Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (42 milliseconds)
English
Persian
course light
روشنایی باند فرودگاه چراغهای مخصوص روشن کردن باند فرود
Other Matches
approach schedule
برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
control surface
کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
aldis lmap
چراغ چشمک زن مخصوص اعلام خطرناک بودن باند فرود
contact lights
چراغهای سفید در دو طرف باند موازی با خط مرکز ان
airstrips
باند فرودگاه
runways
باند فرودگاه
airstrip
باند فرودگاه
air strip
باند فرودگاه
runway
باند فرودگاه
strip
باند فرود
landing strip
باند فرود
run way
باند فرود
landing strips
باند فرود
approach end
ابتدای باند فرود
landing mat
باند فرود اضطراری
air strip
باند فرود یاپرواز
taxiing
حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxi
حرکت هواپیماها روی باند فرود
strip alert
اماده باش روی باند فرود
heliports
باند فرود و پرواز هلی کوپتر
taxied
حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxies
حرکت هواپیماها روی باند فرود
heliport
باند فرود و پرواز هلی کوپتر
strip
نوار مین گذاری باند فرود موقتی
full beam spread
باند کامل روشن کننده
teleran system
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
interband transition
انتقال باند- باند
turn off guidance
هدایت هواپیماروی باند تاکسی کردن
straps
باند پیچی یا تسمه کشی کردن بارها
strap
باند پیچی یا تسمه کشی کردن بارها
flashed
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
bingo
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
illuminations
روشن کردن منطقه روشنایی
illumination
روشن کردن منطقه روشنایی
band
باند
band width
باند
bands
باند
band
باند بانداژ
bandwidth
پهنای باند
side band
ساید باند
band width
پهنای باند
side band
باند کناری
wave band
باند موج
baseband
باند پایه
wideband
پهنای باند
x band
باند- ایکس
bands
باند بانداژ
x band
باند فرکانس
error band
باند خطا
hachi maki
باند دور سر
wavebands
باند موج
k band
باند فرکانس
approach route
مسیرفرود به باند
runways
باند پرواز
Gate
ورودی به باند
frequency band
باند فرکانس
frequency band
باند بسامد
photographic strip
باند عکاسی
Citizens' Band
باند شهروندان
Citizens' Band
باند خصوصی
approach line
خط تقرب به باند
runway
باند پرواز
energy band
باند انرژی
p band
باند فرکانس
strapping
باند پیچی
j band
باند فرکانس
waveband
باند موج
guard band
باند نگهبان
interband
باند میانی
intermediate band
باند میانی
broad band
باند پهن
broad band
پهن باند
broadband
پهن باند
The lights of the aircraft were blinking.
چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
ground speed
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
narrowband
پهنای باند باریک
broadband amplifier
فزونساز باند گسترده
band switch
کلید تغییر باند
broadband channel
مجرای پهنای باند
mine strip
باند مین گذاری
broadband exchange
تعویض پهن باند
aperiodic antenna
انتن با باند گسترده
nominal bandwidth
پهنای باند نامی
broadband antenna
انتن با باند گسترده
memory bandwidth
پهنای باند حافظه
launching pads
باند پرتاب موشک
broadband channel
کانال پهن باند
approach route
مسیر تقرب به باند
frequency band compression
تراکم باند فرکانس
frequency band width
پهنای باند فرکانس
modulation handwidth
پهنای باند مدولاسیون
launching pad
باند پرتاب موشک
bleeding
باند تداخل امواج
long wave band
باند موج بلند
wideband channel
کانال پهن باند
interband telegraphy
تلگراف باند میانی
wideband channel
مجرای پهن باند
image band
باند فرکانس تصویر
approach time
زمان نزدیک شدن به باند
overshoots
فرودسایشی هواپیما روی باند
band change switch
کلید تغییر باند فرکانس
intermediate frequency band filter
صافی باند فرکانس میانی
band pass filter circuit
مدار صافی باند پاس
overshoot
فرودسایشی هواپیما روی باند
impluse bandwith
پهنای باند ضربه جریان
input output bandwidth
پهنای باند ورودی- خروجی
overshooting
فرودسایشی هواپیما روی باند
roll out
دویدن هواپیما روی باند
asymmetrical sideband transmission
پخش باند جانبی مانده
vestigial sideband transmission
پخش باند جانبی مانده
interband recombination
ترکیب مجدد باند میانی
gantlope
باند برای دست دعوت به مارزه
landing strip
باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
angle of departure
زاویه صعود هواپیما از روی باند
gantelope
باند برای دست دعوت به مبارزه
landing strips
باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
traffic control
کنترل امد و رفت درجاده یا باند پرواز
arresting barrier
چتر کم کننده سرعت هواپیمادر روی باند
aggregate
کل پهنای باند کانال برای حمل یک رشته داده
aggregates
کل پهنای باند کانال برای حمل یک رشته داده
baseband
مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
base band
مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
in band signalling
ارسال داده که سیگنال حمل آن در پهنای باند کابل یا رسانه ارسالی است
taximan
متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
base band
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
baseband
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
airport traffic area
منطقه مخصوص عبور ومرور در فرودگاه
recovery airfield
فرودگاه مخصوص فروداضطراری هواپیماهافرودگاه یدکی
band project filter
فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
dispersal airfield
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
fractional
اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
stream takeoff
حالت موجی هواپیماها درحال برخاستن پشت سر هم پرواز از روی باند به صورت موج پشت سر هم
G.
استاندارد در چند رسانهای و مستقیم مخابرات برای موضوع سیگنال صوتی با پهنای باند a کیلوهرتز که روی کانال ای با فرفیت a کیلوبایت در ثانیه ارسال میشود
runway
راه پرواز باند پرواز
runways
راه پرواز باند پرواز
taxiway
راه تاکسی یا باند تاکسی
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
ground readiness
اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
cell relay
روش ارسال بستههای اطلاعاتی روی یک شبکه باند وسیع مثل roadband ISDN مثلاگ سیسیتم ATM داده را با حرکت خانههای داده بین گره ها در یک شبکه گسترده منتقل میکند
pioneer heliport
فرودگاه هلی کوپتر صحرایی فرودگاه موقت
approach
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approached
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
illumination by diffusion
روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
fibre distributed data interface II
استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال داده مگابایت در ثانیه است . ولی میتواند بخشی از پهنای باند را به کانال آنالوگ کیلو بیت در ثانیه برای داده صوتی یا تصویری اختصاص دهد
fiber
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibres
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibre
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
diversionary landing
فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
ease turn
سرعت چرخش فرود چرخیدن یا دور زدن هواپیمابرای فرود
plunging fire
تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
illuminates
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminate
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminating
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
iceblink
روشنایی که ازبازتاب روشنایی یخ در افق پیدا میشود
it is insensitive to light
روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
daylit
روز روشن روشن کردن
daylight
روز روشن روشن کردن
light period
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
explain
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explains
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explaining
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explained
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
navigation light
چراغهای ناوبری
battle lights
چراغهای جنگی
side lights
چراغهای طرفین ناو
outdoor lighting fixtures
چراغهای روشنائی محوطه
breakdown lights
چراغهای عدم کنترل
delete
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
Christmas tree
جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
Christmas trees
جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
wheel load
فرفیت بار یا تحمل وزن باندفرود در یک فرودگاه یامحوطه تاکسی کردن یا جاده اسفالت
to i. light from anything
گذر کردن روشنایی
footlights
ردیف چراغهای جلو صحنه نمایش ومانند ان
signal light
چراغهای سفید و سرخ اعلام رای وزنه برداری
kill spring
فرود با کاستن فشار بلندشدن و خم کردن زانو
lighted
هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
lightest
هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
light
هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
lime light
روشنایی سفیدی که از داغ کردن اهک حاصل میشود
hard
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hardest
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
harder
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
illuminati
روشن ضمیران روشن فکران
lutes
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
illumined
روشن کردن
brightens
روشن کردن
light
روشن کردن
brightening
روشن کردن
power up
روشن کردن
illumines
روشن کردن
fire up
روشن کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com