English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
the turkish language زبان ترکی
Search result with all words
kara به معنای رنگ سیاه [در زبان ترکی]
Other Matches
Anatolia منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
triskele سه ترکی
triglyph سه ترکی
triskelion سه ترکی
Turkish ترکی
turcism کیش ترکی
mogul lampholder سرپیچ ترکی
turkism اصطلاحات ترکی
overhand ترکی دوزی
turkish knot گره ترکی
to sew overhand ترکی دوزی کردن
turkism اداب وسنن ترکی
Anatolia rug فرش ترکی یا آناتولی
oversew ترکی دوزی کردن
feather-boarding [پوشش ترک ترکی با تخته]
feather boarding پوشش ترک ترکی باتخته
turki زبانهای ترکی شامل جغتایی وعثمانی
turkic زبانهای ترکی شامل جغتایی وعثمانی
alinik design واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
carnation motif طرح گل میخک در قالی های قفقازی و ترکی
translator برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
languages استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
season cracking ترکی که بعلت عمر زیاد دروسایل یا مهمات تولید میشود
compiler که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targeted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targets زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
sand crack ترکی که ازراه رفتن روی ریگ گرم درپای انسان پیداشود
hook knife چاقوی قلاب شکل [جهت گره زدن خامه ها در روش ترکی بافت]
modula یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
mealymouthed ادم چرب زبان شیرین زبان
bal زبان ساده شده زبان اسمبلی
He is speechless (inarticulate). سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
professional slang زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
Elibilinde [طرحی ترکی در گلیم بافی که نمادی از یک انسان و حالت دست به کمر وی را نشان می دهد.]
phoenix مرغ آتشین [سیمرغ] [نقش این پرنده افسانه ای در فرش های ترکی، چینی و ایرانی استفاده می شود.]
Arabic زبان تازی زبان عربی
languages مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
glib چرب زبان زبان دار
interpreted ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpret ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
scottish gaelic زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
caucasus منطقه قفقاز و یا آذربایجان و ارمنستان امروزی در شوروی که قالی آن با گره ترکی و نقوش هندسی همراه بوده و به نام قالی قفقازی معروف است
symmetric knot گره ترکی [گره نامتقارن] [که بدور دو تار زده می شود و معمولا از قلاب جهت خفت زدن استفاده می شود.]
kepse motife [ریشه کلمه ترکی است و به معنی بسته یا دسته می باشد. این نگاره بصورت بوته ای افقی با شاخه های عمودی بافته می شود و جلوه ای از برگ های دن دادنه دار را نشانمیدهد.]
kanat نوعی گلیم ترکی [روشی از بافت گلیم است که در آن ابتدا رشته های باریک را بافته، سپس آنها را به یکدیگر می دوزند. این روش بین روستائیان ترکیه بیشتر مرسوم می باشد.]
Gabbeh گبه [با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
Sarab سراب [حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
Quchan قوچان [شمال خراسان که از اوایل قرن یازدهم هجری قمری به بافت فرش مشغول بوده و بافندگان آن کردهای مهاجر کردستان می باشند.بیشتر فرش ها تماما پشم بوده و گره ترکی دارند.]
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
kikalak design طرح قوچ [در ترکی این واژه به معنای شاخ قوچ می باشد. این طرح در فرش های ترکیه بکار رفته و بصورت قرینه در چهار طرف نقطه مرکزی بافته می شود.]
table carpet فرش رومیزی [اینگونه فرش ها بصورت دایره یا بیضی بافته شده. نقوش قدیمی آن بیشتر از طرح مملوک و فرش های جدیدتر از طرح های قفقازی و ترکی بهره گرفته است.]
oxtongue گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
loop pile پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
report progarm generator زبان ار- پی- جی
hound's tongue سگ زبان
glossa زبان
two tongued زبان
abusers بد زبان
abuser بد زبان
language lab زبان
grss language زبان جی پی اس اس
rpg language زبان ار پی جی
tongues زبان
tongue زبان
tongueless بی زبان
c++ زبان ++C
language زبان
languages زبان
languages زبان ها
as one man با یک زبان
apt language زبان ای پی تی
apl language زبان ای پی ال
tongue [language] زبان
language زبان
serbian زبان صربستانی
servian زبان صربی
commerical language زبان تجاری
command language زبان فرماندهی
universal language زبان فراگیر
command language زبان دستوری
command language زبان فرمان
Latin زبان لاتین
uvula زبان کوچک
bengali زبان بنگاله
fabricated language زبان ساختگی
semitic language زبان سامی
vulgate زبان عامیانه
basic language زبان بیسیک
compile language زبان کامپایل
slavic زبان اسلاوی
mother tongues زبان مادری
tongue-tied زبان بسته
smooth tongued چرب زبان
mother tongue زبان مادری
avestan زبان اوستایی
common language زبان عمومی
erse زبان گالی
Hebrew زبان عبری
simula language زبان سیمیولا
simscript language زبان سیمسکریپت
baluchi زبان بلوچی
estonian زبان استونی
silver tongued چرب زبان
slip of the tongue لغزش زبان
gaulish زبان گال
licks زبان زدن
dumb زبان بسته
dumber زبان بسته
dumbest زبان بسته
Afrikaans زبان آفریکانز
zibet زبان هندی
zend زبان زند
written language زبان نوشتاری
licked زبان زدن
lick زبان زدن
assyrian زبان اشوری
pseudolanguage شبه زبان
fortran iv زبان فرترن 2
loll زبان بیرون
lolled زبان بیرون
cobol زبان کوبول
lolling زبان بیرون
lolls زبان بیرون
Urdu زبان اردو
psycholinguistics روانشناسی زبان
charlatanry زبان بازی
fortran زبان فرترن
formal language زبان صوری
publication language زبان نشری
rap زخم زبان
raps زخم زبان
flemish زبان فلاندرز
publication language زبان انتشارات
body language زبان بدن
welch زبان ولز
scythian زبان سکایی
comit language زبان کامیت
design language زبان طراحی
welsher زبان ولز
charlatanism زبان بازی
roumanian زبان رومانی
sankskirt زبان سانسکریت
romanic زبان رومی
romanian زبان رومانی
welcher زبان ولز
Welsh زبان ولز
formmal language زبان صوری
brickbat زخم زبان
aphasia زبان پریشی
sign languages زبان علامات
decompilation به زبان اصلی
sign languages زبان اشاره
technical language زبان تخصصی
technical language زبان فنی
declarative language زبان تشریحی
declarative language زبان اعلانی
computer oriented language زبان کامپیوترگرا
sign language زبان اشاره
sign language زبان علامات
idioms زبان ویژه
source language زبان اصلی
the persian language زبان فارسی
jargon زبان حرفهای
jargon زبان فنی
Chinese زبان چینی
computer language زبان کامپیوتری
computer language زبان کامپیوتر
idiom زبان ویژه
accadian زبان اکد
target language زبان مقصود
ambiguous language زبان مبهم
symbolic language زبان نمادی
czech زبان چکوسلواکی
sweet spoken شیرین زبان
algol 0 زبان الگول 06
cypriot زبان قبرس
cryptologic زبان رمز
algorithmic language زبان الگوریتمی
control language زبان کنترل
dactylology زبان انگشتی
algebraic language زبان جبری
target language زبان هدف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com