English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
indirect methods روشهای غیر مستقیم
Other Matches
dasd Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct admission مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
basics روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basic روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
direct مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directs مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directed مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct exchange تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
direct command فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
elicitation کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
direct fire sights زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
recovery procedures روشهای بازیابی
quantitative methods روشهای مقداری
quantitative methods روشهای کمی
recovery procedures روشهای اخراجات
metric methods روشهای کمی
statistical methods روشهای اماری
nonparmetric methods روشهای ناپارامتری
direct dyes رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
belly series مجموعهای از روشهای حمله
cryptanalysis مط العه و روشهای رمزگشایی
programming methods روشهای برنامه ریزی
halted معمولا با روشهای خارجی
halt معمولا با روشهای خارجی
forecasting methods روشهای پیش بینی
halts معمولا با روشهای خارجی
rules of engagement روشهای درگیری پدافند هوایی
restrictive trade practices روشهای محدود کردن تجارت
electronic یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
numerical مط العه روشهای حل مساله ریاضی
methods of economic study روشهای مطالعه علم اقتصاد
oceanshipping روشهای کشتی رانی دراقیانوس
recovery procedures روشهای تخلیه اقلام بازیافتی
bessemer یکی از روشهای تهیه فولاد
electronically مراجعه به دستورات بااستفاده از روشهای الکترونیکی
cmos طراحی مدار پیچیده و روشهای ساخت
direct access storage device اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
informatics دانش و مط العه روشهای پردازش اطلاعات و ارسال
field expedient روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
radio procedures روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
reprographics ترسیم ها و فیلم ها و روشهای تولید انبوه مجدد
fixed point notation = قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
permutation تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
permutations تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
multidimensional زبان برنامه نویسی که به روشهای مختلف نمایش داده میشود
compact کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacts کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
econometrics استفاده از روشهای اماری در بررسی مسائل اقتصادی اقتصاد سنجی
paints پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
paint پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
compacting کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
multiple حاوی قط عات زیاد بودن یا عمل کردن به روشهای مختلف
compacted کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
mixed economy سیستم اقتصادی که در ان روشهای کاپیتالیستی و سوسیالیستی در جوار هم به کار گرفته شود
mixed economies سیستم اقتصادی که در ان روشهای کاپیتالیستی و سوسیالیستی در جوار هم به کار گرفته شود
geochronometry اندازه گیری زمان گذشته توسط روشهای باستانشناسی ودیرینه شناسی زمین
string زبان برنامه نویسی سطح بالا که از روشهای پردازش رشته استفاده میکند
snobol زبان برنامه نویسی سطح بالا که از روشهای پردازش رشته استفاده میکند
marketing بررسی روشهای پخش و توزیع کالااز لحظه خروج از کارخانه تا رسیدن به دست مشتری
fuzzy logic نوعی منط ق در برنامه نویسی کامپیوتری که روشهای نتیجه گیری در مغز بشر را جانشین میکند
allocations تقسیم فضای حافظه یا دیسک یا استفاده از چاپگر یا برنامه یا سیستم عامل یا وسیله به روشهای مختلف
fuzzy theory نوعی منط ق در برنامه نویسی کامپیوتری که روشهای نتیجه گیری در مغز بشر را جانشین میکند
allocation تقسیم فضای حافظه یا دیسک یا استفاده از چاپگر یا برنامه یا سیستم عامل یا وسیله به روشهای مختلف
aliasing اثرات بصری نامطلوب تصاویرتولید شده کامپیوتری درنتیجه استفاده از روشهای نادرست نمونه برداری staircasing
algol زبان برنامه نویسی سطح بالا با استفاده از روشهای الگوریتمی برای برنامههای کاربردی ریاضی و تکنیکی
sna روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند ونیز سخت افزارهای مختلف برای ارتباط
microchip مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
integrated circuit مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
microchips مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
differential cost analysis تحلیل هزینههای تفاضلی سیستمی که در ان هزینههای روشهای مختلف برسی میگردد
pictured آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictures آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picture آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
microprocessor بزرگترین آدرس در ح CPU که مستقیما قابل آدرس دهی است بدون روشهای خاص
microprocessors بزرگترین آدرس در ح CPU که مستقیما قابل آدرس دهی است بدون روشهای خاص
cim استفاده هماهنگ از میکروفیلم برای ذخیره سازی داده کامپیوتر و روشهای خواندن داده
customs of the services مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
self determination استقلال سیاسی یک ملت و عدم تاثیرنیروهای خارجی درتصمیمات و روشهای سیاسی و اقتصادی و نظامی واجتماعی ان
systems network architecture روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
lossless compression روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
paint program نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocate به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocating به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
on line مستقیم
first-hand مستقیم
straightest مستقیم
straighter مستقیم
firsthand مستقیم
beeline خط مستقیم
straight مستقیم
bee line خط مستقیم
level مستقیم
attributive مستقیم
leveled مستقیم
levelled مستقیم
levels مستقیم
straight line مستقیم
right مستقیم
straight line code کد خط مستقیم
straightish مستقیم
directed مستقیم
upstanding مستقیم
straight line code کد مستقیم
direct <adj.> مستقیم
righted مستقیم
straight line خط مستقیم
unintermediate <adj.> مستقیم
righting مستقیم
directs مستقیم
general concepts تدابیر کلی روشهای کلی
modula زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند
access procedures روشهای مربوط به کشف وخنثی کردن و تخریب موادمنفجره یا بی اثر کردن موادمنفجره
direct outlet ابگیر مستقیم
direct observation دیدبانی مستقیم
close supervision نظارت مستقیم
video disk دسترسی مستقیم
uncurl مستقیم شدن
uniaxial bending خمش مستقیم
straight line دارای خط مستقیم
through call مکالمه مستقیم
d.c. جریان مستقیم
d.c جریان مستقیم
direct access دسترسی مستقیم
Go straight ahead. مستقیم بروید.
air line خط مستقیم هوایی
dressings مستقیم کنی
dressing مستقیم کنی
hottest خط تلفن مستقیم
hotter خط تلفن مستقیم
line storm طوفان مستقیم
straight position فرم مستقیم
backstair غیر مستقیم
as the crow files بخط مستقیم
ambagious غیر مستقیم
hot خط تلفن مستقیم
wall pass پاس مستقیم
airline خط مستقیم هوایی
airlines خط مستقیم هوایی
highroad صراط مستقیم
highroads صراط مستقیم
direct load بارگذاری مستقیم
spur offtake ابگیر مستقیم
on line help کمک مستقیم
direct selection انتخاب مستقیم
sonna deung koot دست مستقیم
direct material مواد مستقیم
specific cost هزینه مستقیم
straight edge لبه مستقیم
direct lighting روشنایی مستقیم
straight left چپ مستقیم در بوکس
visual fire تیر مستقیم
straight line بخط مستقیم
direct selling فروش مستقیم
direct support پشتیبانی مستقیم
positive relation رابطه مستقیم
forward voltage ولتاژ مستقیم
forward resistance مقاومت مستقیم
proximate بیفاصله مستقیم
proximate cause علت مستقیم
random access دستیابی مستقیم
rectiliner مستقیم الخط
sideway غیر مستقیم
direct support کمک مستقیم
direct labour دستمزد مستقیم
direct fire تیر مستقیم
direct fire اتش مستقیم
direct address نشانی مستقیم
direct access دستیابی مستقیم
direct coupling کوپلینگ مستقیم
direct relationship وابستگی مستقیم
direct relationship ارتباط مستقیم
direct reading قرائت مستقیم
direct processing پردازش مستقیم
direct process فرایند مستقیم
direct address آدرس مستقیم
direct aggression پرخاشگری مستقیم
direct file پرونده مستقیم
direct file فایل مستقیم
direct dye رنگینه مستقیم
direct damage ضرر مستقیم
direct coupling جفتگری مستقیم
direct cost هزینه مستقیم
direct conversion تبدیل مستقیم
direct control کنترل مستقیم
straightening flute drill مته مستقیم
direct pressure فشار مستقیم
direct object مفعول مستقیم
direct current جریان مستقیم
direct taxation مالیات مستقیم
intuition درک مستقیم
intuitions درک مستقیم
straight قسمت مستقیم
straighter قسمت مستقیم
direct hits اصابت مستقیم
straightest قسمت مستقیم
direct tax مالیات مستقیم
direct hit اصابت مستقیم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com