Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English
Persian
snap
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
snapped
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
snapping
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
snaps
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
Other Matches
clandestine assembly area
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
reimbursing
بازگرداندن
reimbursed
بازگرداندن
reimburse
بازگرداندن
reimburses
بازگرداندن
restoration
تجدید بازگرداندن
restore law and order
بازگرداندن نظم و قانون
shinny
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
harlequinade
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
restoration
احیا و مرمت فرش
[برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
dib
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
kiss in the ring
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
fire fight
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
shinney
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
to make a trick
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
inning
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
aggregation
تجمع
association
تجمع
public meeting
تجمع
assembly
تجمع
congestion
تجمع
accumulations
تجمع
forming up
تجمع
accumulation
تجمع
associations
تجمع
crampet game
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade
نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
hive
مرکز تجمع
trafficked
تجمع مدافعان
assembly area
منطقه تجمع
capital agglomeration
تجمع سرمایه
trafficking
تجمع مدافعان
traffics
تجمع مدافعان
assembling area
منطقه تجمع
traffic
تجمع مدافعان
swarmer
تجمع کننده
line official
داور خط تجمع
collecting point
منطقه تجمع
rendezvous area
منطقه تجمع
turout
تجمع پرسنل
accumulation point
نقطه تجمع
furunculosis
تجمع چندکورک
number forward
مهاجمان تک رو پشت خط تجمع
dust laden
تجمع گرد وغبار
coagulation
تجمع مواد در یک ناحیه
boat rendezvous area
منطقه تجمع قایقها
unlawful assembly
تجمع غیر قانونی
pipe the side
تجمع گارد احترام
rallying point
محل تجمع مجدد
rallying points
محل تجمع مجدد
loose forward
مهاجم تک رو پشت خط تجمع
line backing
دفاع پشت خط تجمع
line backer
مدافع پشتیبان خط تجمع
associations
تداعی معانی تجمع
rendezvous area
منطقه تجمع موقت
association
تداعی معانی تجمع
pigmentation
تجمع رنگدانه ها در بافتها
concentration camps
منطقه تجمع اسرا
concentration camp
منطقه تجمع اسرا
hike
گرفتن توپ درشروع تجمع
hiked
گرفتن توپ درشروع تجمع
hikes
گرفتن توپ درشروع تجمع
hiking
گرفتن توپ درشروع تجمع
dummy
گول زدن حریف در تجمع
dummies
گول زدن حریف در تجمع
sick call
تجمع برای رفتن به بهداری
pipe the side
فرمان تجمع گارد احترام
recalls
دستور تجمع قوا دادن
casual water
تجمع موقتی اب روی زمین
hydrothorax
تجمع مایع در حفره جنب
recall
دستور تجمع قوا دادن
recalled
دستور تجمع قوا دادن
sacking
حمله به مهاجم پشت خط تجمع
coil up
تجمع ستون در راحت باش
bomb cemetery
محل تجمع بمبهای فاسد
broken field
محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
Bureaucracy . Red tape .
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
flare
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
riots
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
rioting
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
prisoner of war cage
محل تجمع اولیه اسرای جنگی
to recall the troops from Mali
دستور تجمع قوا را از کشورمالی دادن
huddling
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddles
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
hookup
تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
convoy assembly port
بندر محل تجمع کاروان دریایی
huddle
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
convoy assembly port
بندر محل تجمع ستون موتوری
huddled
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
rioted
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
riot
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
flares
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
forming up
تجمع و سازمان دادن یکان جمع شدن
spermathecal
کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده
gabfest
تجمع غیر رسمی جهت گفتگوهای عمومی
assembly order
دستورتعمیر دستور جمع شدن درنقطه تجمع
spermatheca
کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده
nails
حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
encroaching
قرار دادن غیرمجاز بدن جلوتراز خط تجمع
nailed
حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
nail
حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
backfield line
خطی که یک یارد پشت خط تجمع مهاجمان قرار دارد
standoff half
بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
cosmopolis
شهر بین المللی مرکز تجمع نژادهای مختلف
ashless dispersant oil
نوعی روغن معدنی که مانع تجمع ناخالصیها میگردد
wing forward
هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
blind side
سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس
accretion
هر تجمع لای شن ماسه و غیره که بوسیله جریان آب ایجاد شود
sack
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacked
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacks
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
ball back
ضربه تصادفی با پا به توپ که از مرز بیرون برود ومنتج به تجمع شود
glaciology
علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
coalition
در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
coalitions
در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
square in
پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
scrambles
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
batting order
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
marshalling
تجمع جمع شدن دور هم مجتمع شدن یکانها در عملیات اب خاکی
vlsi
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
find touch
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
rallying point
محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallying points
محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
medical assemblage
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
round robin (tournament or contest)
<idiom>
بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
quick count
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
rallied
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallies
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rally
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
collective fire
تجمع اتش جنگ افزارها اتش جمع
concentration area
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
capitalization
تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
pack
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
set the score
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
gaming
بازی
basics
بازی
actions
بازی
home
بازی
basic
بازی
action
بازی
partie
بازی
sportiveŠetc
بازی کن
homes
بازی
clearance
بازی
hopscotch
بازی لی لی
patulousness
بازی
game
بازی
play
بازی
plain dealing
بازی
played
بازی
playing
بازی
fun
بازی
solitaire
تک بازی
solitaires
تک بازی
slackness
بازی
dibasic
دو بازی
plays
بازی
openness
بازی
watermanship
اب بازی
grey hound
سگ بازی
falconine
بازی
plaything
اسباب بازی
speculation
سفته بازی
charlatanism
چاچول بازی
charlatanism
زبان بازی
centre game
بازی مرکزی
dib
تیله بازی
cats cradle
نخ بازی سرانگشت
full-time
09 دقیقه بازی
sand lot
بازی غیررسمی
dibs
بازی نرد
charade
نوعی بازی
hanky-panky
حقه بازی
double dealing
حقه بازی
fences
شمشیر بازی
fence
شمشیر بازی
doll play
عروسک بازی
charlatanry
زبان بازی
playthings
اسباب بازی
sporting
بازی دوست
chuck farthing
بازی شیریاخط
playfully
با خنده و بازی
pantomimes
لال بازی
computer game
بازی کامپیوتری
pantomime
لال بازی
closed game
بازی بسته
cock fighting
خروس بازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com