Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 42 (6 milliseconds)
English	Persian
blue or copper vitriol	زاج کبود
roman vitriol	زاج کبود
sulphate of copper	زاج کبود
Search result with all words
black and blue	کبود و سیاه
SOS	Sapphire On Silicon فرایند ساخت تراشههای مجتمع روی لایههای سیلیکان و یاقوت کبود
livid	کبود
livid	کبود شده کوفته
aquamarine	کبود فام
aquamarines	کبود فام
sapphire	یاقوت کبود
sapphire	صفیر کبود
sapphire	رنگ کبود
sapphires	یاقوت کبود
sapphires	صفیر کبود
sapphires	رنگ کبود
bruise	کبود کردن
bruised	کبود کردن
bruises	کبود کردن
bruising	کبود کردن
jay	زاغ کبود
jays	زاغ کبود
asteria	یاقوت کبود
beryl	یاقوت کبود
blue jay	زاغ کبود
blue mud	گل کبود
blue or copper vitriol	کات کبود
roman vitriol	کات کبود
sulphate of copper	کات کبود
blue vitriol	کات کبود
blueness	رنگ ابی یا کبود
bluestone	کات کبود
cyanosis	رنج کبود
gray	کبود سفید
jaybird	زاغ کبود
light blue	کبود
navy blue	کبود
ringtail	باز کبود ماده
sapphirine	ساخته شده ازیاقوت کبود
star sapphire	یاقوت کبود درخشان
the vault of heaven	گنبد کبود
to bruise a part of the body	کبود شدن یک قسمت از بدن [پزشکی]
He fell off his bike and bruised his knee.	او [مرد] از دوچرخه افتاد و زانویش کوفته [کبود] شد.
Partial phrase not found.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com