English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
serf زارع بی زمین وفقیر
serfs زارع بی زمین وفقیر
Other Matches
scruff ادم بی عرضه وفقیر
lazarus ادم مریض وفقیر
tiller زارع
planter زارع
planters زارع
farmeress زن زارع
share cropper زارع
farmerette زن زارع
farmhand زارع
tillers زارع
nurseryman پرورنده گیاهان زارع
share cropper زارع سهم گیر
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone موشک زمین به زمین رداستون
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
ground line خط زمین
floor کف زمین
ground surface کف زمین
land زمین
floor کف زمین
lackland بی زمین
earth زمین
this earthly round زمین
earths زمین
ground [British] [floor] کف زمین
floored کف زمین
grazed زمین
grazes زمین
extra terrestrial زمین
earthing زمین
soils زمین
cinder track زمین دو
soil زمین
soiling زمین
cinder tracks زمین دو
graze زمین
geodetically زمین
floors کف زمین
acres زمین
acre زمین
terrain زمین
grass roots کف زمین
land n زمین
globe زمین
globes زمین
rooter زمین کن
domains زمین
domain زمین
ground کف زمین
field زمین
aerospace جو زمین
real estate زمین
fields زمین
fielded زمین
ground زمین
tellus زمین
norland زمین
ground : زمین
artificial ground زمین مصنوعی
surveyors زمین پیما
auger زمین سوراخ کن
alkaline earth زمین قلیایی
axis of earth محور زمین
backfall زمین خوردگی
above the earth در روی زمین
bad soil زمین سست
rammer زمین کوب
punner زمین کوب
banquette زمین بلند
barren land زمین لم یزرع
border land زمین مرزی
alkali earth زمین قلیایی
abuttals زمین مجاور
rolling country زمین پوشیده
above the earth بالای زمین
rootle زمین راباپوزکندن
To dig the earth. زمین را کندن
earthquakes زمین لرزه
earthquake زمین لرزه
subbasement زیر زمین
abuttal زمین مجاور
abuttals زمین سرحدی
subgrade زمین پی راه
rear court انتهای زمین
abuttals زمین همسایه
punner زمین سفت کن
breaking into the ground فرورفتن در زمین
tectonic زمین ساختی
continous earth زمین دائمی
profile line نیمرخ زمین
compartments of terrain قسمتهایی از زمین
compartments of terrain دهلیزهای زمین
collective land زمین مشاع
collctive land زمین مشاع
pronely روبه زمین
cohesive soil زمین چسبناک
predial or prae وابسته به زمین
table land زمین هموار
contour line خط برجستگی زمین
tectonic زمین ساخت
planned chart کروکی زمین
plat تکه زمین
cricket field زمین کریکت
playing area محدوده زمین
playing court زمین بازی
courtside کنارههای زمین
core of the earth هسته زمین
protective earthing زمین محافظ
circumnavigate زمین رادورزدن
public d. زمین خالصه
public domain زمین خالصه
smallholdings زمین کوچک
surface-to-air زمین به هوا
cadastral survey ممیزی زمین
I fell down. افتادم زمین
broken ground زمین ناهموار
broken country زمین دوعارضه
broken country زمین مضرس
center line خط میانی زمین
center line خط وسط زمین
center stripe خط میانی زمین
landless فاقد زمین
landlessness فاقد زمین
parkland زمین پارک
smallholding زمین کوچک
change court تعویض زمین
champaign زمین مرتفع
certificate of land قباله زمین
midfield line خط میانی زمین
My birthday falls on a Staurday. جشن زمین
west مغرب زمین
borderlands زمین سرحدی
borderland زمین سرحدی
soil strain فشار زمین
uplands زمین کوهستانی
uplands زمین بلند
upland زمین کوهستانی
upland زمین بلند
laird صاحب زمین
lairds صاحب زمین
site building زمین زیربنا
floor محدوده زمین
paralysis زمین گیری
site building زمین ساختمانی
speculation زمین خواری
bogs زمین باطلاقی
bog زمین باطلاقی
basements زیر زمین
sidelines خط کنار زمین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com