Dictiornary-Farsi | روح امید در کسی دمیدن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 113 (7 milliseconds)

English	Persian
to inspire a personwith hopes	روح امید در کسی دمیدن


Other Matches

polyamide	پلی امید ترکیبی شامل چند گروه امید
to dash one's hopes	امید کسی را نا امید کردن
blaw	دمیدن
inspires	دمیدن در
insufflation	دمیدن
insufflate	دمیدن
inspire	دمیدن در
inbreathe	دمیدن
breath	دمیدن
breaths	دمیدن
blast	دمیدن
blasts	دمیدن
after blow	پس دمیدن
bops	دمیدن
blowing	دمیدن
blow	دمیدن
blows	دمیدن
bopping	دمیدن
bopped	دمیدن
bop	دمیدن
over blow	زیاد دمیدن
blows	دمیدن هوا
blow	دمیدن هوا
silicon blow	گرم دمیدن
to blow the bellows	دمیدن ششها
blow out	به خارج دمیدن
air blowing	دمیدن هوا
fore blow	پیش دمیدن
blow hot	هوای گرم دمیدن
blow cold	هوای سرد دمیدن
core blowing equipment	تجهیزات دمیدن هسته
blows	دمیدن مکش هوا
blow	دمیدن مکش هوا
insufflate	پی درپی روح دمیدن در
blower	ماشین مخصوص دمیدن
blow full	به طور کامل دمیدن
blows	دمیدن پرتاب محکم توپ
blow	دمیدن پرتاب محکم توپ
blow	در اثر دمیدن ایجاد صدا کردن
blows	در اثر دمیدن ایجاد صدا کردن
amide	امید
bereft of hope	نا امید
expectant of	به امید
In the hope of. Hopingg that . . . .	به امید …
esperance	امید
trust	امید
trusted	امید
hoped	امید
hope	امید
hopes	امید
expectation	امید
expectations	امید
hoping	امید
desperate	بی امید
trusts	امید
upper surface blowing	دمیدن جریان جهت پیشراننده اصلی روی سطح فوقانی بال
to indulge a hope	امید پروردن
unpromising	بدون امید
silver lining	روزنهی امید
to cherish the hope that ...	امید بپرورند که ...
ray of hope	روزنه امید
let someone down	نا امید کردن
See you again . So long.	به امید دیدار
mathematical expectation	امید ریاضی
lay one's hopes on	امید بستن به
expectancy	امید توقع
life expectancies	امید زندگی
expectance	امید توقع
disappoints	نا امید کردن
disappoint	نا امید کردن
life expectancies	امید به زندگی
gray	نا امید بد بخت
life expectancy	امید به زندگی
wet blankets	نا امید کردن
promising	امید بخش
wet blanket	نا امید کردن
life expectancy	امید زندگی
To give up in despaer . To lose hope .	قطع امید کردن
expectation	مقدار امید ریاضی
turn over <idiom>	نا امید وافسرده شدن
a rosy future	آینده امید بخشی
To give up hope [abandon hope]	قطع امید کردن
expectations	مقدار امید ریاضی
hope [for something]	امید [برای چیزیی]
expected value	مقدار امید ریاضی
prospect [of something]	امید موفقیت [در چیزی]
to build one's hope upon	امید خودراروی 0000قراردادن
to r. one's hops in a person	امید به کسی بستن
towardly	امید بخش مطلوب
respiring	امید تازه پیدا کردن
rosy <adj.>	امید بخش [نوید دهنده]
respires	امید تازه پیدا کردن
respired	امید تازه پیدا کردن
To set ones hopes on something.	امید خودرا به چیزی بستن
hope against hope <idiom>	در نومیدی بسی امید است
if things shape well	مایه امید واری بودن
prospect of success	چشم داشت یا امید کامیابی
respire	امید تازه پیدا کردن
it promisews to be easy	امید میرود اسان باشد
I hope it serves ( answerew ) your purpose ( meets your view ) .	امید وارم نظرتان را تأمین کند
to lay down ones hopes	از چیزی امید بریدن یا دست کشیدن
There is little hope	امید چندانی نمی رود (نیست )
Something wI'll turn up .	خدا بزرگ است ( نباید ما یوس ونا امید شد )
drastic times call for drastic measures <idiom>	[زمانی که شما فوق العاده بی امید هستید و میخواهید یک تصمیم موثر بگیرید]
groupies	دختری که به امید آشنایی با هنر پیشگان یا ورزشکاران و غیره آنها را از مکانی به مکان دیگر تعقیب میکند
groupie	دختری که به امید آشنایی با هنر پیشگان یا ورزشکاران و غیره آنها را از مکانی به مکان دیگر تعقیب میکند
insoul	روح بخشیدن به روح دمیدن در
He's a wet blanket.	او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
gain ground	ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
scratch one's back <idiom>	کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
While there is life there is hope . <proverb>	تا زندگى هست امید هست.
von neuman morgensterm utility index	شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است