English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 14 (3 milliseconds)
English Persian
fine spinning ریسندگی نخ های ظریف
Other Matches
spinning ریسندگی
It is an intricate piece of machinery. دستگاه ظریف ودقیقی است
He is a refined person. آدم ظریف طبعی است
cotton-mills کارخانه ریسندگی پنبه ای
spininning machine ماشین یا دستگاه ریسندگی
spinner دستگاه ریسندگی جهت تهیه نخ
carding موازی کردن الیاف قبل از ریسندگی
flock [الیاف ریز و خرد شده که قابلیت ریسندگی دارند.]
greasy wool پشم چرب [پشمی که هنوز شسته نشده و آماده ریسندگی نیست.]
processed silk ابریشم پخته [ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
mohair کرک [نوعی الیاف پروتئینی نازک شبیه پشم که بیشتر از بز و شتر تهیه شده و در بافت قسمت های ظریف بکار می رود.]
spinning wheel چرخ ریسندگی [این وسیله از یک چرخ چوبی شکل بزرگ و چند قطعه چوب بوجود آمده و توسط دست یا پا به حرکت در می آید.]
goat hair موی بز [الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com