Dictiornary-Farsi | روش ترسیم ازاد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)

English	Persian
freehand method	روش ترسیم ازاد


Other Matches

glide path	مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
drawing	ترسیم
drawings	ترسیم
tracings	ترسیم
plot	ترسیم
depiction	ترسیم
plotted	ترسیم
depictions	ترسیم
plots	ترسیم
lineation	ترسیم خط
tracing	ترسیم
charted	ترسیم اماری
map	ترسیم کردن
chart	ترسیم اماری
maps	ترسیم کردن
stipple	ترسیم بانقطه
kluged	ترسیم موقت
charting	ترسیم اماری
charts	ترسیم اماری
scatter plot	ترسیم توزیعی
scatter plot	ترسیم پراکنده
chartography	ترسیم نقشه
planography	فن ترسیم نقشه
line drawings	ترسیم خطی
line drawing	ترسیم خطی
computer drawing	ترسیم کامپیوتری
draw program	برنامه ترسیم
mechanical drawing	ترسیم مکانیکی
mirror tracing	ترسیم از ایینه
traced	مقدار ناچیز ترسیم
trace	مقدار ناچیز ترسیم
traces	مقدار ناچیز ترسیم
plotters	وسیله ترسیم مسیر
art of drawing	هنر ترسیم رسم
plotter	وسیله ترسیم مسیر
free gyroscope	نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
macpaint	یک برنامه ترسیم برای ریزکامپیوتر
delineated	ترسیم نمودن معین کردن
delineating	ترسیم نمودن معین کردن
delineates	ترسیم نمودن معین کردن
automated flowchart	ترسیم نمودار به صورت خودکار
rescale	بمقیاس کوچکتری ترسیم کردن
trammel	الت ترسیم بیضی تعدیل
aircraft plotter	وسیله ترسیم مسیر هواپیما
delineate	ترسیم نمودن معین کردن
irretraceable	که نتوان دوباره کشیدیا ترسیم کرد
To draw something in out line .	شکل کلی چیزی را ترسیم کردن
whatman	کاغذ اعلی مخصوص ترسیم وطراحی
t square	خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
reprographics	ترسیم ها و فیلم ها و روشهای تولید انبوه مجدد
seismogram	منحنیهای ترسیم شده بوسلیه زلزله نگار
absorption representation	[حذف یا مختصر سازی جزییات در ترسیم ساختمان یا مناظر آن]
high sea	دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
geodesic	کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه درروی سطح
geodetic	کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه در روی سطح
godroon	اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
point set curve	منحنی ایکه توسط یک سری ازپاره خطهای ترسیم شده میان نقاط تعریف میشود
simulation	روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulations	روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
kinematics	فرایند مهندسی کامپیوتر برای ترسیم یا روح دادن اجزاماشین یا ساختار تحت طراحی سیستم
free enterprise	اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
refresh rate	تعداد دفعات در ثانیه که یک تصویر بر روی CRT بایدمجددا" ترسیم شود تا چشمک نزند میزان دوباره سازی
check plot	یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود
demodulation	ترسیم سیگنال اصلی از موج تقسیم شده دریافت شده
drop	دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropped	دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropping	دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drops	دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
epicycloid	منحنی ترسیم شده بر نقطهای درمحیط دایره ثابتی که درخارج دایره بچرخد
soft clip area	محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
cartographer	ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographers	ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
traces	رسم کردن ترسیم کردن
traced	رسم کردن ترسیم کردن
trace	رسم کردن ترسیم کردن
quick format	که تمام داده موجود روی فلاپی دیسک را در حین فرآیند فرمت پاک نمیکند, از فرمت کامل سریع تر است و امکان ترسیم داده را میدهد
degage	ازاد
disengaged	ازاد
stand at ease	ازاد
self-service	ازاد
self service	ازاد
stand easel	ازاد
suspended floor	کف ازاد
idle line	خط ازاد
go as you please	ازاد
sweep back	بک ازاد
freed	ازاد
opens	ازاد
open	ازاد
opened	ازاد
free play	ازاد
frees	ازاد
immune	ازاد
fetterless	ازاد
unihibited	ازاد
unihibit	ازاد
freeing	ازاد
unrestrained	ازاد
absolute	ازاد
at ease	ازاد
absolutes	ازاد
sweeper	بک ازاد
exempting	ازاد
loose	ول ازاد
slack water	اب ازاد
sweepers	بک ازاد
unattached	ازاد
self administered	ازاد
freeman	ازاد
freemen	ازاد
footloose	ازاد
exempt	ازاد
loosest	ول ازاد
immundity	ازاد
looser	ول ازاد
exempts	ازاد
exempted	ازاد
free	ازاد
autonomous operation	عملیات ازاد
free aqifer	سفره ازاد
free association	تداعی ازاد
free atmosphere	اتمسفر ازاد
free competition	رقابت ازاد
free climbing	صعود ازاد
at ease	فرمان ازاد
free economy	اقتصاد ازاد
free float	فرجه ازاد
free flight	موشک ازاد
free flight	پرواز ازاد
free field	حوزه ازاد
free expansion	انبساط ازاد
free enthalpy	انتالپی ازاد
affranchize	ازاد کردن
arm's length	معاملات ازاد
free energy	انرژی ازاد
deallocation	ازاد سازی
free electron	الکترون ازاد
free flow	جریان ازاد
boosted rocket	موشک ازاد
unstring	ازاد کردن
dialing tone	بوق ازاد
charity shot	پرتاب ازاد
deallocate	ازاد کردن
datum level	سطح اب ازاد
cut free	ازاد بریدن
cut clear	ازاد بریدن
unloose	ازاد کردن
idle trunck	ترانک ازاد
clear span	دهانه ازاد
drifting mine	مین ازاد
emancipator	ازاد کننده
sharity stripe	خط پرتاب ازاد
cantilever	تیر سر ازاد
cantilever beam	تیر ازاد
foul line	خط پرتاب ازاد
carbon free	کربن ازاد
floating ribs	دندههای ازاد
fingerling	ماهی ازاد
extrication	ازاد کردن
carbon free	ذغال ازاد
cast loose	ازاد کردن
catch as catch can	کشتی ازاد
clearance angle	زاویه ازاد
charity line	خط پرتاب ازاد
enfranchize	ازاد کردن
free zone	منطقه ازاد
free format	در قالب ازاد
high seas	دریای ازاد
liberal interpretation	تفسیر ازاد
liberal socialism	سوسیالیسم ازاد
liberalizer	ازاد کننده
liberaltranstation	ترجمه ازاد
line clear signal	سیگنال ازاد
line clear signal	علامت ازاد
soft cell boundaries	محدوده ازاد سل
slip joint	اتصال ازاد
manumission	ازاد سازی
let slip	ازاد کردن
to let loose	ازاد کردن
let loose	ازاد کردن
high seas	دریاهای ازاد
idle indicating signal	علامت ازاد
idle junction	اتصال ازاد
idle trunck	خط اتصال ازاد
idle turn	دور ازاد
salmon trout	ازاد ماهی
jiya kumite	مبارزه ازاد
laissez faire economy	اقتصاد ازاد
let go	ازاد کردن
set free	ازاد کردن
natural vibration	نوسان ازاد
outworker	کارگر ازاد
parade rest	فرمان ازاد
penalty hit	ضربه ازاد
planer tree	درخت ازاد
self employment	شغل ازاد
relief angle	زاویه ازاد
salmontrout	ازاد ماهی
salmontrout	ماهی ازاد
sailing free	باد ازاد