Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
to keep a fast
روزه داشتن
to observe a fast
روزه داشتن
Other Matches
fasting
روزه
fasts
روزه
fastest
روزه
to break ones fast
روزه
daylong
یک روزه
ventage
روزه
fasted
روزه
fast
روزه
fasting
روزه داری
may fly
حشره یک روزه
triduum
عبادت سه روزه
lent
ماه روزه
d. after d.
همه روزه
to observe a fast
روزه گرفتن
fast day
روز روزه
ephemerid
حشره یک روزه
eight day
هشت روزه
day fly
مگس یک روزه
daylong
همه روزه
daylily
سوسن یک روزه
the fasting month
ماه روزه
fasts
روزه گرفتن
faster
روزه دار
fasted
روزه گرفتن
faster
روزه گیر
mayfly
حشرهی یک روزه
mayflies
حشرهی یک روزه
fast
روزه گرفتن
fastest
روزه گرفتن
the f.month
ماه روزه
quadrages imal
چهل روزه
set menu
صورت غذای هر روزه
hexahemeron
شش روزه افرینش یاتاریخ ان
ember days
روزهای روزه ودعا
in the next few days
درهمین چند روزه
pentad
مدت پنج روزه
quadrages ima
یاچله روزه وپرهیزنصارا
hexaemeron
شش روزه افرینش یاتاریخ ان
one day event
مسابقه پرش یک روزه
days sight draft
برات دیداری 06 روزه
I've been here for five days.
پنج روزه که من اینجا هستم.
German measles
سرخک سه روزه
[سرخجه]
[پزشکی]
wear out one's welcome
<idiom>
مهمان دو روزه عزیز است
three-day measles
سرخک سه روزه
[سرخجه]
[پزشکی]
rubella
{sg}
سرخک سه روزه
[سرخجه]
[پزشکی]
every dog has his day
<idiom>
<none>
هرکسی پنج روزه نوبت اوست
simple interest
سود پول بر اساس سال 063 روزه
quadrages imal
وابسته به چله روزه وپرهیزکه درمیان نصارامعمول است
madison
مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
consumables
موضوعات سادهای که در اجزای هر روزه سیستم کامپیوتری لازم اند
adjustable split die
وسیله ای برای در آوردن دنده یا روزه در سطح خارجی اجسام
three-day retreat
گردهمایی سه روزه دور از مردم عمومی
[برای دعا کردن، درس دینی و عبادت]
long
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
to keep up
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
resided
اقامت داشتن مسکن داشتن
to have by heart
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
hopes
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped
انتظار داشتن ارزو داشتن
hope
انتظار داشتن ارزو داشتن
abhors
بیم داشتن از ترس داشتن از
reside
اقامت داشتن مسکن داشتن
abhorring
بیم داشتن از ترس داشتن از
resides
اقامت داشتن مسکن داشتن
abhorred
بیم داشتن از ترس داشتن از
hoping
انتظار داشتن ارزو داشتن
differs
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffering
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffer
تقدیم داشتن عرضه داشتن
differed
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meaner
مقصود داشتن هدف داشتن
differ
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
cost
قیمت داشتن ارزش داشتن
meanest
مقصود داشتن هدف داشتن
proffered
تقدیم داشتن عرضه داشتن
mean
مقصود داشتن هدف داشتن
differing
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffers
تقدیم داشتن عرضه داشتن
upkeep
بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
long for
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
lead a dog's life
<idiom>
زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
to have something in reserve
چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
to go hot
تب داشتن
having
داشتن
redolence
بو داشتن
have
داشتن
doubts
شک داشتن
to possess
داشتن
want
کم داشتن
to have
داشتن
to hold
داشتن
wanted
کم داشتن
doubted
شک داشتن
doubting
شک داشتن
to have possession of
داشتن
monogyny
داشتن یک زن
relieve
داشتن
relieves
داشتن
relieving
داشتن
own
داشتن
owned
داشتن
owning
داشتن
lackvt
کم داشتن
owns
داشتن
intercommon
داشتن
to hold a meeting
داشتن
to be in a f.
تب داشتن
bears
در بر داشتن
lacks
کم داشتن
bears
داشتن
lack
کم داشتن
to be feverish
تب داشتن
lacked
کم داشتن
bear
در بر داشتن
possess
داشتن
possesses
داشتن
to have f.
تب داشتن
bear
داشتن
doubt
شک داشتن
possessing
داشتن
keep
نگاه داشتن
keeps
نگاه داشتن
to be afraid
بیم داشتن
play-act
نقش داشتن
aspired
هوش داشتن
play-acted
نقش داشتن
aspired
ارزو داشتن
play-acting
نقش داشتن
aspire
هوش داشتن
aspires
ارزو داشتن
trepan
تمایل داشتن
to have the pull of
برتری داشتن بر
expect
چشم داشتن
abominating
تنفر داشتن
hear
خبر داشتن
hears
خبر داشتن
to regard with reverence
محترم داشتن
retain
نگاه داشتن
to hold in reverence
محترم داشتن
to get the wind up
بیم داشتن
stick-ups
برجستگی داشتن
aspiring
ارزو داشتن
to hold in respect
محترم داشتن
to hold in contempt
سبک داشتن
play-acts
نقش داشتن
expects
چشم داشتن
expecting
چشم داشتن
expected
چشم داشتن
abominates
تنفر داشتن
aspire
ارزو داشتن
to have an steem for
محترم داشتن
to have a bee in ones bonnet
کک درتنبان داشتن
to hang up
نگاه داشتن
to be in demand
طالب داشتن
to be in rapport
تماس داشتن
to give support to
نگاه داشتن
liaises
رابطه داشتن
to fondle to the heart
گرامی داشتن
to drive at
توجه داشتن به
to bear a grudge
لج یاکینه داشتن
to drive at
قصد داشتن از
to bear any one a grudge
به کسی لج داشتن
to bear enmity
دشمنی داشتن
refrains
نگاه داشتن
to bring good luck
شگون داشتن
to have patience
شکیبایی داشتن
to be in debt
بدهی داشتن
to rold in steem
محترم داشتن
to be in contact
تماس داشتن
varies
فرق داشتن
vary
فرق داشتن
to be in a state of a
بیم داشتن
refrain
نگاه داشتن
adjudge
مقرر داشتن
to be in arrear
پس افت داشتن
contest
اعتراض داشتن بر
contested
اعتراض داشتن بر
contesting
اعتراض داشتن بر
contests
اعتراض داشتن بر
to have in view
در نظر داشتن
to have in stock
موجود داشتن
refrained
نگاه داشتن
refraining
نگاه داشتن
to have in remembrance
بخاطر داشتن
to have in remembrance
یاد داشتن
to carry authority
نفوذیاقدرت داشتن
liaising
رابطه داشتن
to lock out
نگاه داشتن
to lie heavy on one's heart
معذب داشتن
to keep up prices
نرخهارابالانگاه داشتن
to keep watch
پاس داشتن
possessing
در تصرف داشتن
possesses
در تصرف داشتن
to lie heavy on one's heart
رنجه داشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com