English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
to lie prostrate روبه زمین خوابیدن
Other Matches
pronely روبه زمین
to lay prostrate روبه زمین خواباندن
north روبه شمال
foxiness روبه صفتی
aport روبه بندر
alow روبه پایین
face نما روبه
heavenward روبه اسمان
faces نما روبه
one foot in the grave <idiom> روبه موت
downward روبه پایین
degenerated روبه انحطاط گذاردن
slyness روبه بازی شیطنت
to be on the increase روبه افزایش گذاشتن
decrescent روبه نقصان گذارنده
point-blank روبه نشان مستقیم
landside طرف روبه خشکی
in the wired eye روبه روی باد
hypaethral بی پوشش روبه اسمان
degenerates روبه انحطاط گذاردن
degenerating روبه انحطاط گذاردن
gray روبه سفیدی رونده
point blank روبه نشان مستقیم
degenerate روبه انحطاط گذاردن
face up ورق روبه بالا
snail's pace <idiom> حرکت آهسته روبه جلو
moribund در سکرات موت روبه مرگ
extrorse روبه بیرون پشت بمادگی
fowling روبه بازی یادوروئی کردن
so far, so good <idiom> تا حالاهمه چیز روبه راه است
straight off مستقیما درجلو موج روبه ساحل
english toy spaniel نوعی سگ پشمالوی دارای پیشانی برامده وبینی روبه بالا
incubates بر خوابیدن
to go to roost خوابیدن
lies خوابیدن
incubate بر خوابیدن
lied خوابیدن
go to rest خوابیدن
lie خوابیدن
incubating بر خوابیدن
to go to sleep خوابیدن
to retire to bed خوابیدن
to lie down خوابیدن
to lie d. خوابیدن
to run down خوابیدن
sleeps خوابیدن
sleep خوابیدن
sleeping خوابیدن
to go to bed خوابیدن
ti turn in خوابیدن
incubated بر خوابیدن
hit the hay <idiom> خوابیدن
beds خوابیدن
bed خوابیدن
to oversleep oneself پر خوابیدن
lie on the face دمر خوابیدن
lie on the back به پشت خوابیدن
kipping خوابیدن بستر
sleep out بیرون خوابیدن
to measure one'd length دمر خوابیدن
to lie on the face دمر خوابیدن
kipped خوابیدن بستر
to take one's rest اسودن خوابیدن
kip خوابیدن بستر
to lie on the back بر پشت خوابیدن
supine برپشت خوابیدن
to keep late hours دیر خوابیدن
to measure one'd length رو بزمین خوابیدن
grovel دمر خوابیدن
groveled دمر خوابیدن
grovelled دمر خوابیدن
grovels دمر خوابیدن
oversleeping بیش از حد معمول خوابیدن
nestle در اغوش کسی خوابیدن
doss شاخ زدن خوابیدن
stagnated خوابیدن کساد شدن
stagnates خوابیدن کساد شدن
To sleep on ones side. روی پهلو خوابیدن
overslept بیش از حد معمول خوابیدن
oversleep بیش از حد معمول خوابیدن
oversleeps بیش از حد معمول خوابیدن
stagnate خوابیدن کساد شدن
incubating روی تخم خوابیدن
incubates روی تخم خوابیدن
incubation خوابیدن روی تخم
berth جای خوابیدن درقایق
berthed جای خوابیدن درقایق
berthing جای خوابیدن درقایق
berths جای خوابیدن درقایق
stagnating خوابیدن کساد شدن
nestles در اغوش کسی خوابیدن
nestled در اغوش کسی خوابیدن
incubate روی تخم خوابیدن
incubated روی تخم خوابیدن
to keep early Šor good Šhours زود خوابیدن وزود برخاستن
bedtime وقت استراحت موقع خوابیدن
bedtimes وقت استراحت موقع خوابیدن
To lie on ones belly . روی شکم خوابیدن ( دمر)
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
chean چرخش بدون خوابیدن تیغه اسکیت
reclines برپشت خم شدن یا خوابیدن سرازیر کردن
recline برپشت خم شدن یا خوابیدن سرازیر کردن
to sleep like a baby <idiom> مثل نوزاد راحت و بی دغدغه خوابیدن
reclined برپشت خم شدن یا خوابیدن سرازیر کردن
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
pajamas جامه گشاد که در خانه یا هنگام خوابیدن می پوشند
out like a light <idiom> (زود خوابیدن)خیلی سریع به خواب رفتن
asleep at the switch <idiom> متوجه فرصت نبودن ،روی بخت خوابیدن
sleep out در محلی غیراز محل کار خود خوابیدن
Better to go to bed supperless than to rise in debt. <proverb> گرسنه خوابیدن بهتر است تا در قرض بیدار شدن.
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
nymphomanic دچار جنون خوابیدن با مرد دیوانه برای بغل خوابی بامرد
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
bedsore زخمی که بعلت خوابیدن متمادی در بستر و نرسیدن خون کافی به پشت بیماران ایجادمیشود
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
keep late hours دیر خوابیدن و دیر بیدار شدن
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
keep good hours زود خوابیدن و زود برخاستن
keep late hours دیر خوابیدن و دیر برخاستن
keep bad hours دیر خوابیدن و دیر برخاستن
keep early hours زود خوابیدن و زود برخاستن
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
grazes زمین
cinder tracks زمین دو
globe زمین
grazed زمین
grass roots کف زمین
cinder track زمین دو
ground line خط زمین
earthing زمین
rooter زمین کن
ground surface کف زمین
domain زمین
graze زمین
acre زمین
soils زمین
soiling زمین
soil زمین
ground [British] [floor] کف زمین
ground کف زمین
domains زمین
floor کف زمین
aerospace جو زمین
lackland بی زمین
norland زمین
ground : زمین
ground زمین
land n زمین
land زمین
floors کف زمین
acres زمین
this earthly round زمین
floor کف زمین
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com