Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 123 (7 milliseconds)
English
Persian
acquittance
رهایی بخشودگی
Other Matches
break up point
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
bombing height
ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
exemption
[from]
بخشودگی
[از]
impunity
بخشودگی
concession
بخشودگی
release
بخشودگی
released
بخشودگی
forgiveness
بخشودگی
dispensations
بخشودگی
remission
بخشودگی
dispensation
بخشودگی
releases
بخشودگی
exemption
استثناء بخشودگی
immunity
بخشودگی معافیت
tax concession
بخشودگی مالیاتی
absolution
عفو بخشودگی
indemnities
جبران زیان بخشودگی
indemnity
جبران زیان بخشودگی
angular velocity sight
زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
overslaugh
بخشودگی از کاری برای انجام کار بزرگتر
flagellant
کسیکه برای بخشودگی ازگناهان بخود شلاق میزند موجود یا انگل تاژک دار
deliverance
رهایی
emanacipation
رهایی
escapement
رهایی
salvation
رهایی
extrication
رهایی
escapes
رهایی
escape
رهایی
escaping
رهایی
goby
رهایی
emancipation
رهایی
quietus
رهایی
escaped
رهایی
riddance
رهایی
relief
رهایی
rescuing
رهایی
rescues
رهایی
rescue
رهایی
deliveries
رهایی
liveries
رهایی
livery
رهایی
delivery
رهایی
rescued
رهایی
abandonment
رهایی
emergency relief
رهایی از بلایا
emancipator
رهایی دهنده
to extricate oneself
رهایی یافتن
to get off
رهایی یافتن از
dishallucination
رهایی ازشیفتگی
to get rid of
رهایی یافتن از
get out
رهایی یافتن
release point
نقطه رهایی
keep one's head above water
رهایی یافتن
rescues
رهایی دادن
rescued
رهایی دادن
rescuing
رهایی دادن
disillusions
رهایی از شیفتگی
survival
رهایی از انهدام
survivals
رهایی از انهدام
rescue
رهایی دادن
disillusioning
رهایی از شیفتگی
bomb release line
خط رهایی بمب
disillusion
رهایی از شیفتگی
break off
رهایی ازدرگیری
disenchantment
رهایی از طلسم
break off position
نقطه رهایی
break up value
قیمت رهایی
released
منتشر ساختن رهایی
releases
منتشر ساختن رهایی
to escape
[with something]
رهایی یافتن
[با چیزی]
to escape with life and limb
سختی رهایی جستن
on one's feet
<idiom>
رهایی ازبیماری یا مشکلات
dropping angle
زاویه رهایی بمب
release
منتشر ساختن رهایی
bailment
رهایی به قید ضمانت
to save one's neck
از دار رهایی یافتن
lead us not into temtation
ماراازوسوسه شیطان رهایی ده
bomb release point
نقطه رهایی بمب
disengagement
رهایی از قید یا تعهد
impasse
حالتی که از ان رهایی نباشد
redeemer
رهایی بخش نجات دهنده
release
ازاد سازی رهایی واگذاری
sectors
تقسیم دیسک به شیار رهایی
sector
تقسیم دیسک به شیار رهایی
save
رهایی بخشیدن نگاه داشتن
releases
ازاد سازی رهایی واگذاری
saved
رهایی بخشیدن نگاه داشتن
emergency relief
رهایی ازمصایب غیر مترقبه
saves
رهایی بخشیدن نگاه داشتن
released
ازاد سازی رهایی واگذاری
redeemers
رهایی بخش نجات دهنده
redeems
از گرو در اوردن رهایی دادن
disencumbrance
رهایی ازقیدیاگرفتاری رهاسازی ازقید
get off
رهایی یافتن پیاده شدن از
angular velocity
سرعت زاویهای رهایی بمب
helicopter breakup point
نقطه رهایی هلیکوپترها ازستون
release point
نقطه رهایی ستون راهپیمایی
redeeming
از گرو در اوردن رهایی دادن
redeemed
از گرو در اوردن رهایی دادن
to p anyone through danger
کسی را از خطر رهایی دادن
redeem
از گرو در اوردن رهایی دادن
angular velocity bombsight
دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
apotheoses
رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
discharges
اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
apotheosis
رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
discharge
اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
inextricably
چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
four freedoms
دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
moonlight fliting
گریز از خانهای هنگام شب برای رهایی از پرداخت اجاره
break up value
قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
paint oneself into a corner
<idiom>
گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
succor
کمک برای رهایی از پریشانی موجب کمک
succour
کمک برای رهایی از پریشانی موجب کمک
stacked
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
stack
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
stacks
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
escapes
رهایی جستن خلاصی جستن
bilable
قابل رهایی قابل ضمانت
escaped
رهایی جستن خلاصی جستن
escape
رهایی جستن خلاصی جستن
escaping
رهایی جستن خلاصی جستن
final bomb release line
اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com