| Total search result: 201 (4 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| fractional reserve banking |
روش مبتنی بر ذخیره جبران کسری در امریکا در ازای هرصد دلاری که مشتریان دربانک می گذارد |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| make up a deficit |
جبران کردن کسری |
| To open an account at the bank. |
دربانک حساب بازکردن |
| monroe doctrine |
اصولی که مونرو رئیس جمهور امریکابه عنوان خط مشی سیاست خارجی امریکا به کنگره امریکا در سال 3281 اعلام کرد |
| fourteen points |
طرح برنامهای برای صلح که "وودرو ویلسن " رئیس جمهور امریکا در 8 ژانویه 8191 ضمن خطابهای به کنگره امریکا اعلام کرد و درواقع پیامی به کلیه ملل ودول جهان تلقی شد |
| golden eagle |
سکه ده دلاری زر |
| per <prep.> |
به ازای |
| in consideration of |
در ازای |
| dovble |
سکه بیست دلاری |
| half eagle |
سکه زر پنج دلاری |
| half dollar |
سکه سیمین نیم دلاری |
| document against payment |
تحویل اسناد در ازای پرداخت |
| clientele |
مشتریان پیروان |
| clientage |
مشتریان پیروان |
| arrentation |
پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین |
| loyalty rebate |
تخفیف مشتریان دائم |
| loyalty discount |
تخفیف مشتریان دائم |
| mains electricity |
منبع الکتریسیته محلی مشتریان |
| party boat |
قایق بزرگ حامل مشتریان |
| credit rating |
رتبه بندی اعتباری مشتریان |
| helmzhold resonator |
محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید |
| offset |
جبران کردن جبران |
| offsetting |
جبران کردن جبران |
| machine based |
مبتنی بر ماشین |
| democratic |
مبتنی بر دمکراسی |
| long pull |
اضافه پیمانهای که درنوشابه خانه ها برای جلب مشتریان میدهند |
| decreasingly |
چنانکه روبکاهش گذارد |
| it burnsto a white ach |
چون می سوزدخاکسترسفیدباقی می گذارد |
| contiguous |
آنچه اثر می گذارد |
| is on the wane |
رو بزوال یا نقصان می گذارد |
| fivers |
اسکناس پنج لیرهای یا پنج دلاری |
| fiver |
اسکناس پنج لیرهای یا پنج دلاری |
| computer based training |
تربیت مبتنی بر کامپیوتر |
| market directed economy |
اقتصاد مبتنی بر بازار |
| tortious |
مبتنی بر تعدی و تفریط |
| character based program |
برنامه مبتنی بر کاراکتر |
| mock-up |
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود |
| mock-ups |
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود |
| hig low jack |
ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را جا می گذارد |
| I ll pay him back in his own coin . |
حقش را کف دستش خواهم گذارد |
| constrictor |
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد |
| do split |
ضربهای در بولینگ که میله جلو و 7 یا 01 را جا می گذارد |
| half worcester |
ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 9 یا 2 و 8 را جامی گذارد |
| lilies |
ضربهای در بولینگ که شمارههای 5 و 7 و 01 راجا می گذارد |
| double pinochle |
ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد |
| golden gate |
پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد |
| bedpost |
ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را بجا می گذارد |
| lily |
ضربهای در بولینگ که شمارههای 5 و 7 و 01 راجا می گذارد |
| big four |
ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد |
| hypostyle |
دارای سقف مبتنی بر ردیف ستون |
| cover charge |
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد |
| cover charges |
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد |
| field |
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند |
fielded  |
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند |
| fields |
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند |
| incommunicableness |
چیزی که نتوان بکسی گفت یابا اودرمیان گذارد |
| incommunicability |
چگونگی چیزی که نتوان بکسی گفت یا با اودرمیان گذارد |
| feeder |
مکانیزمی که به طور خودکار کاغذ درون چاپگر می گذارد |
| feeders |
مکانیزمی که به طور خودکار کاغذ درون چاپگر می گذارد |
| personal service utility |
کسی که مستقیما" کار خود را دراختیار کارفرما می گذارد |
| Nothing on earth will induce him to go there again. |
اگر کلاهش هم آنجا بیافتد دیگر پا نمی گذارد. |
| judge made law |
نظام حقوقی مبتنی بر سوابق قضایی و ارا محاکم |
| associative storage |
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود |
| waifs |
اموالی که سارق حین فراربیرون از محل سرقت به جامی گذارد |
| investors |
کسی که پولش را در اختیار موسسات می گذارد و سهام انها را می خرد |
| investor |
کسی که پولش را در اختیار موسسات می گذارد و سهام انها را می خرد |
| bot |
بخشی که شروع فضای ضبط نوار مغناطیسی را علامت می گذارد |
| devisor |
کسیکه بمیل خویش چیزی رابدیگری بارث می گذارد مورث |
| permanent structures |
به تاسیساتی گفته میشود که پس از اتمام قرارداد پیمانکاردر محل می گذارد |
| pan germanism |
نظریه مبتنی بر برتری نژاد اریایی ژرمنی بر سایر نژادها |
| CD |
DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند |
| CDs |
DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند |
| margin propensity to consume |
تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد |
| salvoes |
شرط یا عبارتی در سند که راه گریزی برای شخص باقی می گذارد |
| salvo |
شرط یا عبارتی در سند که راه گریزی برای شخص باقی می گذارد |
| fraction line |
خط کسری |
| aliquot |
کسری |
| leakage |
کسری |
| shortsage |
کسری |
| leakages |
کسری |
| fractional part |
جز کسری |
| fraction |
کسری از |
| fractionary |
کسری |
| shortage |
کسری |
| shortages |
کسری |
| shortfalls |
کسری |
| deficit |
کسری |
| fractions |
کسری از |
| shortfall |
کسری |
| shortcomings |
کسری |
| leakage or breakage |
کسری |
| deficits |
کسری |
| shortcoming |
کسری |
| fractional |
کسری |
| inadequate |
کسری |
| dialectic |
روش مبتنی بر مباحثه و مکالمه روشی است که فلاسفهای نظیر سقراط |
| dialectic materialism |
دیالکتیک مادی مبتنی بر قبول جبرتاریخ به عنوان یک سائق عمده وقایع |
| shorter |
تک تیر کسری |
| budget deficit |
کسری بودجه |
| fractional rotation |
گردش کسری |
| fixed point part |
جزء کسری |
| shorter |
کسری داشتن |
| fractional turn |
چرخش کسری |
| fractional size |
اندازه کسری |
| deficiency |
کسری ایراد |
| fractionation method |
روش کسری |
| basic deficit |
کسری کلی |
| shortest |
کسری داشتن |
| shortest |
تک تیر کسری |
| basic deficit |
کسری اساسی |
| deficiencies |
کسری ایراد |
| lacks |
فقدان کسری |
| under |
کسری دار |
| leakages |
کمبود و کسری |
| trade deficit |
کسری تجارت |
| leakage |
کمبود و کسری |
| trade deficit |
کسری بازرگانی |
| trade gap |
کسری تجارتی |
| lacked |
فقدان کسری |
| mantissa |
جزء کسری |
| short |
کسری داشتن |
| short |
تک تیر کسری |
| lack |
فقدان کسری |
| fractional pitch |
گام کسری |
| under- |
کسری دار |
| two thousand odd |
0002 و کسری |
| predicates |
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود |
| predicating |
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود |
| predicated |
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود |
| predicate |
تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود |
| bartenders |
کسی که در بار مشروبات برای مشتریان می ریزد متصدی بار |
| fractional |
اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف |
| bartender |
کسی که در بار مشروبات برای مشتریان می ریزد متصدی بار |
| volumes |
کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی |
| interior label |
برچسب مشخصات ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی |
| volume |
کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی |
| mass storage |
وسیله ذخیره پشتیبان که قادر به ذخیره سایز حجم زیاد داده است |
| storage |
حافظه یا رسانه ذخیره سازی که با قط ع برق داده ذخیره شده را از دست میدهد |
| columbia |
امریکا |
| America |
امریکا |
| red |
کسری داشتن حساب |
| reds |
کسری داشتن حساب |
| lag rate |
میزان کسری پرسنل |
| root |
توان کسری یک عدد |
| trade balance deficit |
کسری تراز تجاری |
| mantissa |
بخش کسری عدد |
| reddest |
کسری داشتن حساب |
| redder |
کسری داشتن حساب |
| roots |
توان کسری یک عدد |
| make up a deficit |
تامین کردن کسری |
| mail box |
فضای ذخیره سازی الکترونیکی با آدرس که پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند |
| high |
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است |
| permanent |
فایل داده که در وسیله ذخیره سازی پشتیبان ذخیره شده مثل دیسک درایو |
| highest |
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است |
| highs |
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است |
| objectivism |
روش فکری که مبتنی بر اصالت حقایقی است که به وسیله درک حسی استنباط میشود |
| volatile memory |
حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد. |
| mailbox |
فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند |
| mailboxes |
فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند |
| joint |
دستگاه کوچک باطریدار که سوارکار بطور غیر مجازروی گردن اسب می گذارد تاتندتر برود |
| advisory lock |
قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند |
| America |
کشور امریکا |
| un-American |
ناوابسته به امریکا |
| pentagons |
ارتش امریکا |
| innuit |
اسکیموهای امریکا |
| innuits |
اسکیموهای امریکا |
| the american public |
مردم امریکا |
| pentagon |
ارتش امریکا |
| Stars and Stripes |
پرچم امریکا |
| reservoir |
سرباز احتیاط یا ذخیره روغن ذخیره توپ |
| reservoirs |
سرباز احتیاط یا ذخیره روغن ذخیره توپ |
| lag rate |
نسبت کسری نیروی انسانی |
| forward chaining |
روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو |
| imperialism |
سیاست مبتنی بر استفاده از وسایل سیاسی برای بسط قدرت اقتصادی درخارج از محدوده کشورامپریالیستی |
| grizzles |
خرس خاکستری امریکا |
| floor leaders |
رهبران کنگره امریکا |
| grizzling |
خرس خاکستری امریکا |
| lobo |
گرگ مغرب امریکا |
| the big four |
امریکا و ایتالیااطلاق میشد |
| bill of rights |
قانون اساسی امریکا |
| yankee doodle |
سرباز شمالی امریکا |
| philodendron |
گل شیپوری پیچی امریکا |
| columbus |
کلمبوس کاشف امریکا |
| Fourth of July |
روز آزادی امریکا |
| United States of America |
ایالات متحده امریکا |
| pinxter flower |
گل صدتومانی مشرق امریکا |
| marsh hen |
ابچلیک باتلاقی امریکا |
| square dance |
رقص محلی امریکا |
| grizzle |
خرس خاکستری امریکا |
| hudson seal |
خز موش صحرایی امریکا |
| softest |
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است |
| reads |
گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند |
| read |
گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند |
| softer |
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است |
| soft |
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است |
| imperialism |
استعمار طلبی سیاست مبتنی بر توسعه یک کشور تا حد یک امپراطوری ویا حفظ چنین قلمرویی درصورت وجود |
| pilots |
زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود |
| piloted |
زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود |
| pluralism |
عقیده مبتنی برلزوم دخالت کلی و عملی موسسات و مجامع غیر دولتی در امر اداره مملکت |
| isolationism |
سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها |
| pilot |
زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود |