English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
intelligent language زبان هوشمند
Search result with all words
generation زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
generations زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
Other Matches
sagacious هوشمند
smarts هوشمند
smarting هوشمند
smarted هوشمند
smartest هوشمند
smarter هوشمند
smart هوشمند
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
smart machines ماشینهای هوشمند
smart card کارت هوشمند
intelligent terminal ترمینال هوشمند
smart terminal ترمینال هوشمند
expert system سیستم هوشمند
intelligent building [ساختمانی با سرویس هوشمند]
Turing test بررسی هوشمند بودن کامپیوتر
dumb terminal پایانه صامت ترمینال غیر هوشمند
downsize که در آنها ایستگاههای کاری هوشمند هستند.
input/output وسیله هوشمند که جریان داده را بین CPU و وسایل ورودی /خروجی
fourth generation computers زبانهایی که برای کاربر فاهر مناسب دارند و هوشمند طراحی نشده اند
translators برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
languages برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
languages استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
host language زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targetting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targetted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
author language زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
professional slang زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
bal زبان ساده شده زبان اسمبلی
mealymouthed ادم چرب زبان شیرین زبان
He is speechless (inarticulate). سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
interpreting ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib چرب زبان زبان دار
Arabic زبان تازی زبان عربی
interpreted ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
languages مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interprets ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpret ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
scottish gaelic زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
drives چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
oxtongue گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
abusers بد زبان
two tongued زبان
tongueless بی زبان
abuser بد زبان
hound's tongue سگ زبان
rpg language زبان ار پی جی
tongues زبان
grss language زبان جی پی اس اس
report progarm generator زبان ار- پی- جی
apt language زبان ای پی تی
as one man با یک زبان
glossa زبان
apl language زبان ای پی ال
language lab زبان
c++ زبان ++C
language زبان
tongue [language] زبان
language زبان
languages زبان ها
languages زبان
tongue زبان
linguistics زبان شناسی
object language زبان مقصد
objective language زبان مقصود
lingual papillae پرزهای زبان
object language زبان مقصود
mother tongues زبان مادری
linguiform به شکل زبان
loll زبان بیرون
lolled زبان بیرون
lisp language زبان لیسپ
lolling زبان بیرون
official language زبان رسمی
on the tongues of men سر زبان مردم
British زبان انگلیسی
language translator مترجم زبان
language processor پردازشگر زبان
original language زبان اصلی
machine language زبان ماشین
gaulish زبان گال
Dutch زبان هلندی
lao زبان تایی
Celtic زبان سلتی
philology علم زبان
open hearted دل و زبان یکی
philology زبان شناسی
lark heel زبان در قفا
lapsus linguac لغزش زبان
lapponian زبان لایلاندی
grammars دستور زبان
grammar دستور زبان
linguistics علم زبان
lick زبان زدن
nemine contradicen te بایک زبان
natural language زبان طبیعی
mnemonic language زبان یادمان
native language زبان طبیعی
body language زبان بدن
native language زبان اختصاصی
monnolingual فقط به یک زبان
native language زبان بومی
Welsh زبان ولز
mute language زبان بیزبانی
monoglot یک زبان دان
mute language زبان حال
musical language زبان موسیقی
rap زخم زبان
raps زخم زبان
neophasia زبان اسکیزوفرنیایی
dumbest زبان بسته
licked زبان زدن
licks زبان زدن
mother tongue زبان مادری
lithuanian زبان لیتوانی
Hebrew زبان عبری
tongue-tied زبان بسته
logopathy زبان پریشی
Latin زبان لاتین
mant زبان گرفتگی
maternal language زبان مادری
neophasia زبان من دراوردی
lolls زبان بیرون
dumb زبان بسته
dumber زبان بسته
mechanical language زبان ماشینی
metalanguage فوق زبان
mountebankery زبان بازی
tartar زبان تاتاری
artificial language زبان مصنوعی
baluchi زبان بلوچی
basic language زبان بیسیک
estonian زبان استونی
erse زبان گالی
equivocator زبان باز
bengali زبان بنگاله
enquiry language زبان پرس و جو
english speaking انگلیسی زبان
dysphasia زبان پریشی
brickbat زخم زبان
dumb language زبان بی زبانی
avestan زبان اوستایی
fabricated language زبان ساختگی
aryan زبان اریایی
fortran iv زبان فرترن 2
fortran زبان فرترن
assembly language زبان همگذاری
assembly language زبان اسمبلی
formal language زبان صوری
charlatanism زبان بازی
flemish زبان فلاندرز
dumb language زبان حال
design language زبان طراحی
compiler language زبان همگردانی
dancing language زبان رقص
computer language زبان کامپیوتری
computer language زبان کامپیوتر
computer oriented language زبان کامپیوترگرا
dactylology زبان انگشتی
control language زبان کنترل
conversational language زبان محاورهای
czech زبان چکوسلواکی
cryptologic زبان رمز
compile language زبان کامپایل
common language زبان مشترک
charlatanry زبان بازی
cobol زبان کوبول
decompilation به زبان اصلی
declarative language زبان تشریحی
declarative language زبان اعلانی
comit language زبان کامیت
command language زبان فرماندهی
command language زبان فرمان
command language زبان دستوری
commerical language زبان تجاری
common language زبان عمومی
cypriot زبان قبرس
tartars زبان تاتاری
irish gaelic زبان سلتی
sign language زبان اشاره
sign languages زبان علامات
sign languages زبان اشاره
icelandic زبان ایسلندی
human language زبان بشری
accadian زبان اکد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com