English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (3 milliseconds)
English Persian
dumb language زبان بی زبانی
Search result with all words
target زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
lingua زبان یا عضو زبانی شکل اصطلاحات خاص
metalanguage زبانی که یک زبان برنامه نویسی را شرح میدهد
retrolingual واقع در پشت زبان پس زبانی
source language 1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
to pick up a language. <idiom> زبانی را مثل آب خوردن یاد گرفتن. [از روش های غیر رسمی مثل گوش کردن به حرف بومی های آن زبان]
a dead language <idiom> زبان مرده و منقرض شده [زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
to translate something [from/into a language] برگرداندن [نوشتنی] چیزی [از یک زبان یا به زبانی]
to translate something [from/into a language] ترجمه [نوشتنی] کردن چیزی [از یک زبان یا به زبانی]
Other Matches
ldl یک ماوراء زبانی که زبانی را شرح میدهد
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
translator برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
language برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
assembly زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
languages استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
linguo dental زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
author language زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
He is speechless (inarticulate). سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
professional slang زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
bal زبان ساده شده زبان اسمبلی
mealymouthed ادم چرب زبان شیرین زبان
abusiveness بد زبانی
lip deep زبانی
vivas voce زبانی
viva voce زبانی
linguistically زبانی
linguiform زبانی
glottic زبانی
linguistic زبانی
monnolingual یک زبانی
monolingual یک زبانی
orally زبانی
trilingual سه زبانی
lingual زبانی
nuncupatory زبانی
bilingual دو زبانی
glossal زبانی
by word of mouth زبانی
by word of mounth زبانی
verbal زبانی
nuncupative زبانی
orals زبانی
oral زبانی
by parol زبانی
to fix a language زبانی که ازتغییریارشدبازداشتن
polyglot چند زبانی
volubility چرب زبانی
glossopharyngeal زبانی حلقی
bradyglossia کندگویی زبانی
nuncupate زبانی گفتن
zubenelgenubi زبانی جنوبی
chattiness بلبل زبانی
to fling d. بد زبانی کردن
spiel چرب زبانی
vocabular زبانی شفاهی
aphthongia لالی زبانی
vivas voce زبانی شفاها`
knowledge of a language دانستن زبانی
sublingual زیر زبانی
unction چرب زبانی
lingulate زبانی شکل
professed love دوستی زبانی
polyglots چند زبانی
lapsus linguae لغزش زبانی
Arabic زبان تازی زبان عربی
glib چرب زبان زبان دار
language مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
languages مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpreted ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpret ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
to nuncupate a will زبانی وصیت کردن
flippancy بی ملاحظگی چرب زبانی
lispling تکلم نوک زبانی
grammatical error اشتباه دستور زبانی
lingual حرف زبانی یا ذو لفی
acclamation اخذ رای زبانی
abusive بد زبانی تجاوز به عصمت
glibly ازروی چرب زبانی
spiel چرب زبانی کردن
nervus glossopharyngeus عصب زبانی- حلقی
glibness چرب و نرم تر زبانی
tongu praxia کنش پریشی زبانی
lingual letters or linguals حروف زبانی یا ذولقی
glossopharyngeal nerve عصب زبانی- حلقی
lisps نوک زبانی صحبت کردن
lisp نوک زبانی صحبت کردن
lard ارایش دادن چرب زبانی
lisping نوک زبانی صحبت کردن
hard sell فروشندگی باچرب زبانی وفشار
lisped نوک زبانی صحبت کردن
illinois test of psycholinguistic ازمون تواناییهای زبانی- روانی ایلینوی
to butter somebody up برای کسی چرب زبانی کردن
to schmooze somebody برای کسی چرب زبانی کردن
scottish gaelic زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
naturals زبانی که توسط بشر استفاده و فهمیده میشود
natural زبانی که توسط بشر استفاده و فهمیده میشود
diachronic تحمولات زبانی یک ملت درادوار مختلف تاریخ
catechetical مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
vdl زبانی برای تعریف و معناشناسی زبانهای برنامه نویسی
transliteration نقل عین تلفظ کلمه یا عبارتی از زبانی بزبان دیگر
native زبانی که توسط پردازنده اجرا میشود بدون نیاز به نرم افزار خاص
natives زبانی که توسط پردازنده اجرا میشود بدون نیاز به نرم افزار خاص
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
oxtongue گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
coax نوازش کردن چرب زبانی کردن
coaxes نوازش کردن چرب زبانی کردن
coaxing نوازش کردن چرب زبانی کردن
coaxed نوازش کردن چرب زبانی کردن
reply [answer] پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
query زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queries زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
language زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
queried زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
languages زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
querying زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
alpha librae زبانی جنوبی کفه جنوبی
beta librae کفه شمالی زبانی شمالی
tongues زبان
apl language زبان ای پی ال
two tongued زبان
report progarm generator زبان ار- پی- جی
tongueless بی زبان
as one man با یک زبان
rpg language زبان ار پی جی
abuser بد زبان
apt language زبان ای پی تی
language زبان
languages زبان ها
hound's tongue سگ زبان
languages زبان
language lab زبان
grss language زبان جی پی اس اس
language زبان
c++ زبان ++C
tongue زبان
abusers بد زبان
tongue [language] زبان
glossa زبان
tartars زبان تاتاری
dumb language زبان حال
fortran زبان فرترن
formmal language زبان صوری
mant زبان گرفتگی
mechanical language زبان ماشینی
flemish زبان فلاندرز
tartar زبان تاتاری
maternal language زبان مادری
formal language زبان صوری
machine language زبان ماشین
design language زبان طراحی
glib tongued چرب زبان
glibness طلاقت زبان
Chinese زبان چینی
glossal مربوط به زبان
conversational language زبان محاورهای
dancing language زبان رقص
czech زبان چکوسلواکی
cypriot زبان قبرس
gift of the gab روانی زبان
gestural postural language زبان اطواری
gaulish زبان گال
decompilation به زبان اصلی
declarative language زبان تشریحی
logopathy زبان پریشی
lithuanian زبان لیتوانی
jargon زبان حرفهای
jargon زبان فنی
declarative language زبان اعلانی
cryptologic زبان رمز
official language زبان رسمی
tongue-tied زبان بسته
Hebrew زبان عبری
natural language زبان طبیعی
mother tongue زبان مادری
mother tongues زبان مادری
nemine contradicen te بایک زبان
neophasia زبان اسکیزوفرنیایی
enquiry language زبان پرس و جو
objective language زبان مقصود
object language زبان مقصد
estonian زبان استونی
object language زبان مقصود
erse زبان گالی
Latin زبان لاتین
equivocator زبان باز
neophasia زبان من دراوردی
native language زبان طبیعی
english speaking انگلیسی زبان
native language زبان اختصاصی
monnolingual فقط به یک زبان
Celtic زبان سلتی
dactylology زبان انگشتی
mnemonic language زبان یادمان
British زبان انگلیسی
metalanguage فوق زبان
mountebankery زبان بازی
philology زبان شناسی
musical language زبان موسیقی
fabricated language زبان ساختگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com