English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
starlit روشن شده از نور ستاره
Other Matches
binary star ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
double star ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
Lesghi star ستاره لسگی [این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
dog star ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
planet ستاره سیار ستاره بخت
planets ستاره سیار ستاره بخت
illumination by diffusion روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
concentrator وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
flashes روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
stelliform ستاره وار ستاره وش
daylit روز روشن روشن کردن
daylight روز روشن روشن کردن
illuminati روشن ضمیران روشن فکران
half tone screen صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
vignetting سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
illuminates چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
illuminate چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminating چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
explained روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explain روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explaining روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explains روشن کردن باتوضیح روشن کردن
asterisks ستاره
starless بی ستاره
stellar پر ستاره
stars ستاره
starred ستاره
aster ستاره
asterisk ستاره
star ستاره
hesper ستاره مغرب
hesperus ستاره شام
day star ستاره بامداد
asteroids شبیه ستاره
asteroid شبیه ستاره
finger fish ستاره دریایی
daystar ستاره بامداد
georgium sidus ستاره جرج
gaint star ستاره غول
fixed star ستاره ثابت
sea pad ستاره دریایی
dwarf star ستاره کوتوله
evening star ستاره شامگاهی
comet ستاره گیسودار
astral شبیه ستاره
asterism نشان ستاره
asterial ستاره شکل
astrologer ستاره شناس
astrologers ستاره شناس
star spangled ستاره نشان
an infinitude of stars تعدادنامحدودی ستاره
rolling stone <idiom> ستاره سهیل
astronomer ستاره شناس
astronomers ستاره شناس
companion ستاره ندیم
asterisk نشان ستاره
stellar شبیه ستاره
stellar ستاره وار
asterisks نشان ستاره
asteroidal مانند ستاره
astronavigation ستاره نوردی
astronmer ستاره شناس
comets ستاره گیسودار
d. star ستاره جفتی
starfish ستاره دریایی
uranus ستاره اورانوس
vesper ستاره غروب
Jove ستاره مشتری
farsi be engilisi ارایشگاه ستاره
goat ستاره جدی
camelopard ستاره زرافه
cameleopardalis ستاره زرافه
y connection اتصال ستاره
y network شبکه ستاره
y winding اتصال ستاره
goats ستاره جدی
star connection اتصال ستاره
lunette ستاره صغیر
medusa ستاره دریایی
sea nettle ستاره دریای
sabaism ستاره پرستی
moring star ستاره بامداد
morning star ستاره صبح
morning star ستاره بامدادی
lucifer ستاره بامدادی
pips ستاره سردوش
pipping ستاره سردوش
pipped ستاره سردوش
pip ستاره سردوش
lodestaror load ستاره قطبی
multiple star ستاره چندگانه
neptune ستاره نپتون
planetesimal کوچک ستاره
pluto ستاره پلوتو
polaris ستاره قطبی
shooting stars ستاره ثاقب
shooting star ستاره ثاقب
polestar ستاره قطبی
neutron star ستاره نوترونی
north star ستاره قطبی
north star ستاره شمالی
nova فانی ستاره
pulsating star ستاره تپنده
proto star پیش ستاره
loadstar ستاره راهنما
stellate ستاره مانند
mars ستاره مریخ
star spangled مزین به ستاره
stelliform بشکل ستاره
starlike ستاره مانند
star voltage ولتاژ ستاره
y voltage ولتاژ ستاره
star washer واشر ستاره ای
star bit بیت ستاره
starlet ستاره کوچک
polaris ستاره جدی
hexagram ستاره شش وجهی
starlet ستاره کوره
star finder ستاره یاب
Pole Star ستاره قطبی
lodestar ستاره قطبی
supergaint ستاره ابرغول
loadstar ستاره قطبی
lodestar ستاره راهنما
starlight وابسته بنور ستاره
receptor ستاره مساعد گیرنده
asterisk با ستاره نشان کردن
receptors ستاره مساعد گیرنده
stellular شبیه ستاره کوچک
supergaint ستاره فوق غول
asteroid ستاره مانند ستارهای
syzygy استقرارسه ستاره در خط مستقیم
asteroids ستاره مانند ستارهای
he can read the sky ستاره شناس است
the north star ستاره قطبی یا شمالی
giant star ستاره بزرگ و درخشان
Dingbat نوشتاری که حاوی ستاره
comet ستاره دنباله دار
stellify بشکل ستاره درامدن
stellify بشکل ستاره دراوردن
pentalpha ستاره پنج پره
pentagram ستاره پنج راس
pulsating star ستاره ضربان دار
regulus ستاره قلب الاسد
moring star ستاره صبح ناهید
medusoid مانند ستاره دریایی
shiner ستاره کلاه ابریشمی
star crossed دارای ستاره نحس
star delta switch کلید ستاره مثلث
star globe ستاره یاب کروی
star of bethlehem ستاره بیت اللحم
astreated تزئین شده با ستاره ها
starfinder دستگاه ستاره یاب
comets ستاره دنباله دار
campaign star نشان جنگی ستاره
bronze star medal مدال ستاره برنز
blazing star ستاره دنباله دار
azimuth ازیموت ستاره السمت
asterism هر چیزی شبیه ستاره
castors ستاره اول دو پیکر
castor ستاره اول دو پیکر
star نشان ستاره اختر
casters ستاره اول دو پیکر
starred نشان ستاره اختر
lucky star <idiom> ستاره بخت واقبال
stardom ستاره شدن سینماوغیره
caster ستاره اول دو پیکر
twinkling چشمک زدن ستاره
trigon سه حالتی ستاره سه تایی
asterisks با ستاره نشان کردن
all star تیم تمام ستاره
all-star تیم تمام ستاره
stars نشان ستاره اختر
venus زن زیبا ستاره زهره
trigon اجتماع سه ستاره باهم
sirius ستاره کاروان کش درکلب اکبر
He has not a single star in all the seven skies. <proverb> یک ستاره در هفت آسمان ندارد.
the track of a comet مسیر ستاره دنباله دار
cometography شرح ستاره دنباله دار
astrological منسوب به علم ستاره شناسی
hydromedusa نجم البحر یا ستاره دریایی
asteriated دارای اشعهء ستاره مانند
stargazer کسیکه به ستاره ها خیره شده
astronomy علم نجوم ستاره شناسی
star turn ستاره یا شخصیت برجسته جماعت
solstitium [نقطه] انقلاب [ستاره شناسی]
astrology طالع بینی ستاره شناسی
ace ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
starred ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
aces ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
star ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
stars ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
planetarium سیاره نما ستاره دیدگاه
planetariums سیاره نما ستاره دیدگاه
pole position آغازگاه [ستاره شناسی] [ارتش]
see stars <idiom> براثر ضربه به سر ستاره دور سر دیدن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com