English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English Persian
classification روش کلاس بندی
classifications روش کلاس بندی
Search result with all words
insulation class کلاس عایق بندی
Other Matches
classed کلاس
grade کلاس
classes کلاس
classing کلاس
schoolrooms کلاس
class کلاس
schoolroom کلاس
grades کلاس
homeroom کلاس
cl کلاس
classroom کلاس درس
grades کلاس کیفیت
summer school کلاس تابستانی
he stands first in his class او در کلاس خود
grade کلاس کیفیت
economy class اکونومی کلاس
classroom کلاس درس
skull practice کلاس اموزشی
classrooms کلاس درس
homeroom کلاس درس
surveillant مبصر کلاس
insulation class کلاس ایزولاسیون
summer schools کلاس تابستانی
underclass بی کلاس [در جامعه]
schoolroom کلاس درس
lower class بی کلاس [در جامعه]
subclass بی کلاس [در جامعه]
formroom کلاس درس
] کلاس درس
form room [British کلاس درس
first class فرست کلاس
surveyor مبصر کلاس پیمایشگر
surveyors مبصر کلاس پیمایشگر
hit the books <idiom> برای کلاس آماده شدن
He is at the bottom of the class. اوشاگرد آخر کلاس است
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
classing محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
classes محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
class محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
classed محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
I benefited greatly from the english course. از کلاس انگلیسی استفاده فراوانی بردم .
day schools مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
day school مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
The professor stepped into the classroom. استاد بداخل کلاس قدم گذاشت
sub- تعداد دادههای مربوط به یک داده در کلاس اصلی
inheritances انتقال خصوصیات یک کلاس یا نوع داده به دیگری
inheritance انتقال خصوصیات یک کلاس یا نوع داده به دیگری
inheriting یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
inherits یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
If you dont study hard ( hard enough ) , you cant go to a higher class. اگرخوب درس نخوانی درهمین کلاس خواهی ماند
inherit یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
resident school مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
taxi dancer دختری که در کلاس رقص یاکاباره در مقابل پول بامشتریان دیگر میرقصد
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
lineaments طرح بندی صورت بندی
lineament طرح بندی صورت بندی
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
classification طبقه بندی رده بندی
classifications طبقه بندی رده بندی
wording جمله بندی کلمه بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
skull practice کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
high class communication set دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparently نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
groups دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
work sheet کار در کلاس برگ کار
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
classifying در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classify در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifies در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
approach formation صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classification طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications طبقه بندی کردن طبقه بندی
phasing مرحله بندی مرحله بندی عملیات
black concept علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
commisural بندی
hermetic sealing اب بندی
trimerous سه بندی
commissural بندی
articular بندی
striation خط بندی
queing صف بندی
seals اب بندی
seal اب بندی
queuing صف بندی
taping ته بندی
vanation رگ بندی
funicular بندی
funiculars بندی
neuration رگ بندی
alignment صف بندی
waterproofing اب بندی
sealing off اب بندی
humidity insulation نم بندی
patching سر هم بندی
lapping اب بندی
alignments صف بندی
laced بندی
snacks ته بندی
snack ته بندی
nailed up سر هم بندی
humidity insulation اب بندی
mud sill ته بندی
sealing liquid مایع اب بندی
sealing joint اتصال اب بندی
seal bars میلههای اب بندی
taxonomies طبقه بندی
sealing screw پیچ اب بندی
sealings بتونه اب بندی
ranked رتبه بندی
typification طبقه بندی
typification سنخ بندی
segmentation قطعه بندی
reticulation شبکه بندی
sealing wax موم اب بندی
formulation صورت بندی
vertebration مهره بندی
vertebration فقره بندی
rootage ریشه بندی
watertight facing پرده اب بندی
wainscoting تخته بندی
waterproofing course اندود اب بندی
waterproofing course لایه اب بندی
watertight core هسته اب بندی
vernation برگ بندی
scheduling queue صف زمان بندی
single sling باربردار یک بندی
regimentalation گروه بندی
scheme of colour رنگ بندی
taxonomy طبقه بندی
wordage جمله بندی
venation رگه بندی
rhyme scheme قافیه بندی
watertight diaphragm پرده اب بندی
stratification لایه بندی
stratification قشر بندی
steining طوقه بندی
grade درجه بندی
staping مرحله بندی
tabulation جدول بندی
gamble شرط بندی
tariff classification تعرفه بندی
terracing تراس بندی
gambles شرط بندی
gambled شرط بندی
systemization طبقه بندی
subsumption رده بندی
summation جمع بندی
tariffication نرخ بندی
stratification طبقه بندی
syllabication هجا بندی
stratification چینه بندی
syllabicity هجا بندی
syllabification هجا بندی
ring clossure حلقه بندی
grades درجه بندی
rank رتبه بندی
to nails up سر هم بندی کردن
to pin up بی بندی کردن
shuttering تخته بندی
to take a snack ته بندی کردن
toe protection پاشنه بندی
trelliswork داربست بندی
triangularization مثلث بندی
shoring شمع بندی
triangulation مثلث بندی
ranks رتبه بندی
skelton استخوان بندی
to mull a mull of سر هم بندی کردن
somatotyping سنخ بندی تن
snow job سرهم بندی
paging صفحه بندی
package عدل بندی
package بسته بندی
packaged عدل بندی
to make a mess of سر هم بندی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com