Dictiornary-Farsi | روان نویس | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 208 (10 milliseconds)

English	Persian
ballpen	روان نویس [نوشت افزار]
ball pen	روان نویس [نوشت افزار]
ballpoint	روان نویس [نوشت افزار]
ballpoint pen	روان نویس [نوشت افزار]


Search result with all words

ballpens	روان نویس ها
ball pens	روان نویس ها
ballpoints	روان نویس ها
ballpoint pens	روان نویس ها
Other Matches

addersser or or	نامه نویس عریضه نویس
ego loss programming	تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
versions	نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
version	نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
psychologically	از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
psychophysics	علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
chirographer	خط نویس
inviscid	روان
glibly	روان
spirit	روان
spiriting	روان
dust bowl	شن روان
ghosts	روان
cursive	روان
liquidly	روان
lotic water	اب روان
flowingly	روان
liquid	روان
profluent	روان
ghost	روان
fluent	روان
running water	اب روان
gushing	روان
shifting sand	شن روان
flowing	روان
glib	روان
easy	روان
easiest	روان
easier	روان
handier	روان
handiest	روان
handy	روان
slurry	گل روان
fluid	روان
fluids	روان
liquids	روان
voluble	روان
psyche	روان
facile	روان
deponent	گواهی نویس
dramaturge	درام نویس
dialogist	مکالمه نویس
editorialist	سرمقاله نویس
cryptographer	رمز نویس
elegiast	مرثیه نویس
epistler	رساله نویس
endorser	پشت نویس
endorser	فهر نویس
annotator	تفسیر نویس
endorseer	فهر نویس
emblematist	مثل نویس
elegist	مرثیه نویس
elegiast	قصیده نویس
epistoler	نامه نویس
calligrapher	خوش نویس
annalist	تاریخچه نویس
grandiloquent	قلنبه نویس
anecdotist	حکایت نویس
allegorist	تمثیل نویس
programmers	برنامه نویس
pamphleteer	رساله نویس
pamphleteers	رساله نویس
historian	تاریخ نویس
affiant	گواهی نویس
annotator	حاشیه نویس
programmer	برنامه نویس
copyreader	سرمقاله نویس
conveyancer	قباله نویس
chronicler	وقایع نویس
acceptor	قبولی نویس
calligraphist	خوش نویس
aphorist	پند نویس
aphorist	موجز نویس
historians	تاریخ نویس
typewritter	ماشین نویس
write once read many	یکبار نویس
tractarian	مقاله نویس
the psalmist	زبور نویس
tabulator	جدول نویس
tabulating machine	جدول نویس
story teller	افسانه نویس
stenograph	تند نویس
songwriter	سرود نویس
sign writer	لوحه نویس
songwriter	ترانه نویس
sign writer	تابلو نویس
scrabbler	مسوده نویس
scholiast	حاشیه نویس
letter writer	نامه نویس
lapicide	سنگ نویس
prosateur	نثر نویس
inker	مرکب نویس
odist	قصیده نویس
idyllist	قصیده نویس
head liner	سرصفحه نویس
gnomical	کوتاه لب نویس
geneologist	شجره نویس
gazetteer	روزنامه نویس
gazetteer	مجله نویس
foul copy	چرک نویس
fictionist	داستان نویس
fictionist	افسانه نویس
fabulist	افسانه نویس
letter writer	کاغذ نویس
magazin	مجله نویس
rough or foul copy	چرک نویس
rewriter	دوباره نویس
proverbialist	مثل نویس
proser	نثر نویس
prosaist	نثر نویس
proforma	پیش نویس
phonographer	صدا نویس
paragrapher	عبارت نویس
paper stainer	کتاب نویس
orthographer	درست نویس
natural historian	تاریخ نویس
mythographer	اسطوره نویس
magniloquent	قلنبه نویس
magazinist	مقاله نویس
magazinist	مجله نویس
fabler	افسانه نویس
drafts	چرک نویس
lexicographers	لغت نویس
draftsmen	طرح نویس
draughtsman	طرح نویس
draft	چرک نویس
draft	پیش نویس
draughtsmen	طرح نویس
satirist	هجو نویس
satirists	هجو نویس
novelist	رمان نویس
lexicographer	لغت نویس
minute	پیش نویس
drafted	پیش نویس
drafts	پیش نویس
bookmaker	کتاب نویس
bookmakers	کتاب نویس
drafted	چرک نویس
novelists	رمان نویس
romancer	رمان نویس
polygraph	بسیار نویس
scriptwriter	نمایشنامه نویس
polygraphs	بسیار نویس
scriptwriters	نمایشنامه نویس
evangelists	انجیل نویس
playwright	پیس نویس
playwright	نمایشنامه نویس
playwrights	پیس نویس
biographer	تذکره نویس
playwrights	نمایشنامه نویس
essayists	مقاله نویس
dramatists	نمایشنامه نویس
dramatist	نمایشنامه نویس
typist	ماشین نویس
captions	زیر نویس
biographers	تذکره نویس
caption	زیر نویس
typists	ماشین نویس
columnist	مقاله نویس
columnists	مقاله نویس
essayist	مقاله نویس
evangelist	انجیل نویس
mind body problem	مساله تن و روان
psychophysiology	روان- فیزیولوژی
moving staircase	پله روان
anima	مادینه روان
easy style	انشای روان
liquid fire	اتش روان
electrodynamics	روان برق
psychotic	روان پریش
psychosis	روان پریشی
gushingly	بطور روان
it rained blood	روان بود
let off	روان کردن
liquid bitumen	قیر روان
lash vi	روان شدن
currents	جاری و روان
smooths	نرم روان
flux	روان ساز
current	جاری و روان
psychedelic	روان گردان
traumatism	روان زخم
smooth	نرم روان
to run off	روان بودن
to let off	روان ساختن
neuroses	روان رنجوری
smoothest	نرم روان
smoothed	نرم روان
trauma	روان زخم
traumas	روان زخم
moving stairway	پله روان
moving staircase	پله روان
escalator	پله روان
neurosis	روان رنجوری
animus	نرینه روان
strecher	تخت روان
psychometrics	روان سنجی
psychologt	روان شناسی
psychography	روان نگاری
psychogenic	روان زاد