English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
fluidity روانی بیان
Other Matches
to speak [things indicating something] بیان کردن [رفتاری یا چیزهایی که منظوری را بیان کنند]
warns بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warned بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warn بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
volubility روانی
psychical روانی
fluency روانی
yield point حد روانی
freedoms روانی
mellifluence روانی
liquid limit حد روانی
freedom روانی
flow روانی
flowed روانی
facility روانی
flows روانی
psychic روانی
subversives روانی
subversive روانی
psychological روانی
fluidity روانی
mental روانی
complex عقده روانی
psychogenesis پدیدایی روانی
psychodiagnosis تشخیص روانی
psychognosis شناخت روانی
psychograph نمودار روانی
psycholepsis افت روانی
physical psychological تنی- روانی
psychic trauma اسیب روانی
psychic apparatus دستگاه روانی
psychiatric social work مددکاری روانی
psychiatric nurse پرستار روانی
psychiatric hospital بیمارستان روانی
psychasthenia ضعف روانی
playing the man بازی روانی
physical psychological جسمی- روانی
psychic blindness نابینایی روانی
psychic deafness ناشنوایی روانی
psychic energy نیروی روانی
psychic secretion تراوش روانی
psycholepsy افت روانی
psychological environment محیط روانی
psychopathy معالجه روانی
psychopathy اختلالات روانی
psychosis بیماری روانی
versatility روانی مهارت
psychopaysical روانی- فیزیکی
psychopharmacology داروشناسی روانی
psychosexual روانی- جنسی
psychosocial روانی- اجتماعی
psychosurgery جراحی روانی
psyho بیمار روانی
supersensible روحی روانی
stream of consciousness تسلسل روانی
stressing فشار روانی
stresses فشار روانی
psychological factors عوامل روانی
psychological field میدان روانی
psychological operations عملیات روانی
psychological scale مقیاس روانی
psychological space فضای روانی
psychotic بیمار روانی
psychopath بیمار روانی
psychomotor روانی- حرکتی
psychopaths بیمار روانی
neuroses اختلال روانی
neurosis اختلال روانی
stress فشار روانی
sociopsychological اجتماعی- روانی
psychoanalysis تحلیل روانی
gift of the gab روانی زبان
intrapsychic درون روانی
nervous breakdowns فروباشی روانی
liquid limit مرز روانی
flow روانی سلاست
flowed روانی سلاست
flows روانی سلاست
liquid limit test ازمون حد روانی
psychiatry پزشکی روانی
mental conflict تعارض روانی
mental derangement اشفتگی روانی
mental disease بیماری روانی
mental illness بیماری روانی
exopsychic برون روانی
endopsychic درون روانی
ease of style روانی انشا
psychotherapy درمان روانی
sanity سلامت روانی
mentally از نظر روانی
psychological warfare جنگ روانی
mood وضع روانی
moods وضع روانی
nervous breakdown بحران روانی
nervous breakdowns بحران روانی
analeptic نیروبخش روانی
cathexis انرژی روانی
cathexis تمرکز روانی
cathexis نیروگذاری روانی
mental disorder اختلال روانی
mental examination معاینه روانی
mental health بهداشت روانی
mental health سلامت روانی
mental test ازمون روانی
mental hygiene بهداشت روانی
mental status وضع روانی
psychological test ازمون روانی
neurasthenia خسته روانی
mental economy اقتصاد روانی
mental disorder بیماری روانی
complexes عقده روانی
psychiatric disorder اختلال روانی
nervous breakdown فروباشی روانی
mental disturbance اختلال روانی
psychosomatic disease بیماری روانی- تنی
neuropsychiatric درمان روانی عصبی
psychological warfare عملیات جنگ روانی
psi ability توانایی فرا روانی
psychognosy مطالعه عمیق روانی
psychologism پیروی از اصول روانی
neuropsychiatric مرض روانی و عصبی
psychotherapeutic وابسته بدرمان روانی
psychodiagnostics ابزارهای تشخیص روانی
reagent موضوع ازمایش روانی
pgr بازتاب گالوانیکی- روانی
reflux column ستون باز روانی
organic mental disorder اختلال روانی عضوی
reflux condenser چگالنده باز روانی
facility وسیله تسهیل روانی
psychogalvanic response پاسخ گالوانیکی- روانی
california psychological inventory پرسشنامه روانی کالیفرنیا
psychic determinism علیت گرایی روانی
intrapsychic conflict تعارض درون روانی
mental element of crime عنصر روانی جرم
psychomotor agitation بیقراری روانی- حرکتی
psychognosis مطالعه عمیق روانی
psychomotor retardation کندی روانی- حرکتی
psychomotor tests ازمونهای روانی- حرکتی
psychonomics محیط شناسی روانی
psychodrama نقش گزاری روانی
psychopathology اسیب شناسی روانی
depth psychology تجزیه و تحلیل روانی
mental measurement اندازه گیری روانی
psychodynamics پویش شناسی روانی
psychopathologist اسیب شناس روانی
psychogalvanic reflex بازتاب گالوانیکی- روانی
psychasthenia خستگی روانی بی تصیمی
psychopaths مبتلا بامراض روانی
phrenology جمجمه شناسی روانی
viscosity ناروانی کند روانی
nervous breakdown درماندگی روانی [پزشکی]
nervous breakdown واماندگی روانی [پزشکی]
nervous breakdown ناتوانی روانی [پزشکی]
stressing تنش جسمانی- روانی
stresses تنش جسمانی- روانی
stress تنش جسمانی- روانی
to speak with f. به روانی سخن گفتن
psychopath مبتلا بامراض روانی
stressable <adj.> فشار روانی پذیر
stress tolerance تحمل فشار روانی
psychopathology علم اسیب شناسی روانی
acute stress reaction واکنش حاد فشار روانی
psychognosis تحقیقات روانی روان پژوهش
psychoneural parallelism توازی نگری روانی- عصبی
mental deficiency عقب ماندگی روانی وفکری
psychognosy تحقیقات روانی روان پژوهش
post traumatic stress disorder اختلال فشار روانی پس اسیبی
psychomotor stimulant داروی محرک روانی- حرکتی
rhetoric علم معانی بیان معانی بیان
cathectic وابسته به تمرکز روانی شهوانی شده
illinois test of psycholinguistic ازمون تواناییهای زبانی- روانی ایلینوی
psychoneurosis ناراحتی روانی در اثر حالت عصبی
psychergograph دستگاه اندازه گیری کار روانی
dsm راهنمای تشخیصی و اماری اختلالهای روانی
psychanalyze بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
schizoid مبتلا به اختلال روانی وجنون گوشه گیری
How does he [she] tick? او [مرد ] [زن] چطور [از نظر روانی] عمل میکند؟
consolidation psychological operation عملیات روانی برای جلب همکاری مردم
depressions کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
psychosurgery جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
depression کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
strategic استراتژیکی مربوط به خط مشیهای سیاسی واقتصادی و نظامی و روانی وجغرافیایی یا ملی کشور
subversion نابود کردن قدرت یک حکومت ازنظرنظامی اقتصادی روانی فرهنگی سیاسی و اجتماعی
Hard architecture [ساختمان محکم، غیر شخصی و بدون پنجره که معمولا زندان ها و بیمارستان های روانی به این سبک ساخته می شده است.]
choice of words بیان
expressions بیان
wording بیان
statements بیان
averment بیان
word choice بیان
statement بیان
diction بیان
pronunciation بیان
experssion بیان
pronunciations بیان
explication بیان
recitation بیان
recitations بیان
verbiage [American English] بیان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com