English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (65 milliseconds)
English Persian
Lantern ring رینگ مشبک یا پنجره ای
Other Matches
lattice window پنجره مشبک
grilles پنجره مشبک
grille پنجره مشبک
lattic-window پنجره مشبک
lattice windows پنجره مشبک
grillwork پنجره مشبک سازی
air-grating [پنجره مشبک برای عبور هوا]
slip ring induction motor موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
child window پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
netted veined دارای رگههای مشبک مشبک العروق
lattice suspension bridge پل تعلیق مشبک پل اویز مشبک
titles میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
title میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
picture window پنجره دل باز وخوش منظره پنجره بزرگ
double lancet [پنجره گوتیکی با دو پنجره سر نیزه ای]
horizontal میلهای در پایین پنجره که نشان میدهد صفحه پهن تر از پنجره است . کاربر میتواند به صورت افق در صفحه حرکت کند و این میله را بکشد
compression ring رینگ
packing ring رینگ
cascading windows چندین پنجره که روی هم نمایش داده می شوند به طوری که فقط عنوان پنجره رویی نمایش داده میشود
cornering گوشههای رینگ
corners گوشههای رینگ
ring رینگ بوکس
oil seal ring رینگ روغن
piston ring رینگ پیستون
base ring رینگ پایه
boxing ring رینگ بوکس
ring spanner اچار رینگ
brake collar رینگ ترمز
corner گوشههای رینگ
slip ring اسلیپ رینگ
oil retaining ring رینگ روغن
windowing 1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
brake piston cup رینگ پیستون ترمز
oil control ring رینگ کنترل روغن
flatten نقش رینگ کردن
ornamental wheel ring رینگ چرخ تزئینی
brake shoe ring رینگ کفشک ترمز
race ring رینگ و پایه مسلسل
skate mount رینگ و پایه مسلسل
support roller رینگ وطوقه دوار
flattens نقش رینگ کردن
roped طناب رینگ بوکس
rope طناب رینگ بوکس
ropes طناب رینگ بوکس
racers رینگ لغزنده برجک توپ
racer رینگ لغزنده برجک توپ
attendance of a doctor حضور پزشک روی رینگ بوکس
ringside در کنارتشک کشتی یا رینگ مشت بازی
put away ابشار پرتاب به خارج رینگ بوکس
canvases پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
neutral corner گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
canvas پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
aprons چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
apron چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
choke ring رینگ مانع فرار گاز در تفنگهای بدون عقب نشینی
honeycombs مشبک
retiform مشبک
meshy مشبک
reticular مشبک
retculate مشبک
cancellate مشبک
flowing <adj.> مشبک
gridded مشبک
netted مشبک
cribriform مشبک
latticed مشبک
grilled مشبک
honeycomb مشبک
cancellated مشبک
jetevator فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
trussed تیر مشبک
reticulate مشبک کردن
shadow mask صفحه مشبک
latticework چیز مشبک
truss bridge پل با تیر مشبک
perforated cover plates صفحات مشبک
lattices تیر مشبک
trestle work پایههای مشبک
truss تیر مشبک
lattice تیر مشبک
lattice کار مشبک
lattices کار مشبک
pierced woodwork چوبکاری مشبک
bar screen دریچه مشبک
interlace مشبک کردن
interknit در هم مشبک کردن
checker brick اجر مشبک
sleeve brick اجر مشبک
checker chamber اطاقک مشبک
lattice woung coil پیچک مشبک
honeycomb coil پیچک مشبک
bar screen ریچه مشبک
aperture mask صفحه مشبک
perforated brick اجر مشبک
meshwork کارهای مشبک
mesh iron اهن مشبک
lattice tower برج مشبک
lattice tower دکل مشبک
lattice suspension bridge پل اویزشی مشبک
lattice mast دکل مشبک
lattice grider تیر مشبک
hollow brick اجر مشبک
Geometrical مشبک کاری
trusses تیر مشبک
interweaves مشبک کردن
crate صندوق مشبک
interweaving مشبک کردن
fretwork specialist مشبک کار
trussing تیر مشبک
air-bick سفال مشبک
crates صندوق مشبک
interwove مشبک کردن
interweave مشبک کردن
wire mesh اهنبندی مشبک
reticulate شبکه کردن مشبک
expanded metal ورق اهن مشبک
drop-tracery تزئینات مشبک کاری
lattic-bridge تیر حمال مشبک
interlaced درهم بافته مشبک
lattice girder تیر حمال مشبک
chancel-rail نرده مشبک [کلیسا]
chancelor جداره مشبک [کلیسا]
slotted casing لوله جدار مشبک
reinforced grillage ارماتور مشبک فلزی
net winged دارای بال مشبک
perforated metal basket سبد فلزی مشبک
mesh reinforcement ارماتور مشبک فلزی
Kentish tracery مشبک کاری کنتی
chancel-rail دیواره مشبک [کلیسا]
luggage net باربند فلزی مشبک
reticulum بافت همبند و مشبک
transom پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
caul نوعی روسری مشبک توری
rack توری مشبک اشغال گیر
cellular metal floor raceway سیم روی کف مشبک اطاق
racks توری مشبک اشغال گیر
wracked توری مشبک اشغال گیر
laced column ستون مشبک با بستهای چپ وراست
lattice analogy روش قیاس به تیر مشبک
gridiron خطوط یا میلههای فلزی مشبک
wracks توری مشبک اشغال گیر
racked توری مشبک اشغال گیر
corner truss تیر مشبک کنج دار
form-piece [تکه های سنگ در مشبک کاری]
lattic-moulding [ابزار بند مشبک یا توری مانند]
grillage زمینه و طرح مشبک توری و غیره
meshing شبکه تور مانند یا مشبک کردن
mesh شبکه تور مانند یا مشبک کردن
meshes شبکه تور مانند یا مشبک کردن
screen pipe لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
race ring رینگ لغزنده سرسره لغزنده طوقه دوار
choir-rail [ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
platelet صفحه کوچکی در سیستمهای سیالی که سطح ان مشبک ویا دارای کانالهای دقیقی میباشد
base ring حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
sash پنجره
biforus دو پنجره
sashes پنجره
casements پنجره
casement پنجره
peeper پنجره
thirl پنجره
inlier پنجره
window پنجره
window-sill لب پنجره
window-sills لب پنجره
biforis دو پنجره
winnock پنجره
cant bay window کج پنجره
sole plate کف پنجره
jalousie پشت پنجره ای
ingoing [تو رفتگی در و پنجره]
chicago window پنجره شیکاگویی
Ipswich window پنجره بالکن
lantern light پنجره فانوسی
window-pane جام پنجره
glazing bar الت پنجره
fan light پنجره بالای در
ingo [تو رفتگی در و پنجره]
double window پنجره دو جداره
compss-window پنجره کنسولی
internal window sill کف پنجره داخلی
French window پنجره لولادار
lantern-light پنجره فانوسی
inactive window پنجره غیرفعال
dead-light پنجره ثابت
windowing ایجاد پنجره
text window پنجره متن
sun blind پرده پنجره
stormproof window پنجره ضد طوفان
windowpane شیشه پنجره
smith and founder یراق در و پنجره
three panes window پنجره سه لنگه
by the window کنار پنجره
windowpane جام پنجره
window leaf لنگه پنجره
ventilation blind پیش پنجره
vent wing پنجره گردان
windowsill طاقچه پنجره
two light frame پنجره دوچشمه
two light frame پنجره دو قلو
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com