Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
precedent
رویه قضایی
precedents
رویه قضایی
judicial precedent
رویه قضایی
Other Matches
jurisdiction
قضایی
juridical
قضایی
juratory
قضایی
judicial
قضایی
judiciary
قضایی
jural
قضایی
legal
شرعی قضایی
presumption juris tantum
اماره قضایی
judicial assistance
معاضدت قضایی
institution
تاسیس قضایی
law agent
نماینده قضایی
legal assistance
مشاوره قضایی
quasi judicial
شبه قضایی
the rule of law
تامین قضایی
legal suit
تعقیب قضایی
legal aid
معاضدت قضایی
rogatory
نیابت قضایی
miscarriage of justice
اشتباه قضایی
miscarriages of justice
اشتباه قضایی
judiciary
قوه قضایی
jurisdiction
حوزهء قضایی
judicature
قوه قضایی
judicial circumstantial evidence
اماره قضایی
judicial settlement
تسویه قضایی
law courts
دادگاه قضایی
litigation
دعوی قضایی
judicial immunity
مصونیت قضایی
law court
دادگاه قضایی
judicial settlement
حل اختلاف قضایی
judicature
حوزه قضایی
judicial delegation
تفویض قضایی
extrajudicial
خارج ازصلاحیت قضایی
enforcement of judgement
اجرای احکام قضایی
district attorneys
بازپرس بخش قضایی
district attorney
بازپرس بخش قضایی
sub judice
بدون تصمیم قضایی
legal advice
مشورت یا نظر قضایی
justiciar
مامور قضایی عالیرتبه
legal assistance
کمکهای قضایی شرح علایم
dictums
گفته افهار نظر قضایی
dictum
گفته افهار نظر قضایی
adjudge
با حکم قضایی فیصل دادن
circuit
حوزه قضایی یک قاضی دور
circuits
حوزه قضایی یک قاضی دور
proetor
متصدی امور قضایی وکشوری
Soc
ازادی دراخذ تصمیم قضایی
rogatory letters
نامه محتوی تفویض نیابت قضایی
letters rogatory
نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
perverse verdict
درمورد نکات قضایی موضوع صادر شود
cadres
واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
cadre
واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
sokeman
فرد ساکن حوضه قضایی لرد یا امیر
exegeses
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
judge made law
نظام حقوقی مبتنی بر سوابق قضایی و ارا محاکم
coroner
هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
coroners
هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
exegesis
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
congregationalism
استقلال هرکلیسا برای اداره کارهای قضایی وانتظامی خود
knight marshal
کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
concurrent jurisdiction
رسیدگی قضایی همزمان به چند جرم دادگاه الحاقی یاهمزمان
permission
اجازه کاربر خاص برای دستیابی به منابع اشتراکی یا قضایی از دیسک
prohibition
حکم خودداری از اقدام قضایی که دادگاه عالی به محکمه تالی میدهد
ism
رویه
metier
رویه
metiers
رویه
mTtiers
رویه
immethodical
بی رویه
comportment
رویه
facets
رویه
facet
رویه
upper
رویه
uppers
رویه
facing
رویه
outsides
رویه
tenor
رویه
tenors
رویه
encrustation
رویه
irregular
بی رویه
instep
رویه
insteps
رویه
water surface
رویه اب
vamp
رویه
tactics
رویه
outside
رویه
procedure
رویه
facings
رویه
practice
رویه
upper crust
رویه
encrustations
رویه
policies
رویه
policy
رویه
these t. were not
رویه
surfaces
رویه
surfaced
رویه
praxis
رویه
surface
رویه
legalism
اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود
ism
اعتقاد رویه
ostrich policy
رویه کبک
pillow case
رویه بالش
surface-to-air
رویه به هوا
pentahedral
پنج رویه
pure procedure
رویه جامع
procedure oriented
رویه گرا
single sided disk
دیسک یک رویه
procedure declaration
اعلان رویه
encrustations
رویه بندی
rough surface
رویه زبر
rubbed surface
رویه صاف
smooth surface
رویه صاف
scheme of life
رویه زندگی
the policy of the government
رویه دولت
top milk
رویه شیر
road surface
رویه راه
triacontahedral
سی رویه سی طرفی
encrustation
رویه بندی
recursive procedure
رویه بازگشتی
planimeter
رویه پیما
recovery procedure
رویه ترمیمی
in stream procedure
رویه با مسیل
practice
رویه پیشه
surfaced
رویه فاهر
surfaces
رویه دادن
surfaces
رویه فاهر
sandal
کفش بی رویه
sandals
کفش بی رویه
tack
پونز رویه
tacked
پونز رویه
tacking
پونز رویه
tacks
پونز رویه
scheme
ترتیب رویه
schemed
ترتیب رویه
surfaced
رویه دادن
surface
رویه فاهر
surface
رویه دادن
line
حدود رویه
lines
حدود رویه
cover
رویه لفاف
coverings
رویه لفاف
covers
رویه لفاف
system
قاعده رویه
systems
قاعده رویه
plane
رویه هموار
planed
رویه هموار
planes
رویه هموار
planing
رویه هموار
schemes
ترتیب رویه
cant
رویه اریب
exfoliation
رویه سابی
facet theory
نظریه رویه ها
dummy module
رویه ساختگی
control procedure
رویه کنترل
code page
رویه رمز
top
رویه عالی
card face
رویه کارت
cross section
رویه برش
finishing coat
اندود رویه
impolicy
رویه غلط
hard soil
رویه محکم
flippy
فلاپی دو رویه
procedure oriented language
زبان رویه گرا
to explain oneself
رویه یاقصدخودراشرح دادن
to change the tack
تغییر رویه دادن
impolitic
مخالف رویه صحیح
slope weir
شادروان با رویه شیبدار
revamps
دوباره رویه انداختن
irregular act
عمل خلاف رویه
surface treatment
عملیات سطح رویه
slope weir
بندسرریز با رویه شیبدار
revamped
دوباره رویه انداختن
revamp
دوباره رویه انداختن
revamping
دوباره رویه انداختن
binder course
قشر زیرین رویه
input output procedure
رویه ورودی- خروجی
procedure
رویه طریقه فرایند
low key posture
رویه محافظه کارانه
new departure
اغاز رویه تازه
bristled
رویه تجاوزکارانه داشتن
bristle
رویه تجاوزکارانه داشتن
overgrown
دارای رشد بی رویه
international practice
رویه بین المللی
altar-stone
[سنگ رویه فوقانی محراب]
cataloged procedure
رویه فهرست بندی شده
to change one's course
خط مشی یا رویه خودرا تغییردادن
frosting
رویه خامهای کیک یا شیرینی
deck board
کف یا رویه پالت حمل مهمات
flippy diskette
دیسکت با دو رویه قابل ضبط
to pull in
دست از کار یا رویه خودکشیدن
altar-slad
[سنگ رویه فوقانی محراب]
the old p should be continued
رویه پیش بایدادامه یابد
tambour
رویه یادیواره متحرک چوبی
one time pad
صفحات کلید رمز یک رویه
one time tape
نوار یک رویه کلید رمز
honesty is the best policy
راستی ودرستی بهترین رویه
to take a course
رویه ایی را اتخاذ کردن
coroner
مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
coroners
مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
sops
رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
sop
رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
resurfacing
شن بخورد راه دادن بازسازی رویه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com