English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (7 milliseconds)
English Persian
technicolour روش فیلم رنگی
Search result with all words
false colour فیلم رنگی مصنوعی
ymck تعریف رنگ بر پایه چهار رنگ که در نرم افزار DTP هنگام ایجاد فیلم رنگی مختلف برای چاپ استفاده میشود
Color films(T. V). فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
Other Matches
colour چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
colours چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
cassette کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
cassettes کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
pancromic فیلم چند رنگه فیلم چندحالته
dye sublimation printer چاپگر رنگی باکیفیت بالا که تصاویری با پاشیدن قط عات رنگی روی کاغذ ایحاد میکند
reels قرقره فیلم حلقه فیلم
reeling قرقره فیلم حلقه فیلم
reeled قرقره فیلم حلقه فیلم
reel قرقره فیلم حلقه فیلم
triad 1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
triads 1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
filmstrip نوار فیلم اسلایدهای بشکل نوار فیلم
solid رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
solids رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
film فیلم
load فیلم
loads فیلم
filmed فیلم
film leader فیلم
filmed فیلم سینما
negative film فیلم منفی
microfilming ریز فیلم
phonofilm فیلم صدادار
reversal film فیلم معکوس
microfilming میکرو فیلم
positive film فیلم مثبت
phonofilm فیلم سخنگو
picturize فیلم برداشتن از
filmed فیلم عکاسی
microfilms میکرو فیلم
microfilms ریز فیلم
peepshow فیلم شهوانی
microfilmed میکرو فیلم
microfilmed ریز فیلم
peepshows فیلم شهوانی
microfilm میکرو فیلم
microfilm ریز فیلم
film-strips نوار فیلم
film-strip نوار فیلم
telefilm فیلم تلویزیونی
film فیلم عکاسی
film فیلم سینما
film strip نوار فیلم
x ray film فیلم رونتگن
film recorder فیلم نگار
advertising spot فیلم تبلیغاتی
film reader فیلم خوان
film developer سازنده فیلم
filmstrip فیلم سینمایی
acetate film فیلم استاتی
instruction film فیلم اموزشی
moving picture فیلم سینما
instruction film فیلم درسی
filmier فیلم مانند
as good as a play <idiom> مثل فیلم
cinematograph اپارات فیلم
filmiest فیلم مانند
talkie فیلم ناطق
filmy فیلم مانند
talkies فیلم ناطق
film recorder ضباط فیلم
metol دوای فهور فیلم
cinematograph دوبین فیلم برداری
camera magazine کاست فیلم دوربین
dubs فیلم را دوبله کردن
dubbed فیلم را دوبله کردن
film badge برگ شناسایی فیلم
magnetic film storage ذخیره فیلم مغناطیسی
magnetic film لایه فیلم مغناطیسی
image format اندازه فیلم عکاسی
rerun نمایش مجدد فیلم
talkie صنعت فیلم ناطق
talkies صنعت فیلم ناطق
filmstrip فیلم عکاسی 53 میلمتری
magnetic film memory حافظه با فیلم مغناطیسی
magnetic thin film فیلم نازک مغناطیسی
dub فیلم را دوبله کردن
fast-forward جلو زدن فیلم
Make three copies of each film. از هر فیلم سه تا کپی بکنید.
film advance mode دکمه رد کردن فیلم
geneva stop سیستم نگهدارنده فیلم
playoff نشان دادن فیلم
scenario متن فیلم سینمایی
playoffs نشان دادن فیلم
sneak preview نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
magnetic thin film memory حافظه فیلم نازک مغناطیسی
newsreel فیلم اخبار جاری روز
semidocumentary فیلم سینمایی نیمه مستند
camera magazine جعبه محتوی فیلم عکاسی
sneak previews نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
film تاری چشم فیلم برداشتن از
horse opera فیلم یا نمایش گاوچرانان امریکایی
newsreels فیلم اخبار جاری روز
scenario متن یانمایشنامه فیلم سینمایی
filmed تاری چشم فیلم برداشتن از
It was a sI'lly boring film (movie). فیلم لوس وخنکی بود
exposure adjustment knob دکمه نمایش تعداد فیلم
spaghetti western فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
scenarios متن یانمایشنامه فیلم سینمایی
spaghetti westerns فیلم کابویی یا وسترن ایتالیایی
She portrays a dancer in the film. او [زن] نقش یک رقاص [زن] را در فیلم بازی می کند.
protection کپی اضافی از فیلم یا نوار اصلی
scenarios زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
Black and white. سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
smash hit <idiom> نمایش ،بازی یا فیلم خیلی موفق
scenario زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
camera-shy کسی که دوست ندارد از او عکس یا فیلم بگیرند
rewound برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
documentarian کسیکه فیلم یا مطالب مستندی را تهیه میکند
What films are they showing at this cinema ( theatra house ) ? این سینما چه فیلم هائی رانشان می دهد ؟
It was filmed on location. صحنه فیلم درمحل واقعی فیلمبرداری شده
reprographics ترسیم ها و فیلم ها و روشهای تولید انبوه مجدد
lithography کارگاه تهیه فیلم و زینک کتاب و مجله
rewind برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
rewinds برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
rewinding برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
lenticulate ذرات ریز وعدسکهای کوچک در فیلم نمودارکردن
unwatchable [film, TV] <adj.> ارزش دیدن نداشته باشد [فیلم یا تلویزیون]
prescore ضبط صدا یا موسیقی فیلم قبل از فیلمبرداری
dichroism دو رنگی
dichromatism دو رنگی
chromaticity رنگی
trichromatism سه رنگی
discoloration بی رنگی
trichromat سه رنگی
trichroism سه رنگی
tinct رنگی
pigmental رنگی
chromatic رنگی
ingrain نخ رنگی
hued رنگی
achroma بی رنگی
coloration رنگی
colored رنگی
coloured رنگی
achroma بی رنگی مو
achromatisation بی رنگی
achromatization بی رنگی
achromatism بی رنگی
achromia بی رنگی مو
negatives گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
footage طول چیزی برحسب فوت مقدار فیلم بفوت
negative گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
blacks سیاه رنگی
heliochrome عکاسی رنگی
heliochrome عکس رنگی
stined glass شیشه رنگی
dyestuff ماده رنگی
vitta نوار رنگی
pencilling مداد رنگی
unifiable قابل هم رنگی
pencils مداد رنگی
trichromatic theory نظریه سه رنگی
aquarelle نقاشی اب و رنگی
pencil مداد رنگی
aqua relle نقاشی اب و رنگی
pastel مداد رنگی
opalescence شیری رنگی
monotint نگار یک رنگی
monotint عکس یک رنگی
pigment cell یاخته رنگی
photochromy عکاسی رنگی
pentachromic پنج رنگی
ocellus حلقه رنگی
paraffin wax موم رنگی
pigment dye ماده رنگی
pigment ماده رنگی
pigments ماده رنگی
kinemacolour سینمای رنگی
lakes لاک رنگی
lake لاک رنگی
pastel خمیرمواد رنگی
pallor زرد رنگی
polychroism چند رنگی
pleochroism چند رنگی
oleograph عکس رنگی
dye stuff ماده رنگی
chromatic aberration خطای رنگی
color camera دوربین رنگی
color code رمز رنگی
color graphics گرافیک رنگی
color printer چاپگر رنگی
color television تلویزیون رنگی
color trace recorder رسام رنگی
cingulum خط رنگی ومارپیچ
chroma مشخصههای رنگی
chromophotograph عکس رنگی
photochrome عکس رنگی
colored glass شیشه رنگی
colored pencil مداد رنگی
blacker سیاه رنگی
black سیاه رنگی
blacked سیاه رنگی
pigmentation رنگی شدن
colorant مواد رنگی
coloured cement سیمان رنگی
blackest سیاه رنگی
soft ware وسایل نرم ابزار دستگاههای کامپیوتر یا چاپ و فیلم برداری
as dull as a ditch-water مثل فیلم های تکراری [خسته کننده و ملال آور]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com