English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
rhaeto romanic زبان لاتین سوئیس شرقی وایتالیای شمال شرقی
Other Matches
Oriental rug فرش شرقی [از آنجا که امروزه فرش های شرقی در همه جا بافته می شوند، این لفظ به فرش دست باف که الهام گرفته از طرح های شرقی است اطلاق می شود.]
north easterly شمال شرقی
northeastward شمال شرقی
northeastern شمال شرقی
north-easterly شمال شرقی
northeaster نسیم شمال شرقی
northeastward بطرف شمال شرقی
northeastern مربوط به شمال شرقی
euroclidon بادطوفانی شمال شرقی درمدیترانه
northeast شمال شرقی شمال شرق
north-east شمال شرقی در شمال شرق
north by cast میان شمال و شمال شرقی
north east شمال شرق شمال شرقی
fox grape انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
warsaw treaty پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
oriental شرقی
eastern شرقی
eastward شرقی
levanter شرقی
levantine شرقی
eastern hemisphere نیمکره شرقی
turkey bath حمام شرقی
southeast جنوب شرقی
south-eastern جنوب شرقی
turkish closet مستراح شرقی
to lie east and west شرقی غربی
bagnio زندان شرقی
south eastern جنوب شرقی
orientalizing style سبک شرقی
greek church کلیسای شرقی
mongolian draw کشیدن شرقی
orientally بسبک شرقی ها
easternmost شرقی ترین نقطه
easternmost اقصی نقطهء شرقی
eastermost شرقی ترین نقطه
orientalism عقاید یا سیاست شرقی
southeaster باد جنوب شرقی
southeastward بطرف جنوب شرقی
eastermost اقصی نقطهء شرقی
the old world نیم کره شرقی
dinghy قایق هند شرقی
dinghies قایق هند شرقی
greek catholic عضو کلیسای شرقی
tussore کرم ابریشم شرقی
laura صومعه کلیسای شرقی
east end قسمت شرقی لندن
southeaster توفان جنوب شرقی
Hindoo سبک شرقی [معماری]
tussah کرم ابریشم شرقی
tusseh کرم ابریشم شرقی
byzantine وابسته بروم شرقی
soputheasternmost در دورترین نقطه جنوب شرقی
archimandrite رئیس دیر در کلیسای شرقی
southeasterner ساکن نواحی جنوب شرقی
breezed بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
breezing بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
breeze بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
breezes بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
OCM شرکت او سی ام تولیدکننده فرش شرقی
neo platonism فلسفه افلاطونی امیخته با تصوف شرقی
ORIA اتحادیه واردکنندگان فرش های شرقی
Eastern design طرح های شرقی [مربوط به شرق آسیا ]
seato forces نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
ASEAN مخفف همبستگی ملل جنوب شرقی آسیا
lascar نظامی وملوان هند شرقی توپچی هندشرقی
Monaco ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
razorback خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
eastern european mutual assisstance trea پیمان کمک متقابل اروپای شرقی treaty warsaw
joshua tree درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
golden horde سپاهیان مغول که در قرن سیزدهم اروپای شرقی رامورد تاخت و تاز قرار دادند
Ivy League نام گروهی از دانشگاههای قدیمی و نامور بخش شرقی ایالات متحده که با هماتحادیهی ورزشی و غیره دارند
Latin زبان لاتین
romanesque مشتق از زبان لاتین
cross-in-square [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
latinist دانشمند در زبان وفرهنگ لاتین
acousis پسوندیست در زبان لاتین بمعنی
acousia پسوندیست در زبان لاتین بمعنی
Persian rug [فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
orientalize خاوری شدن شرقی ماب شدن
south-east جنوب شرقی سوی جنوب شرق
south east جنوب خاوری جنوب شرقی
colombo plan طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
low dutch زبان شمال المان و هلندی
laplander اهل در شمال اسکاندیناوی زبان لایلاندی
to lie east and west واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
northing عرض شمالی انحراف به سوی شمال شمال شبکه
north-west شمال غربی در شمال غرب
north north east میان شمال و شمال خاور
northwest شمال غرب شمال غربی
north west شمال غرب شمال غربی
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
holarctic وابسته به ناحیه قطب شمال منطقه قطب شمال
Switzerland سوئیس
Latin لاتین
Roman alphabet الفبای لاتین
horatian شاعر لاتین
latinization لاتین کردن
dog latin لاتین غلط
latin america امریکای لاتین
The salubrious air of Switzerland . آب وهوای مفرح سوئیس
senarius شعر شش وتدی در لاتین
Romans لاتین حروف رومی
Roman لاتین حروف رومی
latin squares design طرح مربعهای لاتین
late latinu لاتین دورههای بعد
low latin لاتین دورههای بعد
ad پیشوندی است لاتین به معنی
ads پیشوندی است لاتین به معنی
translator برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
language استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
assembly زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
languages برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
classics مربوط به نویسندگان قدیم لاتین ویونان
number e عدد [ ایی ] [حرف لاتین] [ریاضی]
Euler's number عدد [ ایی ] [حرف لاتین] [ریاضی]
chicken coop مانعی در مسابقه پرش به شکل ا لاتین
vulgate نسخه لاتین قدیمی کتاب مقدس
Napier's constant عدد [ ایی ] [حرف لاتین] [ریاضی]
classic مربوط به نویسندگان قدیم لاتین ویونان
figure race مسابقه اتومبیلرانی درمسیری بشکل 8 لاتین
compiler که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targeting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targetted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
asp نوعی مار بنام لاتین haje Naja
serpentine حرکت در ساختن دو شکل مانند 8 لاتین مماس با هم
Genius Loci نابغه [واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
lima bean نوعی لوبیا بنام لاتین limensis Phaseolus
alicatado [کاشی کاری منقوش در اسپانیا و آمریکای لاتین]
whorehouse جنده خانه [در باواریا و اتریش و سوئیس] [اصطلاح روزمره]
abel tree درخت سپیدار که نام لاتین ان alba populus است
aceto پیشوندی است مشتق ازکلمهء لاتین acetum که به معنی
modula یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
bal زبان ساده شده زبان اسمبلی
professional slang زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
He is speechless (inarticulate). سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
mealymouthed ادم چرب زبان شیرین زبان
ab پیشوند لاتین بمعنی >دوراز< و>از< و >جدایی < و >غیر<مانند ABuse و ABaxial
weave حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
AC پیشوندی است برابرad- لاتین که قبل ازc و q به اینصورت در می اید مثل
weaves حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
gradus فرهنگ نظم ونثر لاتین و یونانی که سابقادر انگلستان تدریس میشده
delphine classics چاپ ادبیات باستانی لاتین که برای پسر مهتر لوئی چهاردهم درست شد
Arabic زبان تازی زبان عربی
languages مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interprets ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib چرب زبان زبان دار
language مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpret ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
S-twist [S-spun] نخ چپ تاب [جهت پیچیدن الیاف بدور یکدیگر در این نوع نخ مانند حرف اس لاتین است.]
scottish gaelic زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
S-border حاشیه های اس [در بعضی از فرش ها، خصوصا قفقازی و آناتولی از نگاره هایی به شکل حرف اس یا زد لاتین جهت تزئین استفاده می کنند.]
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
north شمال
north <adj.> شمال
northerly شمال
north در شمال
escolar نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
ina northerly direction سوی شمال
north روبه شمال
arcturus نگهبان شمال
north باد شمال
northerner اهل شمال
northerners اهل شمال
northbound عازم شمال
magnetic north شمال مغناطیسی
northwest شمال باختری
northwardly سوی شمال
grid north شمال شبکه
northerly به سمت شمال
northeast شمال خاوری
north-eastern رو به شمال شرق
north-eastern از شمال خاوری
Libya شمال افریقا
northern ساکن شمال
northwestern شمال غربی
north-western شمال غربی
north western شمال غربی
north-west شمال غرب
NW شمال غربی
north east شمال خاور
north wind باد شمال
north west شمال باختر
true north شمال واقعی
true north شمال جغرافیایی
true north شمال حقیقی
the north pole قطب شمال
north east در شمال خاور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com