English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
modulo arithmetic ریاضی تابعی در پایه N
Other Matches
continuity of a function پیوستگی تابعی [ریاضی]
functional analysis آنالیز تابعی [ریاضی]
argument [of a function] متغیر مستقل تابعی [ریاضی]
basis vector بردار پایه [ریاضی]
functional تابعی
hatch beam پایه دریچه پایه دهلیز
base width عرض پایه پهنای پایه
functional relationship رابطه تابعی
function table جدول تابعی
functional relation رابطه تابعی
functional تابعی وفیفه مندی
program function key کلید تابعی ای برنامه
functional programming برنامه نویسی تابعی
modularity تشکیل شده از بخشهای تابعی
disable مانع عملیات وسیله یا تابعی شدن
disables مانع عملیات وسیله یا تابعی شدن
disabling مانع عملیات وسیله یا تابعی شدن
modularization برنامههای طراحی از مجموعه از بخشهای تابعی استاندارد
adder وسیله یا تابعی که شامل نتیجه دو یا چند ورودی
adders وسیله یا تابعی که شامل نتیجه دو یا چند ورودی
pf key key Function Program کلید تابعی ای برنامه
decimal تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
decimals تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
one level address تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
preprogrammed که در کارخانه برنامه ریزی شده است تا تابعی را انجام دهد
diagnostic تابعی در برنامه برای کمک به یافتن خطاها در سیستم کامپیوتری
logical تابعی که از چندین عملگر منط قی مثل AND و OR تشکیل شده است
base piece پایه پایه استقرار
boxes وسیلهای که تابعی را بدون اینکه کاربر آن بداند چگونه انجام میدهد
devices برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
key ترکیب دو یا چند کلید که تابعی را انجام می دهند وقتی با هم انتخاب شوند
device برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
non operable instruction دستوری که تابعی انجام نمیدهد ولی شمارنده برنامه را افزایش میدهد
subroutine زیر تابعی که از هیچ متغیری حدا از آدرس عملوندها استفاده نمیکند
for next loop حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
static زیر تابعی که از هیچ متغیری جدا از آدرس ها عمودند استفاده نمیکند
box وسیلهای که تابعی را بدون اینکه کاربر آن بداند چگونه انجام میدهد
open تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
bombed out تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombs تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
edit ترتیبی از حروف یا کلیدها که باید انتخاب شوند تا تابعی یا ویرایشگری فعال شود
opened تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
opens تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
edited ترتیبی از حروف یا کلیدها که باید انتخاب شوند تا تابعی یا ویرایشگری فعال شود
bombed تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bomb تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
daisy chain زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
acknowledged mail تابعی که به فرستنده اعلام میکند پیام پستی الکترونیکی خوانده شده است
logic عمل کامپیوتری یا تابعی که تصمیم گیری میکند. قط عات کامپیوتر یا سیستم دیجیتال
mathematical notation نشانه گذاری ریاضی [ریاضی]
socle پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
driver برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
script مجموعه دستوراتی که تابعی را انجام می دهند که توسط یک زبان ماکرو یا دستهای استفاده میشود
drivers برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device handler برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
erasers در یک برنامه گرافیک تابعی که به فضاهای تصویر اجازه پاک شدن میدهد و یا اینکه با رنگ شب صفحه یکسان شود
eraser در یک برنامه گرافیک تابعی که به فضاهای تصویر اجازه پاک شدن میدهد و یا اینکه با رنگ شب صفحه یکسان شود
permanent income hypothesis این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
semaphore مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند
goto دستور برنامه نویسی که جهش به نقط ه یا تابعی دیگر در برنامه دارد
edited کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
edit کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
diagnostics تابعی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکندخطاهای کد برنامه را بیابد
helps تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
faults تابعی که بخشی از برنامه است که علت داده خراب یا قطعه خراب را بیان میکند
helped تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
fault تابعی که بخشی از برنامه است که علت داده خراب یا قطعه خراب را بیان میکند
help تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
faulted تابعی که بخشی از برنامه است که علت داده خراب یا قطعه خراب را بیان میکند
subroutine زیر تابعی که حاوی زیر تابع دیگر باشد
two level subroutine زیر تابعی که حاوی زیر تابع دیگر است
identification تابعی که توسط کامپیوتر میزبان استفاده میشود تا مافیت و مشخصات کامپیوتر یا کاربر را بیان کند.
best fit 1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
mathematical logic منطق ریاضی [ریاضی]
IBM صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای تابعی است و در سمت چپ کلیدهای اصلی قرار دارد و نوشته عددی جداگانه ندارد
functional unit واحد در حال کار واحد تابعی
von neuman morgensterm utility index شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
xt صفحه کلید همراه با IBMPC که اما کلید تابعی دارد که در دوستون در گوشه سمت چپ صفخه کلید قرار دارند
standards تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standard تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
asynchronous تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
procedure زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان برنامه نویسی تابعی را فراهم میکند
function key کلید عملیاتی کلید تابعی
modula زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند
back berm سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
equalled هم پایه
equaling هم پایه
equaled هم پایه
equal هم پایه
outrigger پایه
roots پایه
root پایه
one legged یک پایه
equalling هم پایه
equals هم پایه
isomer هم پایه
grades پایه
pile bent پایه
sited پایه
sites پایه
column پایه
columns پایه
grade پایه
mounting پایه
bedrock پایه
shoeing پایه
shoes پایه
saddle پایه
erections پایه
erection پایه
stand پایه
foundation پایه
unfounded بی پایه
saddles پایه
shoe پایه
benchmarks پایه
poles پایه
mountings پایه
bracket پایه
mark پایه
pole پایه
marks پایه
support پایه
benchmark پایه
platforms پایه
platform پایه
fundament پایه
cantilever bridge پایه پل
bottom پایه
bottoms پایه
fundamental پایه
propping پایه
tripods سه پایه
prop پایه
propped پایه
seat پایه
seated پایه
dead load پایه پل
cutwater پایه پل
corner stone پایه
coordinate هم پایه
bipod دو پایه
compeer هم پایه
bridge pier پایه پل
cantilever پایه
datum پایه
datum line خط پایه
base line خط پایه
seats پایه
sill پایه
sills پایه
foot rest پایه
abutment پایه
andiron سه پایه
basal age سن پایه
base 0 پایه 01
probe پایه
headstock پایه
head stock پایه
level هم پایه
level پایه
leveled هم پایه
legs پایه
probed پایه
probes پایه
pillar پایه
pillars پایه
jack پایه
jacks پایه
leg پایه
leveled پایه
levelled هم پایه
struts پایه
strutted پایه
footpath پایه
footpaths پایه
tripod سه پایه
strut پایه
groundwork پایه
levelled پایه
levels هم پایه
levels پایه
degree پایه
degrees پایه
groundsel پایه
feet پایه
basis پایه
fulcrum پایه
measure پایه
radix پایه
mounting foot پایه
pedestal پایه
ground پایه
mount پایه
sockets پایه
spud پایه
principium پایه
rests سه پایه
loose بی پایه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com