Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
English
Persian
lubricate
روان سازنده
lubricated
روان سازنده
lubricates
روان سازنده
lubricating
روان سازنده
lubricant
روان سازنده
lubricants
روان سازنده
Other Matches
pertubative
اشفته سازنده مضطرب سازنده
psychologically
از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
psychophysics
علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
maker
سازنده
producer
سازنده
constructor
سازنده
fabricant
سازنده
fomative
سازنده
makers
سازنده
concoctor
سازنده
wright
سازنده
compositors
سازنده
compositor
سازنده
builders
سازنده
builder
سازنده
constituents
سازنده
constituent
سازنده
instrumentalists
سازنده
fabricator
سازنده
manufacturer
سازنده
component
سازنده
manufacturers
سازنده
components
سازنده
instrumentalist
سازنده
constructive
سازنده
producers
سازنده
inveigler
گمراه سازنده
sonneteer
سازنده غزل
spoiler
فاسد سازنده
ingredient
عنصر سازنده
refrigrative
خنک سازنده
presentive
مجسم سازنده
interceptive
جدا سازنده
subjugator
مطیع سازنده
builders
موسس سازنده
supersessive
لغو سازنده
suppressive
موقوف سازنده
suppressor
موقوف سازنده
ingredients
عنصر سازنده
purificative
پا سازنده تطهیری
alterative
دگرگون سازنده
assurer
مطمئن سازنده
refrigerative
خنک سازنده
qualificatory
محدود سازنده
assuror
مطمئن سازنده
separative
جدا سازنده
procreation
سازنده زایش
procreator
موجد سازنده
builder
موسس سازنده
irradiative
روشن سازنده
restrictive
محدود سازنده
manifestative
اشکار سازنده
renovator
باز نو سازنده
incorporator
یکی سازنده
manufacturer's agent
نماینده سازنده
factors
سازنده فاکتور
factor
سازنده فاکتور
deific
خدا سازنده
components
جزء سازنده
melodist
سازنده ملودی
depletive
تهی سازنده
film developer
سازنده فیلم
lutist
سازنده عود
dispossessor
بی بهره سازنده
manufacturers' agent
نماینده سازنده
dissipative
پراکنده سازنده
distractive
پریشان سازنده
component
جزء سازنده
fabricator
سازنده وسایل
qualifier
ملایم سازنده
elucidatory
روشن سازنده
computer manufacturer
سازنده کامپیوتر
composers
سازنده مصنف
vitiator
تباه سازنده
composer
سازنده مصنف
coordinative
متناسب سازنده
qualifiers
ملایم سازنده
enslaver
بنده سازنده
composition
نسبت اجزای سازنده
producer advertising
تبلیغ توسط سازنده
original equipment manufacturer
سازنده تجهیزات اصلی
procurer
فراهم سازنده جاکش
composition
نسبت اجزاء سازنده
elucidative
تفسیری روشن سازنده
compositions
نسبت اجزاء سازنده
compositions
نسبت اجزای سازنده
indican
ماده سازنده نیل
manufacturer
تولید کننده سازنده
manufacturers
تولید کننده سازنده
manufacturer's software
نرم افزار سازنده
toyer
سازنده اسباب بازی
boilermaker
سازنده دیگ بخار
mitigatory
سبک سازنده مخفف
wright
کارگر سازنده نجار
ceramist
سازنده فروف سفالین
ceramicist
سازنده فروف سفالین
boiler maker
سازنده دیگ بخار
paper stainer
سازنده کاغذهای دیواری
ideologue
سازنده ایده ئولوژی
reflective
بازتابنده منعکس سازنده
formative
ترکیب کننده سازنده
reflectional
بازتابنده منعکس سازنده
purificatory
پاک سازنده تطهیری
diallist
سازنده ساعت افتابی
loathful
دافع بیرغبت سازنده
metrist
سازنده نظم وشعر
perversive
گمراه کننده منحرف سازنده
pictorial
تصویر نما مجسم سازنده
mitigative
سبک سازنده تخفیف دهنده
unisys
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
illusory
گمراه کننده مشتبه سازنده
pastoralist
سازنده شعرهای روستایی چوپان
producer
عمل اورنده سازنده باراورنده
spoilsman
تباه کننده فاسد سازنده
detonating
محترق شونده منفجر سازنده
humiliatingly
پست سازنده خفیف کننده
carver
قلم سنگ تراشی سازنده
humiliating
پست سازنده خفیف کننده
illusive
گمراه کننده مشتبه سازنده
data general corporation
سازنده سیستمهای مینی کامپیوتر
honeywell
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
self discharging
ازاد سازنده نفس خود
assimilator
تحلیل برنده همانند سازنده
producers
عمل اورنده سازنده باراورنده
wet cooper
سازنده چلیک برای مایعات
digital equipment corporation
سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
flag waver
مضطرب سازنده تولیدکننده هیجان عمومی
dry cooper
سازنده چلیک برای خشکه بار
motorola
سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
Dec
یک سازنده بزرگ سیستمهای مینی کامپیوتر
control data corporation
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
borland international
یک شرکت سازنده نرم افزارهای ریزکامپیوتر
outriggers
اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
smokescreen
عمل یا حرف گمراه کننده یا مستتر سازنده
leukosis
زیاد شدن بافتهای سازنده گویچههای سفید
horner
سازنده شانههای شاخی کرنازن شاخ تراش
metencephalon
قسمتی از مغز جنین که سازنده مخچه وبصل النخاع است
radio sheck
یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
free issue materials
موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد
parbasis
سرودی که دسته تهلیل خوانان بنام سازنده ان وبعنوان تماشاکنندگان میخواند
doa
شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
inviscid
روان
liquidly
روان
flowingly
روان
lotic water
اب روان
dust bowl
شن روان
cursive
روان
slurry
گل روان
handy
روان
fluid
روان
fluids
روان
shifting sand
شن روان
liquid
روان
liquids
روان
easier
روان
fluent
روان
easiest
روان
easy
روان
handiest
روان
handier
روان
spirit
روان
spiriting
روان
ghost
روان
ghosts
روان
glib
روان
flowing
روان
gushing
روان
voluble
روان
facile
روان
running water
اب روان
glibly
روان
profluent
روان
psyche
روان
particular lien
حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
gushingly
بطور روان
ballpens
روان نویس ها
ball pens
روان نویس ها
moving staircase
پله روان
psychedelic
روان گردان
palankeen
تخت روان
palanquin
تخت روان
ballpoints
روان نویس ها
ballpoint pens
روان نویس ها
neuroticism
روان رنجورخویی
running sand
ریگ روان
moving stairway
پله روان
moving staircase
پله روان
escalator
پله روان
psychodynamic
روان پویشی
mind body problem
مساله تن و روان
psychics
روان شناسی
lash vi
روان شدن
psychoneurosis
روان رنجوری
let off
روان کردن
psychoneurotic
روان رنجور
sleep walker
خوابیده شب روان
psychophysics
روان- فیزیک
psychophysiology
روان- فیزیولوژی
psychosomatics
روان تنایی
psychotherapeutic
روان درمانبخش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com