Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
imethod
روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
Other Matches
transponder
تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
relateral tell
مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
string
یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
primary
وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
relay
ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relays
ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relayed
ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
dial up
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
aeronautical station
ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
blind circuit
مداری که ارسال پیام در ان یک طرفه انجام میشود
uplink
خط ارسال از ایستگاه زمینی به ماهواره
air station
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
r method
روش ارسال پیامی که در ان ایستگاه گیرنده بایستی رسیدبدهد
communicating word processor
پردازنده کلمه یا ایستگاه کاری که قادر به ارسال و دریافت داده است
all weather air station
ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
clients
یک ایستگاه کاری یا PC یا ترمینال متصل به شبکه که دستورات را به سرور ارسال میکند و نتایج را نمایش میدهد
client
یک ایستگاه کاری یا PC یا ترمینال متصل به شبکه که دستورات را به سرور ارسال میکند و نتایج را نمایش میدهد
redirected
ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
redirecting
ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
redirects
ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
redirect
ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
redirection
ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
primary
تنها ایستگاه در شبکه داده که میتواند مسیر انتخاب کند و ارسال کند
gateway
نرم افزاری که ارسال پیام های پستی توسط مسیر متفاوت یا شبکه دیگر میدهد
gateways
نرم افزاری که ارسال پیام های پستی توسط مسیر متفاوت یا شبکه دیگر میدهد
MTA
نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
invitations
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitation
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
survey station
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
layers
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
layer
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
simple network management protocol
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
stations
ایستگاه
stationed
ایستگاه
stand
ایستگاه
site
ایستگاه
sited
ایستگاه
sites
ایستگاه
station
ایستگاه
messages
روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود
message
روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود
lockout
مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه
lockouts
مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه
relay station
ایستگاه رله
slave station
ایستگاه فرعی
height of site
ارتفاع ایستگاه
weather station
ایستگاه هواشناسی
ground position
ایستگاه زمینی
police stations
ایستگاه پلیس
Where is the station?
ایستگاه کجاست؟
police station
ایستگاه پلیس
stop
ایستگاه نقطه
stopped
ایستگاه نقطه
stopping
ایستگاه نقطه
weather stations
ایستگاه هواشناسی
orienting station
ایستگاه توجیه
REQUEST STOP
ایستگاه درخواستی
known datum point
ایستگاه معلوم
substation
خرده ایستگاه
substation
ایستگاه فرعی
station house
ایستگاه کلانتری
space platform
ایستگاه فضایی
loading station
ایستگاه بارگیری
stand
بساط ایستگاه
fuelling station
ایستگاه سوختگیری
railway station
ایستگاه قطار
power station
ایستگاه مولدنیرو
power stations
ایستگاه مولدنیرو
client
ایستگاه پردازشگر
master station
ایستگاه اصلی
clients
ایستگاه پردازشگر
enquiry station
ایستگاه پرس و جو
workstations
ایستگاه کاری
stops
ایستگاه نقطه
relay station
ایستگاه واسطه
forward station
ایستگاه جلو
remote station
ایستگاه دوردست
master station
شاه ایستگاه
terminuses
ایستگاه نهایی
terminus
ایستگاه نهایی
exposure station
ایستگاه هوایی
reading station
ایستگاه خواندن
workstation
ایستگاه کاری
station master
رئیس ایستگاه
traverse station
ایستگاه پیمایش
space stations
ایستگاه فضایی
space station
ایستگاه فضایی
control station
ایستگاه کنترل
cabstand
ایستگاه درشکه
bus terminal
ایستگاه اتوبوس
bus bay
ایستگاه اتوبوس
wayside
ایستگاه فرعی
wireless station
ایستگاه بی سیم
control cubicle
ایستگاه فرمان
ambulance station
ایستگاه امبولانس
stationmaster
رئیس ایستگاه
stationmasters
رئیس ایستگاه
tide station
ایستگاه جزر و مد
tracking stations
ایستگاه ردیابی
tracking station
ایستگاه ردیابی
bus stop
ایستگاه اتوبوس
coast station
ایستگاه ساحلی
climatological station
ایستگاه هواشناسی
air way station
ایستگاه کنترل
broadcasting station
ایستگاه رادیو
broadcast station
ایستگاه فرستنده
bus stops
ایستگاه اتوبوس
base end station
ایستگاه عقب
upper terminal
ایستگاه کوهستانی
receipt notification
خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
simultaneous
ارسال دو طرفه
alert station
ایستگاه اعلام خطر
station
ایستگاه اتوبوس وغیره
alert station
ایستگاه اماده باش
rain gauge station
ایستگاه باران سنجی
stations
ایستگاه اتوبوس وغیره
pr etrol filling station
ایستگاه پمپ بنزین
professional workstation
ایستگاه کار حرفهای
How many stops are there to ... ?
چند ایستگاه تا ... هست؟
pumping station
ایستگاه تلمبه زنی
net control
ایستگاه کنترل شبکه
stationed
ایستگاه اتوبوس وغیره
radio call sign
معرف ایستگاه رادیویی
clearing station
ایستگاه تخلیه بیماران
broadcasting station
ایستگاه رادیویی فرستنده
base line end station
ایستگاه انتهایی خط مبنا
high power radio station
ایستگاه رادیویی بزرگ
Where is the bus stop?
ایستگاه اتوبوس کجاست؟
trig point
ایستگاه مثلث بندی
remote station
ایستگاه دور دست
railway station
ایستگاه راه اهن
triangulation station
ایستگاه مثلث بندی
remote station
ایستگاه راه دور
firehouse
ایستگاه اتش نشانی
way station
ایستگاه رله مخابراتی
exposure station
ایستگاه عکاسی هوایی
rawinsonde
ایستگاه راوین سوند
meteorological datum plane
ایستگاه مبنای هواسنجی
astronomic station
ایستگاه دیدبانی نجومی
cleaning station
ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
lay-bys
جایگاه ایست ایستگاه
lay-by
جایگاه ایست ایستگاه
stopped
متوقف کردن ایستگاه
weather stations
ایستگاه هوا شناسی
courier transfer station
ایستگاه تعویض پیک
station house
ایستگاه راه اهن
weather station
ایستگاه هوا شناسی
stop
متوقف کردن ایستگاه
fire stations
ایستگاه اتش نشانی
stopping
متوقف کردن ایستگاه
lay by
جایگاه ایست ایستگاه
stops
متوقف کردن ایستگاه
fire station
ایستگاه اتش نشانی
station bar
رستوران ایستگاه راه آهن
track
[American E]
سکوی ایستگاه راه آهن
high frequency radio station
ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
Where's the railway station?
ایستگاه راه آهن کجاست؟
To the railway station
به طرف ایستگاه راه آهن
We rushed ( hurried ) back to the train station.
با عجله بر گشتیم ایستگاه قطار
platform
سکوی ایستگاه راه آهن
floating mark
نقاط ایستگاه برجسته بینی
forward air control post
ایستگاه کنترل هوایی جلو
central railway station
ایستگاه مرکزی راه اهن
relays
ایستگاه واسطه مخابراتی رله
service stations
ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
International Space Station
[ISS]
ایستگاه فضایی بین المللی
service station
ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
radio range station
ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
station log
دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
Is the next station ... ?
آیا ایستگاه بعدی ... است؟
Where is the nearest underground station?
نزدیکترین ایستگاه مترو کجاست؟
relay
ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
relay
ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relayed
ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
relayed
ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relays
ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
transit station
ایستگاه عبوری راه اهن
serivce station
ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
How far is the bus stop ?
تا ایستگاه اتوبوس چقدرراه است ؟
client based application
برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر
consolidating station
ایستگاه تکمیل کننده بار
UA
نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
from stem to stern
ازیک سربسر دیگر
aliunde
ازیک جای دیگر
itineration
ازیک جابجایی دیگر
secondary
وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
to pull out
از واگن خانه یا ایستگاه بیرون امدن
in the centre near the railway station
در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
depots
ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
stuck beacon
ایستگاه مرتباگ فریمهای اخطار می فرستد
screening elevation
زاویه تراز مانع ایستگاه رادار
outstation
ایستگاه خارج از شهر ایستگاههای حومه
depot
ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
codress
نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
radials
شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
way station
ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
Drop me off in front of the train station!
من را جلوی ایستگاه راه آهن پیاده کنید!
Take me to the main railway station!
مرا به ایستگاه اصلی راه آهن برسانید.
radial
شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com