Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
syntax language
زبان تشریح نحو
Search result with all words
page description language
زبان تشریح صفحه
pdl
زبان تشریح صفحه
Other Matches
vivisect
موجود زنده را تشریح کردن تشریح زنده
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
translator
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
assembly
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
languages
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
dissection
تشریح
illustrations
تشریح
illustration
تشریح
analysis
تشریح
surgeries
تشریح
surgery
تشریح
anatomy
تشریح
anatomies
تشریح
targetting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
descriptions
توصیف تشریح
dissector
تشریح کننده
description
توصیف تشریح
analyze
تشریح کردن
autopsies
تشریح مرده
neurotomy
تشریح اعصاب
non descript
تشریح ناپذیر
dissecting knife
چاقوی تشریح
anatomize
تشریح کردن
anatomist
تشریح کننده
innuendos
یعنی تشریح
zootomy
تشریح حیوانات
anatomically
از روی تشریح
dissect
تشریح کردن
autopsy
تشریح مرده
innuendoes
یعنی تشریح
problem description
تشریح مسئله
innuendo
یعنی تشریح
anatomy
مبحث تشریح
discussion
تشریح مطالب
entomotomy
تشریح حشرات
dissects
تشریح کردن
dissecting
تشریح کردن
discussions
تشریح مطالب
dissected
تشریح کردن
anatomies
مبحث تشریح
phytotomy
برش و تشریح گیاه
d. anatomy
تشریح مشاهدهای یا تبصیری
hypotyposis
تشریح مجسم کننده
anatomist
متخصص علم تشریح
embryotomy
تشریح جنین درزهدان
catling
چاقوی تشریح یاجراحی
anatomically
مطابق علم تشریح
tree surgery
تشریح علمی درخت
autopsy
تشریح نسج مرده
aerography
علم تشریح هوا
autopsies
تشریح نسج مرده
modula
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
He is speechless (inarticulate).
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
bal
زبان ساده شده زبان اسمبلی
professional slang
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
mealymouthed
ادم چرب زبان شیرین زبان
gnosticize
ازراه عرفان تشریح کردن
vivisector
تشریح کننده جانور زنده
prosector
تشریح کننده بدن مرده
kinesiology
تشریح حرکات بدنی انسان
body snatcher
کسی که برای تشریح نبش قبرمیکند
language
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
languages
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpret
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
Arabic
زبان تازی زبان عربی
glib
چرب زبان زبان دار
interpreted
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
White Paper
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Papers
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
scottish gaelic
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
ethnography
تشریح علمی نژادهای بشراز نظر اداب ورسوم و اختلافاتی که ازاین نقطه نظر با هم دارند
explained variance
واریانس تشریح شده تغییرات بیان شده
vivisectional
زنده شکافی تشریح جانور زنده
vivisection
زنده شکافی تشریح جانور زنده
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
karyology
هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
oxtongue
گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
charge
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
abuser
بد زبان
language lab
زبان
glossa
زبان
tongues
زبان
abusers
بد زبان
apt language
زبان ای پی تی
tongue
[language]
زبان
languages
زبان
language
زبان
rpg language
زبان ار پی جی
as one man
با یک زبان
grss language
زبان جی پی اس اس
apl language
زبان ای پی ال
language
زبان
tongue
زبان
tongueless
بی زبان
languages
زبان ها
report progarm generator
زبان ار- پی- جی
hound's tongue
سگ زبان
c++
زبان ++C
two tongued
زبان
Welsh
زبان ولز
gramarey
دستور زبان
hibernian
ایرلندی زبان
tamil
زبان تمیل
formmal language
زبان صوری
rap
زخم زبان
formal language
زبان صوری
Urdu
زبان اردو
lick
زبان زدن
licked
زبان زدن
licks
زبان زدن
dumb
زبان بسته
philology
زبان شناسی
dumber
زبان بسته
flemish
زبان فلاندرز
dumbest
زبان بسته
linguistics
علم زبان
philology
علم زبان
linguistics
زبان شناسی
high dutch
زبان المانی
technical language
زبان تخصصی
raps
زخم زبان
gaulish
زبان گال
grammer
دستور زبان
target language
زبان هدف
gestural postural language
زبان اطواری
common language
زبان عمومی
glottology
زبان شناسی
gift of the gab
روانی زبان
glib tongued
چرب زبان
glibness
طلاقت زبان
glossology
زبان شناسی
glossitis
ورم زبان
glossal
مربوط به زبان
tongue-tied
زبان بسته
Latin
زبان لاتین
fortran iv
زبان فرترن 2
fortran
زبان فرترن
halophrastic language
زبان تک واژهای
technical language
زبان فنی
mother tongues
زبان مادری
mother tongue
زبان مادری
gujarati
زبان گجراتی
body language
زبان بدن
target language
زبان مقصود
Hebrew
زبان عبری
graphic language
زبان نگارهای
She has a vicious tongue .
بد زبان است
an busive bellow
شخص بد زبان
armenian
زبان ارمنی
artificial language
زبان مصنوعی
aryan
زبان اریایی
tongue tied
زبان بسته
assembly language
زبان همگذاری
assembly language
زبان اسمبلی
conversational language
زبان محاورهای
assyrian
زبان اشوری
aramaic
زبان ارامی
aramaean
زبان باستانی
dancing language
زبان رقص
dactylology
زبان انگشتی
welch
زبان ولز
english speaking
انگلیسی زبان
czech
زبان چکوسلواکی
aphasia
زبان پریشی
cypriot
زبان قبرس
cryptologic
زبان رمز
vulgate
زبان عامیانه
application oriented language
زبان کاربردی
control language
زبان کنترل
computer oriented language
زبان کامپیوترگرا
computer language
زبان کامپیوتر
brickbat
زخم زبان
commerical language
زبان تجاری
command language
زبان دستوری
command language
زبان فرمان
command language
زبان فرماندهی
comit language
زبان کامیت
tongue tie
لکنت زبان
charlatanism
زبان بازی
charlatanry
زبان بازی
cobol
زبان کوبول
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com