English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 235 (12 milliseconds)
English Persian
rubicund رنگ مایل به قرمز
Search result with all words
auburn قهوهای مایل به قرمز
auburn رنگ قرمز مایل به زرد
cedar رنگ قرمز مایل به زرد
cedars رنگ قرمز مایل به زرد
caramel مایل به قرمز
caramels مایل به قرمز
mahogany رنگ قهوهای مایل به قرمز
carbuncle رنگ نارنجی مایل به قرمز
carbuncles رنگ نارنجی مایل به قرمز
scarlet قرمز مایل به زرد
cameo رنگهای مابین قرمز مایل به ابی یاقرمزمایل به زرد
cameos رنگهای مابین قرمز مایل به ابی یاقرمزمایل به زرد
terra cotta گل صورت سازی قرمز مایل به قهوهای
petunia رنگ قرمز مایل بابی
petunias رنگ قرمز مایل بابی
pansies رنگ قرمز مایل به ابی
pansy رنگ قرمز مایل به ابی
raisin رنگ قرمز مایل به ابی
raisins رنگ قرمز مایل به ابی
anemone لالهء نعمان رنگ قرمز مایل به ابی
anemones لالهء نعمان رنگ قرمز مایل به ابی
bay سرخ مایل به قرمز
bayed سرخ مایل به قرمز
baying سرخ مایل به قرمز
bays سرخ مایل به قرمز
lurid رنگ زرد مایل به قرمز
luridly رنگ زرد مایل به قرمز
fuchsin رنگ قرمز مایل به ابی که برای رنگ امیزی پشم وابریشم وچرم بکا رمیرود
fuchsine رنگ قرمز مایل به ابی که برای رنگ امیزی پشم وابریشم وچرم بکا رمیرود
mikado رنگ زرد مایل به قرمز
purple red قرمز مایل به ارغوانی
shell pink رنگ قرمز مایل به زرد
straw yellow رنگ زرد براق مایل به قرمز رنگ زرد کهربایی
rust رنگ قرمز مایل به قهوه ای
Other Matches
storm warning پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
carminic acid اسید کارمینیک [عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
infrared line scan ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
infrared imagery عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
natural dyes رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Turkaman rugs فرش های ترکمن [اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
infrared ray اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
interested مایل
sloping مایل
mile مایل
bevelled مایل
inclinable مایل
gauche مایل
agreeable مایل
miles مایل
oblique مایل کج
oblique مایل
desirous مایل
pitching مایل
bevel مایل
bevel پخ مایل
declivous مایل
f. of books مایل به کت اب
skews مایل
italic مایل
slanting مایل
skewing مایل
studious to do a thing مایل
studious of doing a thing مایل
skew مایل
rathe مایل
propense مایل
rath مایل
slantingly کج یا مایل
sideling مایل
inclined مایل
sidling مایل
loxodrome خط مایل
nothing loath مایل
willing مایل
lickerish مایل
willful مایل
reddish مایل بقرمز
slant range برد مایل
the mast has raked مایل کردن
solicitous to go مایل به رفتن
side flow weir سر ریز مایل
sourish مایل به ترشی
cant سطح مایل
purply مایل به ارغوانی
whity مایل به سفید
viridescent مایل به سبز
xanthic مایل به زردی
to incline to green یا مایل بودن
three point perspective پرسپکتیو مایل
the mast has raked مایل شدن
statute mile مایل رسمی
purplish مایل به ارغوانی
albescent مایل به سفیدی
aslant بطور مایل
aslant حرکت مایل
he is f. her مایل اوست
he was found of her مایل او بود
oblique rotation چرخش مایل
oblique projection تصویر مایل
oblique perspective پرسپکتیو مایل
oblique lattice شبکه مایل
incline plane سطح مایل
mile ohm مایل- اهم
lief مطلوب مایل
inclined compression فشار مایل
inclined drilling حفاری مایل
he has a good mind مایل است
greeny مایل بسبز
geographical mile مایل جغرافیایی
whitey مایل به سفید
recessive مایل ببازگشت
bitterish مایل به تلخی
oblique system سیستم مایل
centripetal مایل به مرکز
chamfer مایل شدن
comatant مایل بجنگ
oppositive مایل به ضدیت
obliquely بطور مایل
flavescent مایل بزردی
oblique section مقطع مایل
inclined face of dam نمای مایل سد
fond مایل مشتاق
like مایل بودن
greyish مایل به خاکستری
wilful مشتاق مایل
fondest مایل مشتاق
fonder مایل مشتاق
awry بطور مایل
nautical miles مایل دریایی
blueish مایل به ابی
solicitous مایل نگران
bluish مایل به ابی
liked مایل بودن
likes مایل بودن
nautical mile مایل دریایی
yellowish مایل بزردی
gaff میله مایل
solicitously مایل نگران
bloodshot قرمز
erythroid قرمز
erythrean قرمز
raddle گل قرمز
ponceau قرمز
redheads مو قرمز
vermilion قرمز
laky a قرمز
aka قرمز
coralline قرمز
cramoisy قرمز
sanguineous قرمز
reds قرمز
gules قرمز
redhead مو قرمز
rubrics خط قرمز
vermillion قرمز
vermeil قرمز
rubric خط قرمز
vinaceous قرمز
red line خط قرمز
redder قرمز
red <adj.> قرمز
reddest قرمز
inclined barrel arch طاق گهوارهای مایل
green with a blue tint سبز مایل به ابی
i am unwilling to go مایل نیستم بروم
cuesta جلگه مایل یااریب
loxodromics کشتی رانی در خط مایل
swart سبزه مایل به سیاه
tattletale gray سفید مایل بخاکستری
incilnable to do something مایل کردن بکاری
luteovirescent زرد مایل بسبز
griseous خاکستری مایل به ابی
low oblique عکس مایل پایین
inclined barrel arch طاق ضربی مایل
suntans قهوه مایل بسرخ
he is indisposed to go مایل نیست برود
he is not willing to go مایل برفتن نیست
grege اردهای مایل به خاکستری
he was found of her باو مایل بود
mph مخفف مایل در ساعت
he was not inclined to go مایل برفتن نبود
inclined shear plane سطح برش مایل
they canŠif they so wishŠ..... اگر مایل باشندمیتوانند...........
suntan قهوه مایل بسرخ
isabel زرد مایل به خاکستری
to be prepared to go مایل به رفتن بودن
inclined coil meter سنجه با پیچک مایل
isabella زرد مایل به خاکستری
oblimax rotation چرخش مایل بیشینه
buffyy مایل به رنگ نخودی
oblique shock wave موج ضربهای مایل
brownish مایل به قهوهای یاخرمایی
sloping barrel vault طاق ضربی مایل
sloping barrel vault سقف گهوارهای مایل
homosexual مایل به جنس خود
homosexuals مایل به جنس خود
pea green زرد مایل بسبز
blackish مایل به سیاه تیره
reddish مایل بسرخی زننده
hoary سفید مایل به خاکستری
canescent سفید مایل به تار
roll piercing process روش نورد مایل
pinkish مایل به رنگ صورتی
umber قهوه ای مایل به زرد
oblimin rotation چرخش مایل کمینه
rubious قرمز یاقوتی
red lead سرب قرمز
gold fish ماهی قرمز
red card کارت قرمز
rubefacient قرمز کننده
roucou قرمز بویا
red brick اجر قرمز
goldfish ماهی قرمز
rosily برنگ قرمز
reddened قرمز شدن
rubescent قرمز شونده
redlining خط قرمز کشیدن
rel pole قطب قرمز
rubefy قرمز کردن
red lips لبهای قرمز
red letter با حروف قرمز
rubefaction قرمز سازی
infera red مادون قرمز
ripe lips لبهای قرمز
red nucleus هسته قرمز
ruby of arsenic زرنیخ قرمز
infrared مادون قرمز
flush قرمز کردن
martagon سوسن قرمز
methyl red قرمز متیل
nacarat قرمز روشن
flushing قرمز کردن
flushes قرمز کردن
minium شنجرف قرمز
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com