English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 220 (15 milliseconds)
English Persian
chickens come home to roost <idiom> زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد
Search result with all words
language نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
language زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
languages نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
languages زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
postscript سیستم زبان گرافیکی که به کاربر امکان مشاده آنچه روی چاپگر فاهر میشود میدهد
postscripts سیستم زبان گرافیکی که به کاربر امکان مشاده آنچه روی چاپگر فاهر میشود میدهد
orientated زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان بیان ساده برخی مشکلات را میدهد
problem زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان بیان مشکلات شخصی را به سادگی میدهد
problems زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان بیان مشکلات شخصی را به سادگی میدهد
thread زبان برنامه نویسی که به بخشهای زیادی از کد امکان نوشتن و پس استفاده توسط برنامه اصلی میدهد
threads زبان برنامه نویسی که به بخشهای زیادی از کد امکان نوشتن و پس استفاده توسط برنامه اصلی میدهد
extensible زبان برنامه نویسی کامپیوتری که به کاربر امکان افزودن نوع داده و دستورات خاص خود را میدهد
macro زبان برنامه نویسی که به برنامه نویس امکان تعریف و استفاده از دستورات ماکرو میدهد
metalanguage زبانی که یک زبان برنامه نویسی را شرح میدهد
musicom یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
report program generator زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
semicolon که انتهای خط برنامه یا عبارت را در برخی زبان ها نشان میدهد.
Windows API مجموعه توابع و دستورات استاندارد که توسط ماکروسافت معرفی شده اند و به برنامه نویس امکان کنترل سیستم عامل ویندوز را از طریق زبان برنامه نویسی میدهد
A dictionary tell you what words mean . فرهنگ زبان معنی کلمات را میدهد
Other Matches
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
translator برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
language استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targetted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targetting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
logical حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
modula یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
professional slang زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
bal زبان ساده شده زبان اسمبلی
mealymouthed ادم چرب زبان شیرین زبان
He is speechless (inarticulate). سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
dma UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
languages مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interprets ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
glib چرب زبان زبان دار
interpreted ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpret ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
Arabic زبان تازی زبان عربی
support CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
graphics پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
ToolTips برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
scottish gaelic زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
supervisory 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
HTML مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
oxtongue گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
languages زبان
tongues زبان
abuser بد زبان
abusers بد زبان
grss language زبان جی پی اس اس
tongueless بی زبان
report progarm generator زبان ار- پی- جی
two tongued زبان
c++ زبان ++C
rpg language زبان ار پی جی
glossa زبان
languages زبان ها
language زبان
as one man با یک زبان
tongue زبان
hound's tongue سگ زبان
language lab زبان
tongue [language] زبان
apl language زبان ای پی ال
language زبان
apt language زبان ای پی تی
equivocator زبان باز
simula language زبان سیمیولا
estonian زبان استونی
simscript language زبان سیمسکریپت
roumanian زبان رومانی
enquiry language زبان پرس و جو
servian زبان صربی
semitic language زبان سامی
english speaking انگلیسی زبان
slip of the tongue لغزش زبان
slavic زبان اسلاوی
erse زبان گالی
scythian زبان سکایی
serbian زبان صربستانی
sankskirt زبان سانسکریت
cryptologic زبان رمز
declarative language زبان تشریحی
decompilation به زبان اصلی
design language زبان طراحی
the turkish language زبان ترکی
sugary شیرین زبان
diatribes زخم زبان
the persian language زبان فارسی
conversational language زبان محاورهای
diatribe زخم زبان
technical language زبان تخصصی
technical language زبان فنی
declarative language زبان اعلانی
grammar دستور زبان
cypriot زبان قبرس
uvula زبان کوچک
czech زبان چکوسلواکی
dactylology زبان انگشتی
dancing language زبان رقص
tonguelike زبان مانند
tongue tied زبان بسته
tongue tie لکنت زبان
silver tongued چرب زبان
grammars دستور زبان
target language زبان مقصود
target language زبان هدف
voluble خوش زبان
vernaculars زبان بومی
vernaculars زبان مادری
snobol language زبان اسنوبول
pilot زبان پایلوت
piloted زبان پایلوت
dumb language زبان حال
dumb language زبان بی زبانی
pilots زبان پایلوت
smooth tongued چرب زبان
vernacular زبان مادری
vernacular زبان بومی
tamil زبان تمیل
stuttering لکنت زبان
stammering لکنت زبان
symbolic language زبان نمادی
assembly language زبان اسمبلی
sweet spoken شیرین زبان
standard language زبان متعارف
source language زبان اصلی
source language زبان منبع
sophist زبان باز
dysphasia زبان پریشی
universal language زبان فراگیر
linguists زبان دان
mute بی زبان صامت
mutes بی زبان صامت
musical language زبان موسیقی
mountebankery زبان بازی
monoglot یک زبان دان
monnolingual فقط به یک زبان
mnemonic language زبان یادمان
icelandic زبان ایسلندی
metalanguage فوق زبان
mechanical language زبان ماشینی
linguist زبان دان
human language زبان بشری
mute language زبان حال
gujarati زبان گجراتی
halophrastic language زبان تک واژهای
neophasia زبان من دراوردی
hibernian ایرلندی زبان
high dutch زبان المانی
neophasia زبان اسکیزوفرنیایی
nemine contradicen te بایک زبان
natural language زبان طبیعی
native language زبان طبیعی
native language زبان اختصاصی
native language زبان بومی
mute language زبان بیزبانی
maternal language زبان مادری
mant زبان گرفتگی
khowar زبان خواری
kiffa australis زبان جنوبی
lamblkin زبان بسته
lark heel زبان در قفا
lapsus linguac لغزش زبان
lapponian زبان لایلاندی
language master اموزگار زبان
language master زبان اموز
lao زبان تایی
language translator مترجم زبان
language processor پردازشگر زبان
keltŠetc زبان سلت ها
irish gaelic زبان سلتی
intelligent language زبان هوشمند
machine language زبان ماشین
dialects ی در زبان استاندارد
logopathy زبان پریشی
dialects زبان محلی
dialect ی در زبان استاندارد
dialect زبان محلی
lithuanian زبان لیتوانی
lisp language زبان لیسپ
linguiform به شکل زبان
lingual papillae پرزهای زبان
language processor زبان پرداز
romanic زبان رومی
protolanguage زبان قدیمی
flemish زبان فلاندرز
program language زبان برنامه
formal language زبان صوری
formmal language زبان صوری
fortran زبان فرترن
procedural language زبان رویهای
fortran iv زبان فرترن 2
gaulish زبان گال
portuguese زبان پرتقالی
portugese زبان پرتغالی
gestural postural language زبان اطواری
pseudolanguage شبه زبان
psycholinguistics روانشناسی زبان
romanian زبان رومانی
reference language زبان مرجع
fabricated language زبان ساختگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com