Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
string processing languages
زبانهای پردازش رشته
Other Matches
list processing langauge
زبانهای پردازش لیست
snobol
زبان برنامه نویسی سطح بالا که از روشهای پردازش رشته استفاده میکند
string
زبان برنامه نویسی سطح بالا که از روشهای پردازش رشته استفاده میکند
null
رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fill
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fills
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
thready
رشته رشته باصدای باریک
postprocessor
برنامهای که داده را از برنامه دیگر پردازش میکند که پردازش شده است
modern languages
زبانهای امروزی
Bantu
زبانهای بانتو
tone language
زبانهای اهنگی
photocomposition
کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد
xenoglossophobia
هراس از زبانهای بیگانه
xenoglossophilia
عشق به زبانهای بیگانه
robot control languages
زبانهای کنترل روبوت
indo aryan
به زبانهای اریایی و هندوستان
The living languages of the world.
زبانهای زند ؟ دنیا
low level languages
زبانهای سطح پایین
enarthrosis
مفصل کام و زبانهای
modern languages
زبانهای این عصر
interactive processing
پردازش فعل و انفعالی پردازش محاورهای
backing
رسانه ذخیره سازی موقت که داده روی آن قابل ضبط است پیش از اینکه پردازش شود یا پس از پردازش و برای باز یابی
turkic
زبانهای ترکی شامل جغتایی وعثمانی
turki
زبانهای ترکی شامل جغتایی وعثمانی
lingua francas
زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
Bantu
عضو قبیلههایی که به زبانهای بانتو تکلم میکنند
glottochronology
مبحث مطالعه سیر تکامل زبانهای مختلف
To have a flair for languages.
ذوق فرا گیری زبانهای خارجی را داشتن
lingua franca
زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
database
مجموعه زبانهایی که مثل زبانهای شرح داده
databases
مجموعه زبانهایی که مثل زبانهای شرح داده
batch
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batches
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
gpr
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط ق مختلف پردازش کند
edp
پردازش داده در سطحی گسترده توسط کامپیوترهای دیجیتالی الکترونیکی پردازش داده به صورت الکتریکی
pipeline
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipelines
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
fibrillation
رشته رشته سازی
threads
رشته رشته شدن
thread
رشته رشته شدن
fiberize
رشته رشته کردن
vdl
زبانی برای تعریف و معناشناسی زبانهای برنامه نویسی
There are many difference between Persian and English .
بین زبانهای فارسی وانگلیسی فرق های زیادی وجود دارد
codasyl
مشاوره در مورد زبانهای سیستمهای اطلاعات Language DataSystems On Conferenceکنفرانس سیستم زبان داده ها
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
distributed processing system
سیستم پردازش توزیعی سیستم پردازش غیر متمرکز
centralized data processing
پردازش تمرکز یافته داده پردازش داده متمرکز
in line processing
پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
generations
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
generation
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
american national standards institute
سازمانی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری از قبیل استانداردهای شبکه و زبانهای سطح بالا را مشخص میکند
fifth generation computers
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد
ansi
سازمان آمریکایی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری را مشخص میکند که آنچه مربوط به زبانهای سطح بالای برنامه نویس میشود هم شامل آن است
sierra
رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
Borland
شرکت نرم افزاری که زبانهای برنامه نویسی زیادی را توسعه داده است و نیز سیتمهای پایگاه داده ها و برنامههای صفحه گسترده
renumber
خصوصیت برخی زبانهای کامپیوتری که به برنامه نویس امکان اختصاص دادن مقدار جدید به همه یا برخی از شماره خط های برنامه میدهد
strand
رشته
strands
رشته
artery
رشته
filaria
رشته
ranges
رشته
arteries
رشته
series
رشته
line
رشته
thread
رشته
fiber
رشته
threads
رشته
coneatenation
رشته
catena
رشته
chain
رشته
filaments
رشته
chains
رشته
yarns
رشته
yarn
رشته
filament
رشته
lines
رشته
ranged
رشته
branch
رشته
fibres
رشته
fibre
رشته
sequence
رشته
branches
رشته
tatter
رشته رشته
suites
رشته
unifilar
یک رشته
train
رشته
suite
رشته
trains
رشته
trained
رشته
sequences
رشته
fielded
رشته
range
رشته
string
رشته
funicle
رشته
seriated
رشته رشته
field
رشته
ghaut
رشته
reeve
رشته
fields
رشته
trains
رشته سلسله
specialities
رشته اختصاصی
trained
یک رشته موج
train
یک رشته موج
branch
شعبه رشته
branches
رشته ساقه
train
رشته سلسله
branches
شعبه رشته
systems
رشته دستگاه
branch
رشته ساقه
computing
رشته کامپیوتر
ridges
رشته تپه
sequences
رشته ترتیب
discipline
رشته علمی
ridge
رشته تپه
specialty
رشته اختصاصی
system
سلسله رشته
system
رشته دستگاه
systems
سلسله رشته
range
رشته کوه
vermicelli
رشته فرنگی
ranges
رشته کوه
disciplines
رشته علمی
disciplining
رشته علمی
ranks
قطار رشته
trains
یک رشته موج
ranked
قطار رشته
rank
قطار رشته
heaters
رشته گرمساز
heater
رشته گرمساز
trained
رشته سلسله
tract
رد بپا رشته
tracts
رد بپا رشته
sequence
رشته ترتیب
ranged
رشته کوه
speciality
رشته اختصاصی
branch
رشته
[دانشی]
the province of science
رشته علوم
symbolic string
رشته علائم
stup string
رشته تنظیم
strobilation
تشکیل رشته
string variable
متغیر رشته
string manipulation
دستکاری رشته
string length
طول رشته
string handling
بکارگیری رشته
spinnerete
رشته ساز
spinneret
رشته ساز
solid wire
سیم تک رشته
sequence of events
رشته حوادث
search string
رشته جستجو
optical fiber
رشته اپتیکی
null string
رشته تهی
the province of science
رشته علمی
train of thought
رشته افکار
field
رشته
[دانشی]
area
رشته
[دانشی]
division
رشته
[دانشی]
pasta
رشته فرنگی
null string
رشته پوچ
noodle
رشته فرنگی
bit stream
رشته ذره یی
barbicel
رشته باریک پر
alphabetic string
رشته الفبائی
macaroni
رشته فرنگی
commentary
رشته یادداشت
commentaries
رشته یادداشت
quartermasters
سر رشته دار
quartermaster
سر رشته دار
hot-wiring
رشته حرارتی
hot-wires
رشته حرارتی
hot-wired
رشته حرارتی
hot-wire
رشته حرارتی
hot wire
رشته حرارتی
spaghetti
رشته فرنگی
nerves
رشته عصبی
nerve
رشته عصبی
bit string
رشته ذرهای
bit string
رشته بیتی
main sequence
رشته اصلی
lighting filament
رشته ملتهب
incandescent filament
رشته ملتهب
hair worm
کرم رشته
guinea worm
کرم رشته
ghat
رشته سلسله
finite series
رشته کراندار
finespun
نازک رشته
filiform
رشته مانند
filament resistor
مقاومت رشته
filum
رشته لیفی
empty string
رشته خالی
craftsman trade
رشته فنی
copper strand
رشته مسی
character string
رشته کاراکتری
character string
رشته دخشهای
symbol stringe
رشته نمادی
fibres
رشته علفی
string
رشته خالی
yarn
رشته طناب
string
رشته کردن
yarns
رشته طناب
fibre
رشته علفی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com