Dictiornary-Farsi | رگه بزرگ طلا یا نقره | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (12 milliseconds)

English	Persian
bonanza	رگه بزرگ طلا یا نقره
bonanzas	رگه بزرگ طلا یا نقره


Search result with all words

thaler	یکنوع سکه بزرگ نقره المانی
Other Matches

silvers	نقره پوش کردن نقره فام شدن
silver	نقره پوش کردن نقره فام شدن
My grandparents are six feet under. <idiom>	پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania	مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
fossil	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
museum piece	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game	صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous	دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
silvers	نقره
argentine	نقره
silver	نقره
argent	نقره
argentum	نقره
silvering	اب نقره
silver plate	اب نقره
silver foil	ورق نقره
impure nitric acid	تیزاب نقره
silver extraction	استخراج نقره
silver medal	نشان نقره
silvern	نقره فام
silver medals	مدال نقره
shiner	پول زر یا نقره
silversmith	نقره کار
silver medals	نشان نقره
silversmith	نقره ساز
queen of night	سیم نقره
electrolytic silver refining	الکترولیز نقره
hessite	تلورید نقره
silver nitrate	نیترات نقره
silver plate	نقره اندود
silver vessels	فروف نقره
silvery	نقره فام
silver standard	استاندارد نقره
silver spoon	قاشق نقره
silversmiths	نقره کار
silversmiths	نقره ساز
silveriness	نقره فامی
silver plate	فرف نقره
silverware	نقره الات
silverware	فروف نقره
ingots silver	نقره شمش
silverer	نقره کار
flat silver	فروف نقره
silver <adj.>	رنگ نقره ای
argentation	اب نقره دادن
argentation	نقره کاری
silver medal	مدال نقره
silver bar	شمش نقره
argentiferous	نقره دار
argentous	نقره دار
argentometer	نقره سنج
conductive silver	نقره هادی
argentometry	نقره سنجی
argent	پول نقره
desilverize	نقره گرفتن از
vase	گلدان نقره وغیره
bullion	شمش طلا و نقره
silver standard	واحد پول نقره
silver fox	روباه نقره فام
vases	گلدان نقره وغیره
lunar caustic	نیترات نقره بفرمول 3NO Ag
galvanised	با برق اب طلا یا نقره دادن به
silverfish	انواع ماهیان نقره فام
free silver	مقدار نقره ازاد یک مسکوک
silvern	دارای صدای نقره سیمین
galvanises	با برق اب طلا یا نقره دادن به
galvanizes	با برق اب طلا یا نقره دادن به
galvanising	با برق اب طلا یا نقره دادن به
galvanize	با برق اب طلا یا نقره دادن به
drachmae	پول نقره یونان باستان
platinum blonde	دارای موی نقره فام
drachma	پول نقره یونان باستان
rupee	واحد پول نقره هندوستان
krone	مسکوک نقره دانمارک و نروژ
groat	سکه نقره چهار پنسی
rupees	واحد پول نقره هندوستان
drachmas	پول نقره یونان باستان
so large	چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparent	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam	مادر بزرگ ننه بزرگ
plating	اب نقره یااب طلا روکش کاری
sodium	فلز نرم ومومی شکل نقره فام
white crappie	ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
cray	نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
silver thread	نخ های زربفت یا نقره ای [این نوع نخ در بعضی قالیچه ها جهت تزئین در بافت فرش بکار می رود.]
gold lace [braids]	گلابتون [نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
silver star	نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
metallic thread	نخ زربفت [اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
glid	تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
majuscule	بزرگ
canis majoris	سگ بزرگ
majuscular	بزرگ
macrocephalic	بزرگ سر
canis major	سگ بزرگ
headmen	بزرگ
long ton	تن بزرگ
considerably large	بس بزرگ
headman	بزرگ
bandog	سگ بزرگ
magacephalic	بزرگ سر
decuman	بزرگ
massively	بزرگ
massive	بزرگ
macro	بزرگ
egregious	بزرگ
king size	بزرگ
dignified	بزرگ
voluminous	بزرگ
adult	بزرگ
adults	بزرگ
immane	بزرگ
hugeous	بزرگ
bigger	بزرگ
mightier	بزرگ
mightiest	بزرگ
large sized	بزرگ
large sized a	بزرگ
full bottomed	بزرگ
doyennes	زن بزرگ
doyenne	زن بزرگ
mighty	بزرگ
bulkier	بزرگ
bulkiest	بزرگ
bulky	بزرگ
of a large size	بزرگ
biggest	بزرگ
highest	بزرگ
enormous	بزرگ
vasty	بزرگ
gate	در بزرگ
gates	در بزرگ
wallopings	بزرگ
swith	بزرگ
gross	بزرگ
grossed	بزرگ
grosser	بزرگ
extensive	بزرگ
grosses	بزرگ
stour	بزرگ
largest	بزرگ
larger	بزرگ
large	بزرگ
highs	بزرگ
high	بزرگ
small	بزرگ نه
majored	بزرگ
majoring	بزرگ
spankings	بزرگ
spanking	بزرگ
eminent	بزرگ
smaller	بزرگ نه
walloping	بزرگ
swingeing	بزرگ
smallest	بزرگ نه
grossest	بزرگ
extra	بزرگ
graves	بزرگ
propylon	در بزرگ
gravest	بزرگ
paternal grandmother	نه نه بزرگ
jumbos	بزرگ
great-	بزرگ
great	بزرگ
nonus	بزرگ
greatest	بزرگ
megapod	بزرگ پا
extras	بزرگ
grossing	بزرگ
grave	بزرگ
big	بزرگ
vast	بزرگ
major	بزرگ
jumbo	بزرگ
majestic	بزرگ
extra-	بزرگ
archpriest	کشیش بزرگ
caldron	کتری بزرگ
bulldog	نوعی سگ بزرگ
bollards	موت بزرگ
viola	ویولن بزرگ
bonfire	اتش بزرگ
cataclysm	سیل بزرگ
bonfires	اتش بزرگ
billows	موج بزرگ اب
bronchocele	بزرگ شدگی
archenemy	دشمن بزرگ
bollard	موت بزرگ
bonefire	اتش بزرگ
storing	مغازه بزرگ
tankard	ابخوری بزرگ
tankards	ابخوری بزرگ
avous	پدر بزرگ
hunk	تکه بزرگ
grand	بزرگ مهم
grand father	پدر بزرگ
whackings	خیلی بزرگ
grander	بزرگ مهم
whacking	خیلی بزرگ
bass drum	طبل بزرگ