Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
algebraic language
زبان جبری
Other Matches
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
necess
جبری
deterministic
جبری
predestinarian
جبری
algebraist
جبری
algebraic
جبری
algebraical
جبری
transcendental
غیر جبری
determinism
فلسفه جبری
algebriac notation
نمادگذاری جبری
algebraic value
مقدار جبری
predestination
فلسفه جبری
algebric sum
جمع جبری
analytical
قابل حل بطریق جبری
analytic
قابل حل بطریق جبری
inertia
قوه جبری ناکاری
algebraic structure
ساختار جبری
[ریاضی]
algebraic hierarchy parenthese
پرانتزهای سلسله مراتبی جبری
sign of aggregation
علائم مخصوص جمله جبری
figurine algebraic notation
ثبت جبری و شکلی حرکات شطرنج
algebriac notation
ثبت حرکات شطرنج با استفاده نمادهای جبری
translators
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
languages
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
assembly
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
host language
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targeting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targetted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
modula
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
mealymouthed
ادم چرب زبان شیرین زبان
bal
زبان ساده شده زبان اسمبلی
He is speechless (inarticulate).
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
professional slang
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
languages
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpret
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib
چرب زبان زبان دار
language
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interprets
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
Arabic
زبان تازی زبان عربی
scottish gaelic
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
fortuitous event
حادثه جبری حادثه تصادفی
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
oxtongue
گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
grss language
زبان جی پی اس اس
tongues
زبان
language lab
زبان
rpg language
زبان ار پی جی
abuser
بد زبان
abusers
بد زبان
glossa
زبان
tongue
زبان
c++
زبان ++C
report progarm generator
زبان ار- پی- جی
language
زبان
language
زبان
tongue
[language]
زبان
apt language
زبان ای پی تی
languages
زبان ها
hound's tongue
سگ زبان
apl language
زبان ای پی ال
tongueless
بی زبان
languages
زبان
as one man
با یک زبان
two tongued
زبان
hibernian
ایرلندی زبان
formmal language
زبان صوری
tongue-tied
زبان بسته
query language
زبان پرس و جو
grammar
دستور زبان
grammars
دستور زبان
symbolic language
زبان نمادی
formal language
زبان صوری
high dutch
زبان المانی
Latin
زبان لاتین
flemish
زبان فلاندرز
Hebrew
زبان عبری
mother tongue
زبان مادری
linguistics
زبان شناسی
welcher
زبان ولز
philology
علم زبان
diatribe
زخم زبان
diatribes
زخم زبان
sugary
شیرین زبان
She has a vicious tongue .
بد زبان است
icelandic
زبان ایسلندی
human language
زبان بشری
mother tongues
زبان مادری
fabricated language
زبان ساختگی
linguistics
علم زبان
standard language
زبان متعارف
licked
زبان زدن
glossology
زبان شناسی
glottology
زبان شناسی
Welsh
زبان ولز
Urdu
زبان اردو
lick
زبان زدن
licks
زبان زدن
halophrastic language
زبان تک واژهای
gramarey
دستور زبان
grammer
دستور زبان
graphic language
زبان نگارهای
dumb
زبان بسته
dumber
زبان بسته
gujarati
زبان گجراتی
glossitis
ورم زبان
rap
زخم زبان
fortran
زبان فرترن
sweet spoken
شیرین زبان
loll
زبان بیرون
lolled
زبان بیرون
fortran iv
زبان فرترن 2
lolling
زبان بیرون
gaulish
زبان گال
lolls
زبان بیرون
gestural postural language
زبان اطواری
gift of the gab
روانی زبان
body language
زبان بدن
glib tongued
چرب زبان
glibness
طلاقت زبان
glossal
مربوط به زبان
raps
زخم زبان
dumbest
زبان بسته
dactylology
زبان انگشتی
computer language
زبان کامپیوتر
computer language
زبان کامپیوتری
aphasia
زبان پریشی
compiler language
زبان همگردانی
uvula
زبان کوچک
application oriented language
زبان کاربردی
aramaean
زبان باستانی
aramaic
زبان ارامی
armenian
زبان ارمنی
computer oriented language
زبان کامپیوترگرا
brickbat
زخم زبان
an busive bellow
شخص بد زبان
czech
زبان چکوسلواکی
algol 0
زبان الگول 06
cypriot
زبان قبرس
vulgate
زبان عامیانه
algorithmic language
زبان الگوریتمی
cryptologic
زبان رمز
ambiguous language
زبان مبهم
conversational language
زبان محاورهای
control language
زبان کنترل
an abusive bellow
شخص بد زبان
artificial language
زبان مصنوعی
avestan
زبان اوستایی
comit language
زبان کامیت
cobol
زبان کوبول
charlatanry
زبان بازی
baluchi
زبان بلوچی
tonguelike
زبان مانند
basic language
زبان بیسیک
charlatanism
زبان بازی
tongue tied
زبان بسته
bengali
زبان بنگاله
command language
زبان فرماندهی
command language
زبان فرمان
command language
زبان دستوری
aryan
زبان اریایی
universal language
زبان فراگیر
assembly language
زبان همگذاری
assembly language
زبان اسمبلی
compile language
زبان کامپایل
assyrian
زبان اشوری
common language
زبان مشترک
commerical language
زبان تجاری
tongue tie
لکنت زبان
philology
زبان شناسی
tamil
زبان تمیل
delphiniums
گل زبان در قفا
target language
زبان هدف
delphinium
گل زبان در قفا
dysphasia
زبان پریشی
dumb language
زبان بی زبانی
dumb language
زبان حال
target language
زبان مقصود
Afrikaans
زبان آفریکانز
zibet
زبان هندی
tartars
زبان تاتاری
tartar
زبان تاتاری
Dutch
زبان هلندی
estonian
زبان استونی
erse
زبان گالی
equivocator
زبان باز
Celtic
زبان سلتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com