Dictiornary-Farsi | روغن داغ دستم را سوزاند | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
The hot fat scalded my hand .	روغن داغ دستم را سوزاند


Other Matches

burners	وسیلهای که برنامه ها را در قطعه PROM می سوزاند
burner	وسیلهای که برنامه ها را در قطعه PROM می سوزاند
oil dent	شیار ورود روغن یا سوراخ عبور روغن
This lamp burns kerosene.	این چراغ نفت می سوزاند ( با نفت کارمی کند )
I did it unwittingly. I lost count.	از دستم دررفت
He twisted my arm.	دستم را پیچاند
oiling	روغن کاری کردن روغن ساختن
oils	روغن کاری کردن روغن ساختن
oil	روغن کاری کردن روغن ساختن
She pressed my hand .	دستم را فشار داد
She furtively pressed my hand .	یواشکی دستم را فشارداد
I am busy . my hands are tied.	دستم بند است
I know Tehran like the back of my hand .	تهران رامثل کف دستم می شناسم
I have no access to anywhere .	دستم از همه جا کوتاه است
My hand is bruised.	دستم ضرب دیده است
How was I supposed to know . After all I didnt have a crystal ball.	مگر کف دستم را بو کرده بودم.
I cant reach the shelf .	دستم به قفسه نمی رسد
My nose (hand)is bleeding.	دماغم ( دستم ) خون می آید
I am tied up ( busy) at the moment.	الان دستم بند است
The ring is too small for my finger.	انگشتر به انگشتم ( دستم ) نمی رود
What's the damage?	چقدر خرج روی دستم می افتد؟
I have just received your letter.	کاغذت تازه به دستم رسیده است
i will do my possible	هر چه از دستم براید کوتاهی نخواهم کرد
air cooled oil cooler	نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند
creosote	روغن قیر روغن قطران
creosoted	روغن قیر روغن قطران
oil can	حلب روغن , روغن دان
cutting oil	روغن سردکننده روغن برش
creosotes	روغن قیر روغن قطران
creosoting	روغن قیر روغن قطران
If I lay my hands on him.	اگر دستم به اوبرسد می دانم چکار کنم
I have a free hand in this matter.	دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
have one's hand full	کار مهمتر داشتن [دستم یا دستش بند است]
i lost my a	دار و ندار خود را گم کردم همه چیز از دستم رفت
butters	روغن
ghi	روغن
buttering	روغن
ghee	روغن
oil	روغن
oil groove	روغن رو
oiling	روغن
unction	روغن
unguent	روغن
clurified or run butter	روغن
dope	روغن
lubricants	روغن
brilliantine	روغن مو
lubricant	روغن
sebaceous humour	روغن
bandoline	روغن مو
oils	روغن
bandolin	روغن مو
ointment	روغن
ointments	روغن
pomade	روغن سر
greasing	روغن
oil can	روغن زن
dopes	روغن
greased	روغن
grease	روغن
butter	روغن
greaser	روغن زن
buttered	روغن
soluble oil	روغن حل شونده
oil level	سطح روغن
sunflower oil	روغن افتابگردان
sweet oil	روغن زیتون
oil filter	صافی روغن
compressor oil	روغن کمپرسور
sweet oil	روغن شیرین
tar oil	روغن قطران
oil pressure	فشارسنج روغن
oil mist	تیرگی روغن
oil bath	حمام روغن
oil change	تعویض روغن
soluble oil	روغن قابل حل
oil channel	مجرای روغن
oil plug	پیچ روغن
oil passage	عبور روغن
oil container	فرف روغن
oil of roses	روغن سبز
wild rocket oil	روغن منداب
colza oil	روغن منداب
camphor oil	نوعی روغن
cade oil	روغن عرعر
oil guage	درجه روغن
oil groove	شیار روغن
butterfat	روغن شیر
bone oil	روغن استخوانی
tung oil	روغن چرب
bilge	مکیدن اب یا روغن
filterpress	روغن گیر
transformer oil	روغن مبدل
train oil	روغن نهنگ
train oil	روغن بالن
colve oil	روغن میخک
palmachristi	روغن کرچک
oil flow	جریان روغن
oil gage	گیج روغن
cold drawn oil	روغن کرچک
codfish	ماهی روغن
coconut oil	روغن نارگیل
chassis grease	روغن گریس
cavalito's oil	روغن کاوالیتو
siccative oil	روغن سیکاتیو
oil pump	پمپ روغن
palmoil	روغن خرما
palm oil	روغن نخل
grease box	روغن دان
essential oil	روغن اساسی
palm oil	روغن خرما
grnish	رنگ و روغن
engine sump	تشتک روغن
heavy oil	روغن سنگین
hydraulic oil	روغن رانش
hydrolic pump	پمپ روغن
engine sump	کارتل روغن
neapolitan ointment	روغن خاکستری
volatile oil	روغن اساسی
mercurial unguent	روغن خاکستری
graphite lubricant	روغن گرافیت
paraffin oil	روغن پارافین
gear lubricant oil	روغن گیربکس
garlic oil	روغن سیر
picamar	روغن قیر
fusel oil	روغن فوزل
gray or mercurial unguent	روغن خاکستری
pomade	روغن مالیدن
flench	روغن گرفتن
grey unguent	روغن خاکستری
oscillating lubricator	روغن ده نوسانی
illinition	روغن مالی
dripping pan	روغن گیر
oil seal ring	رینگ روغن
machine oil	روغن ماشین
oil retaining ring	رینگ روغن
oil residue	ته نشست روغن
mineral oil	روغن معدنی
emulsion lubricant	روغن امولسیون
replenisher	نافم روغن
oil sludge	رسوب روغن
emulsion lubricant	روغن عصاره
engine oil	روغن موتور
in grease	روغن دار
inunction	روغن مالی
motor oil	روغن موتور
oleometer	روغن سنج
lanoline	روغن پشم
oleaginous	شبیه روغن
lubricating oil	روغن موتور
oilman	روغن فروش
oiler	روغن کار
oil squirt	اب دزدک روغن
rub with ointment	روغن مالیدن
varnishing	رنگ روغن
lubricating	روغن زدن به
lubricating	روغن زدن
lubricates	روغن زدن به
lubricates	روغن زدن
lubricated	روغن زدن به
lubricate	روغن زدن به
lubricate	روغن زدن
dubbing	روغن چرم
olive oil	روغن زیتون
butter	روغن زرد
varnishing	روغن جلا
varnishes	رنگ روغن
varnishes	روغن جلا
varnished	رنگ روغن
varnished	روغن جلا
varnish	رنگ روغن
varnish	روغن جلا
lubricated	روغن زدن
butters	روغن زرد
buttering	روغن زرد
buttered	روغن زرد
crude oil	روغن خام
French polish	روغن جلا
embrocations	روغن مالی
embrocation	روغن مالی
liniments	روغن مالیدنی
liniment	روغن مالیدنی
grease	روغن اتومبیل
grease	روغن چربی
linseed oil	روغن برزک
linseed oil	روغن بزرک
ricinus oil	روغن کرچک
castor oil	روغن کرچک
greasing	روغن چربی
greasing	روغن اتومبیل
greased	روغن چربی
greased	روغن اتومبیل
oil	روغن زدن به
cooking oil	روغن آشپزی
acorn oil	روغن بلوط
lubrication	روغن کاری
lubrication	روغن زنی
drab	رنگ و روغن
allyl isosulfocyanate	روغن خردل
lubricant	روغن یا گریس