Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
a dead language
<idiom>
زبان مرده و منقرض شده
[زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
Other Matches
stillbirths
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
keb
میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
stillborn
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirth
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
dog cheap
مفت مسلم بقیمت سگ مرده یاصاحب مرده
dead wool
پشم مرده
[که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
extinguish
منقرض کردن
extinguishes
منقرض کردن
extinguishing
منقرض کردن
extinct
منقرض تمام شده
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
inexpugnable
حمله نا پذیر منقرض نکردنی
inextensible
بسط نا پذیر منقرض نکردنی
ammonite
فسیل جانورنرم تنی که منقرض شده است
translator
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
language
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
host language
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
linguo dental
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targets
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
author language
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
bal
زبان ساده شده زبان اسمبلی
professional slang
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
He is speechless (inarticulate).
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
mealymouthed
ادم چرب زبان شیرین زبان
exterminated
منقرض کردن دفع افات کردن
exterminates
منقرض کردن دفع افات کردن
exterminate
منقرض کردن دفع افات کردن
exterminating
منقرض کردن دفع افات کردن
interpreting
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
Arabic
زبان تازی زبان عربی
interprets
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
languages
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpret
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib
چرب زبان زبان دار
interpreted
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
overtumble
سرنگون کردن منقرض کردن
overthrowing
منقرض کردن مضمحل کردن
overthrow
منقرض کردن مضمحل کردن
overthrew
منقرض کردن مضمحل کردن
overthrown
منقرض کردن مضمحل کردن
overthrows
منقرض کردن مضمحل کردن
scottish gaelic
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
vapid
مرده
exanimate
مرده
hearses
مرده کش
dead
مرده
his heart sank
دل مرده شد
in the dust
مرده
hearse
مرده کش
deceased
مرده
lifeless
مرده
defunct
مرده
low-spirited
دل مرده
one man
یک مرده
at rest
مرده
low spirited
دل مرده
one-man
یک مرده
six feet under
<idiom>
مرده
extinct
مرده
murrain
گوشت مرده
necrolatry
مرده پرستی
swells
موج مرده
necromania
مرده پرستی
slaked lime
اهک مرده اهک مرده
non productive time
زمان مرده
necrophagous
مرده خور
necropsy
مرده نگری
necrophobia
مرده هراسی
exanimate
دل مرده وبیروح
necrophilia
مرده گرایی
pah
مرده شور
saprophage
مرده خوار
inhumationist
مرده خاک کن
idle wire
سیم مرده
idle turn
کلاف مرده
parted
درگذشته مرده
stillbirth
مرده زاد
morgue
مرده خانه
morgues
مرده خانه
lyke wake
پاسبانی مرده در شب
necrophagous
مرده خوار
reliquiae
مرده ریگ
resurrection man
مرده دزد
resurrectionist
مرده دزد
ground swell
موج مرده
swell
موج مرده
swelled
موج مرده
stillbirths
مرده زاد
living corpse
مرده متحرک
dead band
نوار مرده
dead rise
فاصله مرده
dead soils
خاکهای مرده
dead space
فضای مرده
dead storage
حجم مرده
dead time
زمان مرده
dead volume
حجم مرده
deadball
توپ مرده
out of play
توپ مرده
deadness
حالت مرده
death day
سال مرده
death feigning
مرده نمایی
dead ball
توپ مرده
dead as a d.
بکلی مرده
death masks
قیافه مرده
death mask
قیافه مرده
defunct
مرده درگذشته
autopsies
تشریح مرده
cremations
مرده سوزانی
cremation
مرده سوزانی
time lags
زمان مرده
dead as a doornail
<idiom>
کاملا مرده
widower
مرد زن مرده
widowers
مرد زن مرده
dead load
بار مرده
playing dead
مرده نمایی
death watch
پاسبان مرده
autopsy
تشریح مرده
dull finish
رخده مرده
time lag
زمان مرده
air slaked lime
اهک مرده
dull finish
کالیبر مرده
down with him
مرده باد
dead storage
گنجایش مرده
death's head
جمجمه مرده
still born
مرده بدنیاامده
blate
روح مرده
inheritances
مرده ریگ وراثت
Speak well of the dead .
<proverb>
پشت سر مرده بد نگو.
still born
مرده زاییده شده
departed
مرده درگذشته مرحوم
plague on it
مرده شورش ببرد
time lags
فاصله زمانی مرده
dead-house
مرده شوی خانه
funeral home
مرده شوی خانه
autopsies
تشریح نسج مرده
death masks
ماسک صورت مرده
sloughy
شبیه پوست مرده
inheritance
مرده ریگ وراثت
autopsy
تشریح نسج مرده
He is not dead by any chance , is he ?
نکند مرده باشد ؟
blast it
مرده شورش را ببرد
necromimesis
خود مرده انگاری
balefire
اتش مرده سوزانی
mortuary
مرده شوی خانه
mortuaries
مرده شوی خانه
death mask
ماسک صورت مرده
sequestrum
قسمت بافت مرده
gralloch
احشای گوزن مرده
back lash eliminator
تعادل در مسیر مرده
aeropause
منطقه جوی مرده
eloge
ستایش شخص مرده
protoxlead
سنگ مرده مرتک
time lag
فاصله زمانی مرده
he seems to have died
ازقرارمعلوم مرده است
cirerar yurn
فرف خاکستر مرده
cadaveric
دارای رنگ مرده
d. paleness
رنگ ارام مرده
prosector
تشریح کننده بدن مرده
natimortality
امار مرده زاییده شدگان
cadaverous
دارای رنگ پریده و مرده
heritage
مرده ریگ سهم موروثی
sciomantic
غیبگو از روی سایه مرده
palls
تابوت محتوی مرده حائل
palling
تابوت محتوی مرده حائل
pall
تابوت محتوی مرده حائل
To be crazy about agirl .
کشته مرده دختری بودن
palled
تابوت محتوی مرده حائل
deathy
مرگ نما مرده وار
under hatches
زیر عرشه دوراز نظر مرده
sciomacy
غیب گویی از روی سایه مرده
f. pile or pyre
توده هیزم که مرده راروی ان میسوزانند
necrotic
دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
funeral pyre
توده هیزم که مرده را روی ان میسوزانند
crematory
کورهای که لاشه مرده یااشغال را در ان می سوزانند
wraith
روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
urn
گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
it is not true that he is dead
اینکه میگویند مرده است حق ندارد
postmortem
مرده رامعاینه وکالبد شکافی کردن
ossuary
فرف مخصوص نگاهداری استخوانهای مرده
ossuary
محل امانت گذاری استخوان مرده
urns
گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
wraiths
روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
incinerators
کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
incinerator
کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
crematoriums
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com