Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
theme
ریشه زمینه
themes
ریشه زمینه
Other Matches
inversion
تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
inversions
تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
middle distance
فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه
tone-on-tone
[بکار گیری یک رنگ با پس زمینه متفاوت در زمینه فرش بطور مثال دو نوع رنگ قرمز یکی تیره و دیگری روشن]
partitions
بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه
partition
بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه
rhizogenic
تولید کننده ریشه ریشه اور
rhizogenetic
تولید کننده ریشه ریشه اور
radicate
ریشه گرفتن ریشه دار شدن
to take root
ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
to strike root
ریشه گرفتن ریشه دواندن
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
plaiting
[نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
ground
زمینه
backgrounds
زمینه
flash color
زمینه
backgrounds
پس زمینه
predispositions
زمینه
tendency
زمینه
designs
زمینه
design
زمینه
terrain
زمینه
basis
زمینه
sketch
زمینه
sketched
زمینه
sketches
زمینه
context
زمینه
contexts
زمینه
predisposition
زمینه
outline
زمینه
conspectus
زمینه
ichnograph
زمینه
outlined
زمینه
outlines
زمینه
outlining
زمینه
setting
زمینه
ground note
نت زمینه
settings
زمینه
flat paint
زمینه
background
پس زمینه
background
زمینه
tendencies
زمینه
roots
سرچشمه زمینه
foreground
پیش زمینه
wherein
درچه زمینه
background sound
موسیقی پس زمینه
root
سرچشمه زمینه
ground colour
رنگ زمینه
predispose
زمینه را مهیاساختن
predisposes
زمینه را مهیاساختن
predisposing
زمینه را مهیاساختن
ambient music
موسیقی پس زمینه
background music
موسیقی پس زمینه
predisposed
زمینه را مهیاساختن
in this connextion
دراین زمینه
groundwork
زمینه اساس
background printing
چاپ پس زمینه
background noise
اختلال پس زمینه
background noise
صدای پس زمینه
background level
تراز زمینه
ambient
پس زمینه معمولی
background current
جریان زمینه
background communication
ارتباط پس زمینه
figure ground
شکل و زمینه
background process
فرایندهای پس زمینه
background radiation
تابش زمینه
intrigue
زمینه سازی
host crystal
بلور زمینه
intrigues
زمینه سازی
intriguing
زمینه سازی
planning
زمینه سازی
display background
زمینه نمایش
ichnography
زمینه سازی
blue print
زمینه ابی
protective ground
زمینه حفافتی
contrasted
رنگ زمینه
ground color
رنگ زمینه
main color
رنگ زمینه
contrasting
رنگ زمینه
contrast
رنگ زمینه
contrasts
رنگ زمینه
matrixes
زمینه ملاط
survey
زمینه یابی
dominant design
زمینه اصلی
surveyed
زمینه یابی
surveys
زمینه یابی
matrix
زمینه ملاط
undertones
ته صدا موجود در زمینه
fields
زمینه رزمی صحرایی
spectrum of war
جنگ در تمام زمینه ها
undertone
ته صدا موجود در زمینه
survey tests
ازمونهای زمینه یابی
survey research
پژوهش زمینه یاب
field
زمینه رزمی صحرایی
spectrum of war
زمینه ها یا طیف جنگ
predisposing factor
عامل زمینه ساز
It is in short supply.
زمینه اش دربازار کم است
fielded
زمینه رزمی صحرایی
background recalculation
محاسبه مجدد پس زمینه
contrast
زمینه طرح و سایه
contrasting
زمینه طرح و سایه
contrasted
زمینه طرح و سایه
contrasts
زمینه طرح و سایه
field lens adjustment
زمینه تنظیم لنز
attitude survey
زمینه یابی نگرش
plat
نقشه کشی زمینه سازی
ich nographic
وابسته به طراحی و زمینه سازی
basic ground
زمینه و متن اصلی فرش
foreground task
کار یا وفیفه پیش زمینه
color contrast
تضاد رنگی در زمینه فرش
He talked in this connection (vein).
دراین زمینه صحبت کرد
To pave the way . To prepare the ground.
زمینه رافراهم ( هموار) کردن
grillage
زمینه و طرح مشبک توری و غیره
cosmic microwave radiation background
زمینه تشعشعی میکرو موجی کیهانی
This painting has a green background.
زمینه این تابلو سبز است
scenarios
زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
karyolymph
ماده اساسی زمینه هسته سلولی
scenario
زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
positive
تصویر صفحه نمایش با پشت زمینه سفید
We shall be reasoning on the grounds that. .
روی این زمینه استدلال خواهیم کرد که ...
scarlet
[زمینه فرش بافته شده قرمز یکدست]
blurred black ground
زمینه و متن فرشی که نامشخص و مبهم باشد
belcher
دستمال گردن با زمینه ابی وخال سفید
reverse video
کاراکترهای تیره بر روی زمینه نمایش روشن تصویرمعکوس
underlain
در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن
underlie
در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن
wallpaper
تصویر یا الگو استفاده شده به عنوان پیش زمینه پنجره
wallpapers
تصویر یا الگو استفاده شده به عنوان پیش زمینه پنجره
underlies
در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن
I have to go back a little bit.
[This requires a little background
{explanation}
]
.
این نیاز به کمی پیش زمینه
[توضیح بیشتر]
دارد.
root
ریشه
rootlet
ریشه چه
tie
[knot]
ریشه
homoousian
از یک ریشه
cama
ریشه
depth of face
ریشه
rhizogenous
ریشه زا
rhizogenic
ریشه زا
tassel
ریشه
radical
ریشه
radix
ریشه
paronymous
هم ریشه
scabs
ریشه
fringes
ریشه
radicle
ریشه چه
fringe
ریشه
radicals
ریشه
rhizogenetic
ریشه زا
tassels
ریشه
stump
ریشه
stubs
ریشه
stubbing
ریشه
rootless
بی ریشه
cognate
هم ریشه
fimbriation
ریشه
scab
ریشه
stubbed
ریشه
harl
ریشه
expansion scab
ریشه
extraction
ریشه
fimbria
ریشه
fibreless
بی ریشه
thrum
ریشه
roots
ریشه
stub
ریشه
stumping
ریشه
stumps
ریشه
frange
ریشه
harle
ریشه
stumped
ریشه
filling out
[پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
embriodery
[آراستن و زینت دادن زمینه فرش به کمک سوزن کاری و گلدوزی]
i. and evdevolution
ریشه گیری
root
ریشه
[ریاضی]
geometric mean
ریشه nام
radicle
ریشه کوچک
morphophonemics
ریشه شناسی
fringing
ریشه یابی
galangale
ریشه جوز
gelsemium
ریشه یاسمن
fringent
ریشه مانند
irrationable
ریشه گنگ
irradicate
از ریشه دراوردن
irradicate
ریشه کن کردن
radical
ریشه
[ریاضی]
irradicable
ریشه کن نشدنی
horse radish
ریشه خردل
imaginary root
ریشه ی موهومی
hangnail
ریشه ناخن
hang nail
ریشه ناخن
imaginary root
ریشه ی انگاری
rhizomorphous
ریشه مانند
grubbing up
ریشه کنی
musk root
ریشه مشک
the root of a word
ریشه واژه
the root of a tree
ریشه درخت
tap root
ریشه اصلی
tap root
ریشه عمودی
supplanter
ریشه کن کننده
supplantation
از ریشه کنی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com