Dictiornary-Farsi | ریشه ی انگاری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
imaginary root	ریشه ی انگاری


Other Matches

rhizogenic	تولید کننده ریشه ریشه اور
radicate	ریشه گرفتن ریشه دار شدن
rhizogenetic	تولید کننده ریشه ریشه اور
to take root	ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
to strike root	ریشه گرفتن ریشه دواندن
minimization	کم انگاری
imaginary	انگاری
laches	سهل انگاری
imaginary part	جزء انگاری
insouciance	سهل انگاری
nonchalance	سهل انگاری
presuppositions	پیش انگاری
anthropomorphism	انسان انگاری
nihilism	نیست انگاری
negligence	سهل انگاری
cryptomnesia	نو انگاری خاطره
imaginary axis	محور انگاری
imaginary	جزء انگاری
presupposition	پیش انگاری
reification	شیئی انگاری مفهومها
zoomorphism	حیوان ریخت انگاری
necromimesis	خود مرده انگاری
contralateral neglect	نادیده انگاری دگرسو
indifference	لاقیدی سهل انگاری
theomania	خود خدا انگاری
sour grapes mechanism	مکانیسم ناچیز انگاری
enelicomorphism	بزرگسال انگاری کودک
neghgent	غفلت کار سها انگاری
to greenwash	نشان دادن که انگاری نگران محیط زیست باشند
talk someone's ear off <idiom>	آنقدر حرف میزند که انگاری سرگنجشک خورده [اصطلاح روزمره]
The culpable action may be done wilfully or by negligence.	عمل قابل مجازات ممکن است آگاهانه یا با سهل انگاری انجام شود.
His sculptures blend into nature as if they belonged there.	مجسمه های او به طبیعت طوری آمیخته میشوند انگاری که آنها به آنجا تعلق دارند.
plaiting	[نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
rootlet	ریشه چه
fimbriation	ریشه
depth of face	ریشه
scab	ریشه
frange	ریشه
fimbria	ریشه
fibreless	بی ریشه
scabs	ریشه
cama	ریشه
paronymous	هم ریشه
radicle	ریشه چه
radix	ریشه
rhizogenetic	ریشه زا
expansion scab	ریشه
rhizogenic	ریشه زا
rhizogenous	ریشه زا
fringe	ریشه
fringes	ریشه
homoousian	از یک ریشه
harle	ریشه
harl	ریشه
rootless	بی ریشه
root	ریشه
thrum	ریشه
stump	ریشه
stumped	ریشه
stumping	ریشه
tassel	ریشه
stumps	ریشه
cognate	هم ریشه
tie [knot]	ریشه
stub	ریشه
stubbed	ریشه
extraction	ریشه
stubbing	ریشه
stubs	ریشه
radicals	ریشه
roots	ریشه
tassels	ریشه
radical	ریشه
radical	ریشه [ریاضی]
root	ریشه [ریاضی]
thrum	ریشه فرش
imaginary root	ریشه ی موهومی
irradicable	ریشه کن نشدنی
morphophonemics	ریشه شناسی
irradicate	ریشه کن کردن
irradicate	از ریشه دراوردن
irrationable	ریشه گنگ
extirpator	ریشه کن کننده
extirpation	ریشه کنی
i. and evdevolution	ریشه گیری
horse radish	ریشه خردل
fringent	ریشه مانند
rhizomorphous	ریشه مانند
fringing	ریشه یابی
galangale	ریشه جوز
gelsemium	ریشه یاسمن
geometric mean	ریشه nام
filose	ریشه دار
grubbing up	ریشه کنی
hang nail	ریشه ناخن
hangnail	ریشه ناخن
fimbriated	ریشه دار
fimbriate	ریشه دار
firtree root	ریشه صنوبری
musk root	ریشه مشک
supplantation	از ریشه کنی
rootage	ریشه بندی
root up	ریشه کن کردن
root section	مقطع ریشه
root out	ریشه کن کردن
root of the weld	ریشه جوش
root directory	دایرکتوری ریشه
rhizopodous	ریشه پای
the root of a tree	ریشه درخت
rootage	مجموع ریشه ها
rooter	ریشه کننده
rootlet	ریشه فرعی
supplanter	ریشه کن کننده
tap root	ریشه عمودی
strike root	ریشه زدن
squar root	ریشه دوم
rush root	ریشه ایرسا
rush root	ریشه اریسا
rooty	شبیه ریشه
rooty	ریشه دار
rhizopod	ریشه پایان
rhizophagous	ریشه خوار
thrum	ریشه دار
rhizanthous	گل اور از ریشه
wing root	ریشه بال
radicle	اصل ریشه
rhizoid	ریشه نما
paronym	واژه هم ریشه
outroot	از ریشه کندن
orris root	ریشه بنفشه
ventral root	ریشه قدامی
to take root	ریشه کردن
to take root	ریشه زدن
to pull up by the roots	ریشه کن کردن
to pull up by the roots	از ریشه دراوردن
to root up	از ریشه دراوردن
tap root	ریشه اصلی
rhizome	شبیه ریشه
to root up	ریشه کن کردن
rhizoid	ریشه مانند
to strike root	ریشه زدن
the root of a word	ریشه واژه
etymon	ریشه کلمه
eradication	ریشه کن شدن
stemming	ریشه اصل
stemmed	ریشه اصل
fringed	ریشه دار
stem	ریشه اصل
deep-rooted	ریشه کرده
pedigree	ریشه نژاد
frilled	ریشه دار
fixing	حاشیه ریشه
cognate	واژه هم ریشه
square roots	ریشه دوم
square root	ریشه دوم
ineradicable	ریشه کن نشدنی
germ	ریشه منشاء
germs	ریشه منشاء
inveterate	ریشه کرده
etymology	ریشه شناسی
roots	ریشه کن کردن
etymologies	ریشه شناسی
beetroot	ریشه چغندر
beetroots	ریشه چغندر
stems	ریشه اصل
tendril	ریشه پیچک
tendrils	ریشه پیچک
tufts	ریشه پارچه
madder	ریشه روناس
roots	ریشه گرفتن
root	ریشه گرفتن
root	ریشه کن کردن
cube roots	ریشه سوم
cube roots	ریشه مکعب
cube root	ریشه سوم
cube root	ریشه مکعب
runners	ریشه هوایی
themes	ریشه زمینه
uproot	ریشه کن کردن
uprooted	ریشه کن کردن
uprooting	ریشه کن کردن
tuft	ریشه پارچه
frills	ریشه دارکردن
frill	ریشه دارکردن
eradicating	ریشه کن کردن
supplants	از ریشه کندن
runner	ریشه هوایی
supplanting	از ریشه کندن
supplanted	از ریشه کندن
supplant	از ریشه کندن
uproots	ریشه کن کردن
theme	ریشه زمینه
pedigrees	ریشه نژاد
fibrous	ریشه دار
ammonium	ریشه +4NH
blade root	ریشه تیغه
eradication	ریشه کنی
ablation	ریشه کنی
ciliolated	ریشه دار
acid radical	ریشه اسید