English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
memiscus زاویه تماس بین سطح مایع وجدار فرف
Other Matches
angle of contact زاویه تماس
contact angle زاویه تماس
de bounce جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
touches دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
touch دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
Thanks for calling back. با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
pascal's law هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
contact point وسیله تماس نقطه اخذ تماس
l.l.c liquid-liquidchromatography کروماتوگرافی مایع- مایع
ring سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
amplifying report گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
graduated circle of an alidade دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
longitudinal dihedral اختلاف زاویهای بین زاویه برخورد بال و زاویه برخوردسکانهای افقی که دومی معمولا کمتر است
grivation زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف دستگاه
originating با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
liquid liquid chromatography کروماتوگرافی مایع- مایع
angle of repose زاویه تعادل زاویه ارامش
entering angle زاویه ورودی زاویه دخول
loss angle زاویه تلف زاویه تلفات
angle of convergence زاویه تقرب زاویه پارالاکس
declination زاویه انحراف زاویه میل
angle of rotation زاویه دوران زاویه چرخش
bombing angle زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
constant angle arch dam بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
angle offset method روش عکاسی تحت یک زاویه معین روش تهیه تصویراشیاء تحت یک زاویه
superelevation تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
parallactic angle زاویه تقارب نصف النهارات زاویه تقارب
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
apogee زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
apex angle زاویه راسی هدف زاویه راسی
contact تماس
ding تماس
contacted تماس
contingence تماس
contacting تماس
contact line خط تماس
contacts تماس
tangency تماس
line of contact خط تماس
taction تماس
tangent تماس
tangents تماس
impacts تماس
impact تماس
impinging تماس
anti icing fluid مایع ضد یخ
aneroid بی مایع
liquid/gas separator مایع
liquids مایع
liquid مایع
fulidal مایع
steepest مایع
water مایع
watered مایع
watering مایع
waters مایع
fluidal مایع
steep مایع
Keep in touch! <idiom> در تماس باش!
contact surface سطح تماس
going on نزدیکی تماس
shock hazard خطر تماس
to be in rapport تماس داشتن
finish تماس انتهایی
line to line fault تماس خطوط
to bring into contact تماس دادن
tuch تماس دادن با
skims تماس اندک
skimmed تماس اندک
skim تماس اندک
interactional points نقاط تماس
area contact سطح تماس
zone of contact ناحیه تماس
contact point قطب تماس
finishes تماس انتهایی
to be in contact تماس داشتن
movement to contact حرکت به تماس
contiguity برخورد تماس
contact lost تماس قطع شد
contact party گروه تماس
contact patrol گشتی تماس
contact ratio نسبت تماس
contact pressure فشار تماس
contact flange فلانژ تماس
contact diameter قطر تماس
contact area سطح تماس
point contact تماس نقطهای
contact area منطقه تماس
communicator شخص در تماس
point of contact نقطه تماس
corps a corps تماس بدنی
vitrous humor مایع زجاجیه
liquid foundation کرم مایع
liquefaction تبدیل به مایع
water glass شیشه مایع
absorption liquid مایع جذب
liquefacient مایع کننده
liquid fuel سوخت مایع
liquid gas گاز مایع
liquescent مایع شونده
liquid exygen اکسیژن مایع
liquefied gas گاز مایع
condensation مایع کردن
liquefaction مایع شدن
liquescence مایع شدگی
liquid air هوای مایع
liquid ammonia امونیاک مایع
liquified petroleum gas گاز مایع
liquid glass شیشه مایع
pool cathode کاتد مایع
pool rectifier لامپ مایع
battery liquid مایع باتری
sealing liquid مایع اب بندی
semifluid نیم مایع
semiliquid نیمه مایع
semiliquid مایع غلیظ
semiliquid مایع چسبنده
paraffin oil پارافین مایع
lox اکسیژن مایع
out back چسب مایع
cryogenic liquid مایع سرمازا
cutback bitumen قیر مایع
deicer مایع ضدیخ
developer liquid مایع فهور
pool tube لامپ مایع
pool cathode tube لامپ مایع
mercury pool tube لامپ مایع
grume مایع چسبناک
liquidly بشکل مایع
spinal fluid مایع نخاعی
liquid propellant خرج مایع
subaqueous زیر مایع
liquid oxygen اکسیژن مایع
liquid nitrogen نیتروژن مایع
liquid hydrogen هیدروژن مایع
liquid hydrates مایع هیدراتها
furfuraldehyde مایع الدئیدی
liquid propellant سوخت مایع
soluble glass شیشه مایع
liquidity index اندیس مایع
antidim مایع ضد تشکیل مه
liquid state حالت مایع
anti detonant مایع ضد بدسوزی
silicate of soda شیشه مایع
sodium metasilicate شیشه مایع
sodium silicate شیشه مایع
liquid soap صابون مایع
resolvent <adj.> مایع محلل
liquid crystals کریستال مایع
sop غذای مایع
solvents مایع محلل
dissolving <adj.> مایع محلل
sops غذای مایع
solvent <adj.> مایع محلل
glueing چسب مایع
glues چسب مایع
liquid crystal کریستال مایع
gluing چسب مایع
glue چسب مایع
fluid مایع متحرک
fluids مایع متحرک
get in touch with someone <idiom> باکسی تماس گرفتن
movement to contact حرکت به اخذ تماس
to keep in touch with any one باکسی تماس داشتن
contact print چاپ به طریقه تماس
contact تماس یافتن تماسی
osculatory وابسته به بوسه یا تماس
contacted تماس یافتن تماسی
osculation تماس اشتراک صفات
action on the blade تماس با شمشیر حریف
youch sensitive screen صفحه حساس به تماس
grazing point نقطه تماس با مانع
galvanism تماس برق بابدن
tuch سر زدن تماس داشتن
touch panel صفحه حساس به تماس
touch sensitive tablet تابلو حساس به تماس
touch sensitive panel صفحه حساس به تماس
phones پاسخ به تماس در تلفن
phoned پاسخ به تماس در تلفن
phone پاسخ به تماس در تلفن
look in on <idiom> تماس حاصل کردن
contacting تماس یافتن تماسی
flattest تماس دو لبه اسکیت
break off قطع تماس با دشمن
flat تماس دو لبه اسکیت
contact backlash دنده کور تماس
contact behavior رفتار تماس جویانه
contact fire انفجار در اثر تماس
synapse محل تماس دوعصب
phoning پاسخ به تماس در تلفن
telebrief تماس مستقیم تلفنی
contacts تماس یافتن تماسی
contact report گزارش اخذ تماس
gas liquid chromatography کروماتوگرافی مایع گاز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com