerve
عصب صورتی
Rosepink
<adj.>
<noun>
نوعی صورتی
Pale pink
صورتی کمرنگ
facial vision
بینایی صورتی
Oldrose
<adj.>
<noun>
صورتی پررنگ
nervus facialis
عصب صورتی
pinkest
رنگ صورتی
pinker
رنگ صورتی
pink
رنگ صورتی
maiolica
یکجور کاشی صورتی
Cerise
<adj.>
<noun>
نوعی صورتی پررنگ
Magneta
<adj.>
<noun>
نوعی صورتی پررنگ
isolation
در صورتی که ولتاژ قط ع شود و..
pinkish
مایل به رنگ صورتی
majolica
یکجور کاشی صورتی
bind
به صورتی که قابل اجرا باشد
to i. any thing with figures
یا صحههای صورتی به چیزی زدن
binds
به صورتی که قابل اجرا باشد
doughface
دارای صورتی مانند خمیر گوشت الود
psychophysics
علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
omr
و به صورتی که قابل پردازش در کامپیوتر باشد تبدیل میکند
zeroes
پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
zeros
پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
jump instruction
پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
zero
پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
table of precedence
صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
signalled
تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signaled
تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
information
دانش نمایش داده شده به شخص به صورتی که قابل فهم باشد
signal
تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
hued
رنگی
dichromatism
دو رنگی
tinct
رنگی
coloured
رنگی
achromatism
بی رنگی
discoloration
بی رنگی
dichroism
دو رنگی
chromatic
رنگی
achromatization
بی رنگی
achromatisation
بی رنگی
achroma
بی رنگی
achromia
بی رنگی مو
colored
رنگی
achroma
بی رنگی مو
chromaticity
رنگی
trichroism
سه رنگی
coloration
رنگی
ingrain
نخ رنگی
trichromatism
سه رنگی
pigmental
رنگی
trichromat
سه رنگی
auto
امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
normalising
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalizes
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
default
نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
autos
امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
normalize
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalised
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalises
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
identities
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
interrupting
حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
interrupt
حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
voltage
وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند
interrupts
حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
voltages
وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند
copyhold
تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
defaulted
نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
identity
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
defaulting
نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
defaults
نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
dye stuff
ماده رنگی
unifiable
قابل هم رنگی
dyestuff
ماده رنگی
pencils
مداد رنگی
colorant
مواد رنگی
kinemacolour
سینمای رنگی
pentachromic
پنج رنگی
photochromy
عکاسی رنگی
pencilling
مداد رنگی
color code
رمز رنگی
aqua relle
نقاشی اب و رنگی
aquarelle
نقاشی اب و رنگی
pencil
مداد رنگی
monotint
نگار یک رنگی
polychroism
چند رنگی
paraffin wax
موم رنگی
blacks
سیاه رنگی
pigment dye
ماده رنگی
oleograph
عکس رنگی
pigment cell
یاخته رنگی
ocellus
حلقه رنگی
trichromatic theory
نظریه سه رنگی
monotint
عکس یک رنگی
lakes
لاک رنگی
lake
لاک رنگی
pigment
ماده رنگی
pigments
ماده رنگی
opalescence
شیری رنگی
pallor
زرد رنگی
pastel
خمیرمواد رنگی
blacked
سیاه رنگی
pastel
مداد رنگی
blacker
سیاه رنگی
blackest
سیاه رنگی
pleochroism
چند رنگی
photochrome
عکس رنگی
colored pencil
مداد رنگی
coloured cement
سیمان رنگی
chromophotograph
عکس رنگی
heliochrome
عکس رنگی
colored glass
شیشه رنگی
chromatic aberration
خطای رنگی
black
سیاه رنگی
color television
تلویزیون رنگی
color camera
دوربین رنگی
color graphics
گرافیک رنگی
cingulum
خط رنگی ومارپیچ
color trace recorder
رسام رنگی
stined glass
شیشه رنگی
color printer
چاپگر رنگی
heliochrome
عکاسی رنگی
chroma
مشخصههای رنگی
pigmentation
رنگی شدن
vitta
نوار رنگی
punched
وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
IF statement
عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
punches
وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
punch
وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
jump instruction
موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد
false colour
فیلم رنگی مصنوعی
purpurin
ماده رنگی روناس
color monitor
صفحه نمایش رنگی
simultaneous color television
تلویزیون رنگی همزمان
curcumin
ماده رنگی زردچوبه
indigotine
ماده رنگی نیل
composite color signal
پیام رنگی مرکب
pool ball
هر یک از گویهای رنگی اسنوکر
tetrachromatism
دید چهار رنگی
composite color monitor
مونیتور رنگی مرکب
polychrome
تهیه عکسهای رنگی
indigotin
ماده رنگی نیل
orcin
ماده رنگی گلسنگ
crayon
مداد رنگی مومی
crayons
مداد رنگی مومی
conventionalization
هم رنگی با ایین و رسوم
figurin
مجسمه سفالین رنگی
figurine
مجسمه سفالین رنگی
contour
خط فاصل درنقشههای رنگی
red, green, blue
سه اشعه تصویردرتلویزیون رنگی
carrier color signal
پیام رنگی حامل
ring tailed
دارای حلقههای رنگی در دم
technicolour
روش فیلم رنگی
Color films(T. V).
فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
minus color signal
پیام رنگی منفی
chromophore
گروه رنگی ملکول
bar
خط یا بلاک ضخیم رنگی
bars
خط یا بلاک ضخیم رنگی
chromogen
دانههای رنگی گیاهان
sequential color television
تلویزیون رنگی مرحلهای
dyestuff
مواد رنگی و رنگرزی
candy-striped
دارای نوارههای رنگی
chromophore
عامل رنگی ملکول
color gate
دریچه پیام رنگی
pigmentary
رنگی رنگ دار
quercitron
نوعی ماده رنگی
safranin
ماده رنگی زعفران
pullicate
یکجور دستمال رنگی
encaustic tile or brick
اجرکاشی هفت رنگی
figurines
مجسمه سفالین رنگی
neutral density faceplate
صفحه رنگی تلویزیون
orthochromatic
شبیه عکسهای رنگی طبیعی
pigments
باماده رنگی رنگ کردن
carmine
ماده رنگی قرمز دانه
pastel
<adj.>
رنگهای خفیف
[با مداد رنگی]
bacino
سفال لعاب دار رنگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com