English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (6 milliseconds)
English Persian
psalmodist زبور خوان مزمورسرا
Other Matches
the psalmist زبور نویس
book of psalms زبور داود
the psalms of david زبور داود
psalmodize زبور خواندن
the psalms of david زبور حضرت داود
psalmodic وابسته به زبور خوانی
book of psalms زبور حضرت داود
table خوان
tabled خوان
lip reader لب خوان
tables خوان
an omnivorous reader <idiom> خر خوان
soloists تک خوان
soloist تک خوان
tabling خوان
recitalist تک خوان
peayer دعا خوان
phrenologist جمجمه خوان
page reader صفحه خوان
optical reader نور خوان
optical character reader کاراکترنوری خوان
epigraphist کتیبه خوان
epistler رساله خوان
epistoler رساله خوان
film reader فیلم خوان
gleeman حماسه خوان
gospeller انجیل خوان
lamenter مرثیه خوان
document reader سند خوان
mark sense reader نشان خوان
night raven مرغ شب خوان
prayerful نماز خوان
prelector خطابه خوان
psalmist مزمور خوان
weeper نوحه خوان
scrimmager رجز خوان
songster اواز خوان
songster غزل خوان
songstress زن اواز خوان
sopranist زیر خوان
sopranist ششدانگ خوان
tape reader نوار خوان
threnodist مرثیه خوان
ballad singer تصنیف خوان
badge reader نشانه خوان
braggart رجز خوان
yodeler اواز خوان
singer اواز خوان
singers اواز خوان
crooner اواز خوان
braggarts رجز خوان
crooners اواز خوان
mourner نوحه خوان
mourners نوحه خوان
studious درس خوان
card reader کارت خوان
studious کتاب خوان
character reader دخشه خوان
decoder رمز خوان
cantatrice زن اوازه خوان
cantor اواز خوان مذهبی
artiste اوازه خوان یا رقاص
reference کتاب بس خوان بازگشت
singin bird پرنده اواز خوان
major domo نافر خوان سالار
triller اواز خوان باتحریر
references کتاب بس خوان بازگشت
artistes اوازه خوان یا رقاص
busker آواز خوان دورهگرد
major-domos نافر خوان سالار
major-domo نافر خوان سالار
buskers آواز خوان دورهگرد
optical character reader دخشه خوان نوری
disk drive head نوک دیسک خوان
beadsman فاتحه خوان مزدور
lay clerk سرود خوان کلیسا
magnetic tape reader نوار مغناطیسی خوان
optical mark reader علامت نوری خوان
optical mark reader نشان خوان نوری
optical mark reader علامت خوان نوری
optical page reader صفحه نوری خوان
paper tape reader نوار کاغذی خوان
chanter سرود خوان کلیسا
threnodist روضه خوان مرثیه نویس
choristers اوازه خوان جزو دسته خوانندگان
The singer made some recordings ,. آوازه خوان چند صفحه پرکرد
chorister اوازه خوان جزو دسته خوانندگان
natural philosopher فیزیک خوان کسیکه که عقیده به اصالت طبیعت دارد
omr را با علامت خوان نوری تشخیص میدهد و وارد کامپیوتر میکند
optical قابل تشخیص باشند توسط علامت خوان نوری و وارد کامپیوتر شوند
peripheral وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
background نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
backgrounds نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
interactive video سیستمی که از اتصال کامپیوتری به دیسک خوان اسفاده میکند تا توان پردازش و تصاویر واقعی و متحرک را ایجاد کند
leading edge اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
like father like son پسر کو ندارد نشان از پدر توبیگانه خوان و مخوانش پسر
disk operating system کنترل کننده دیسک خوان سیستم عامل دیسک
auto توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
autos توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
wand دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
wands دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
turnaround document متن چاپی از کامپیوتر و ارسال به کاربربرگردانده شده با کاربر با یادداشتها جدید یا اطلاعات روی آن که توسط متن خوان قابل خواندن است
fastest وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
CD دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
CDs دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
optical فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com