Total search result: 201 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
empircism |
روش و فرضیهای که مبنی برتجربه و ازمایش باشد |
|
|
Other Matches |
|
economic nationalism |
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد |
use testing |
ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل |
pilot method |
عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها |
tryout |
ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش |
assay |
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز |
assays |
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز |
test element |
دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار |
flight test |
ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک |
continous immersion test |
ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری |
reject a hypothesis |
فرضیهای را رد کردن |
soil examination |
بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک |
insulation test |
ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی |
theorises |
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن |
theorising |
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن |
theorize |
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن |
theorized |
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن |
theorizing |
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن |
theorised |
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن |
theorizes |
فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن |
plutonism |
فرضیهای که بموجب ان خارههای پی در پی پوسته زمین دراثرگرمادرست شده اند |
theory of preformation |
فرضیهای که بموجب ان هربخشی ازموجودالی درنطفه موجودبوده بایدبزرگ شود |
pantheism |
فرضیهای که خدا را مرکب ازکلیه نیروها و پدیدههای طبیعی میداند |
service test |
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل |
plutonic theory |
فرضیهای که بموجب ان خارههای پی درپی پوسته زمین دراثرگرمای درست شده اند |
solipsism |
فرضیهای که معتقد است نفس انسان چیزی جز خودوتغییرات حاصله درنفس خودرا نمیشناسد |
historcicism |
فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود |
flight test |
ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن |
creep test |
ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش |
confident test |
ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان |
stagnation thesis |
فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها |
a closed mouth catches no flies <proverb> |
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد |
tube tester |
دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ |
environmental test |
ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی |
moored mine |
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد |
hotter |
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد |
hottest |
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد |
hot |
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد |
escutcheon |
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار |
hotbed |
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد |
hotbeds |
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد |
imperfect competition |
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد |
nonary |
مبنی بر عد د نه |
bassedon or basedupon |
مبنی بر |
based on |
مبنی بر |
denoting |
مبنی بر |
reposing upon |
مبنی بر |
based |
مبنی |
expressive of |
مبنی بر |
usurious |
مبنی بررباخواری |
revocatory |
مبنی بر فسخ |
empiric |
مبنی بر تجربه |
matricidal |
مبنی بر مادرکشی |
visitorial |
مبنی بر سرکشی |
investigative |
مبنی بر رسیدگی |
causal |
مبنی بر سبب |
observational |
مبنی بر مشاهده |
impostrous |
مبنی بر شیادی |
prophetic |
مبنی بر پیشگویی |
condolatory |
مبنی برهمدردی |
dualistic |
مبنی برخداشناس |
purposive |
مبنی برمنظور |
selective |
مبنی بر انتخاب |
paraphrastic |
مبنی برتفسیر |
polytheeistic |
مبنی بر شرک |
mediatorial |
مبنی بر میانجیگری |
abstentious |
مبنی برپرهیزکاری |
suppositional |
مبنی بر فرض |
sophistic |
مبنی بر مغالطه |
deprecative |
مبنی بربیمیلی |
castigatory |
مبنی برتنبیه |
to the effect that |
مبنی براینکه |
inversive |
مبنی بر قلب |
theorematic |
مبنی بر قاعده |
fratricidal |
مبنی بربرادرکشی |
irreverential |
مبنی بر بی حرمتی |
selectively |
مبنی بر انتخاب |
geomantic |
مبنی بر رمل |
polytheistic |
مبنی بر شرک |
ill advised |
مبنی بر بی اطلاعی |
heretical |
مبنی برفساد |
misogynic |
مبنی بربیزاری از زن |
octonary |
مبنی برهشت |
euphuistic |
مبنی برتصنع |
ill-advised |
مبنی بر بی اطلاعی |
monometallic |
مبنی بر یک فلز |
egotistic |
مبنی بر خودپسندی |
equivocatory |
مبنی برایهام |
licentious |
مبنی بر هرزگی |
octonal |
مبنی برهشت |
inquisitorial |
مبنی بربازجویی زیاد |
scepsis |
فلسفه مبنی برتردید |
historic |
معروف مبنی بر تاریخ |
negatory |
مبنی بر نفی یا انکار |
negotiatory |
مبنی بر معامله یا گفتگو |
pantheistic |
مبنی بر وحدت وجود |
skepsisŠskepticŠetc |
فلسفه مبنی برتردید |
soritical |
مبنی برقیام مسلسل |
commutative |
مبنی بر تبدیل یامبادله |
insinuative |
مبنی بر خود شیرینی |
censorial |
مبنی بر بازرسی مطبوعات و |
deliberative |
مبنی بر تامل و مشاوره |
acclamatory |
مبنی برهلهله و تحسین |
compatriotic |
مبنی برهم میهنی |
well intentioned |
مبنی بر نیت خوب |
irrepentant |
مبنی بر عدم پشیمانی |
in perspective |
مبنی براصول منافرومرایا |
naturalistic |
مبنی بر طبیعت بازی |
appreciatively |
مبنی بر قدردانی قدرشناس |
resumptive |
مبنی برادامه یاتجدید |
orthoepic |
مبنی بر درست خوانی |
rationalistic |
مبنی براستدلال عقلی |
rationalistic |
مبنی براصالت عقل |
documentaries |
مبنی بر مدرک یا سند |
a posteriori |
مبنی بر تجربه و مشاهده |
phonologic |
مبنی بر صدا شناسی |
cavilling |
مبنی برخرده گیری |
procrastinatory |
مبنی برمسامحه یاتعلل |
documentary |
مبنی بر مدرک یا سند |
investigatory |
تحقیقی مبنی بر رسیدگی |
egoistic |
مبنی بر اثصول خودپرستی |
individualistic |
مبنی بر استقلال تکی |
appreciative |
مبنی بر قدردانی قدرشناس |
sentimental |
مبنی بر احساسات یا عقیده |
sensuous |
مبنی بر لذات جسمانی |
elenctic |
مبنی برتکذیب منطقی |
illusional |
مبنی باشتباه بینائی |
oblatory |
مبنی بر نذر یا هدیه |
documental |
مبنی برمدرک یاسند |
papistic |
مبنی برپاپ پرستی |
sensuously |
مبنی بر لذات جسمانی |
rose coloured |
مبنی برخوش بینی |
retrocessive |
مبنی برواگذاری ثانوی |
royalistic |
مبنی برسلطنت خواهی |
polygamic |
مبنی بر تعدد ازواج |
precrastinative |
مبنی بر مسامحه یا تعلل |
open back |
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.] |
federative |
مبنی بر سازمان کشورهای متحد |
atheistical |
مبنی برانکار هستی خدا |
traditional |
مبنی بر حدیث یا خبر باستانی |
petitory |
مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت |
imperialistic |
مبنی برطرفداری از حکومت امپریالیستی |
associational |
مبنی بر شرکت یا معاشرت متداعی |
pre-emptive |
عمل مبنی بر اخذ شفعه |
consensual |
مبنی بر رضایت طرفین رضایتی |
doctrinal |
عقیدهای مبنی بر عقاید نظری |
intuitive |
مبنی بردرک یا انتقال مستقیم |
slaughterous |
مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده |
evidentiary |
مبنی برمدرک مدرک دار |
pluviometric |
مبنی بر سنجش مقدار بارندگی |
lapheld |
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است |
laptop |
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است |
abjuratory |
پیمان شکنی مبنی بر نقض عهد |
euphonical |
مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا |
humoristic |
مبنی بربذله گویی یا فکاهی نویسی |
iconoclastic |
مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی |
renunciative |
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی |
renunciatory |
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی |
ritualistic |
مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی |
wellŠsuppose it is so |
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد |
communalistic |
مبنی برحکومت بوسیله استقلال داخلی بخش ها |
revisional |
مبنی برتجدید نظر یا تجدید چاپ تازه |
prefectorial |
مبنی براموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یا مبصران |
catechetical |
مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ |
deistic |
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب |
augural |
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده |
deistical |
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب |
plebiscitary |
وابسته به اراعموم اهالی مبنی بر یا افهارعقیده عامه |
traditinal |
مبنی بر حدیث یاخبر روایت شده نقلی |
radicalism |
روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی |
prefectoral |
مبنی براداره اموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یامبصران |
Zel-i Sultan vase |
طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.] |
karachoph design |
لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.] |
autonomy |
خودمختاری حاکمیت ملی مبنی براستقلال اقتصادی و سیاسی خودگردانی |
plene administrative preter |
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است |
monroe doctrine |
سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی |
machiavelian |
مبنی براین عقیده سیاسی که برای برپاکردن یک حکومت نیرومند تقلب را نباید |
natural rate hypothesis |
فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری |
charges |
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند |
charge |
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند |
rool crush |
اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.] |
cobb doglas production function |
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است |
shying |
ازمایش |
shyest |
ازمایش |
shyer |
ازمایش |
shy |
ازمایش |
shies |
ازمایش |
shied |
ازمایش |
screening |
ازمایش |
experimentation |
ازمایش |
experimenting |
ازمایش |
experiments |
ازمایش |
testing |
ازمایش |
experiment |
ازمایش |
checking |
ازمایش |
experimented |
ازمایش |
vetting |
ازمایش |
assay |
ازمایش |
examen |
ازمایش |
tested |
ازمایش |
trials |
ازمایش |