English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
nogg زرده تخم مرغ که بامشروب مخلوط شده باشد
Search result with all words
nog میخ بزرگ چوبی زرده تخم مرغ که بامشروب مخلوط شده باشد
Other Matches
scrambled eggs نیمروی زرده و سفیده مخلوط شده
eggnog مخلوط زرده تخم مرغ و شیر
fudging غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudge غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudged غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudges غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
admix مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
auto rich مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
deutoplasm زرده
yolk زرده تخم مرغ
yolks زرده تخم مرغ
yoke زرده تخم مرغ
vitelline زرده تخم مرغی
vitellus زرده تخم مرغ
deutoplasm زرده تخم مرغ
vitelline زرده تخم مرغ
yolk sac کیسه زرده دورتادور جنین
vitelline مربوط به زرده تخم مرغ
luteal وابسته بجسم زردتخمدان یا زرده تخم مرغ
panade نان جوشانده درشیر با زرده تخم مرغ وغیره
vitellin ویتلین : ماده بیاض البیضی زرده تخم مرغ
panada نان جوشانده درشیر با زرده تخم مرغ وغیره
soufflTs خوراک مرکب از زرده تخم مرغ وگوشت وپنیر وشکلات پارچه نازک گل برجسته زنانه
souffles خوراک مرکب از زرده تخم مرغ وگوشت وپنیر وشکلات پارچه نازک گل برجسته زنانه
souffle خوراک مرکب از زرده تخم مرغ وگوشت وپنیر وشکلات پارچه نازک گل برجسته زنانه
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
open back [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
wellŠsuppose it is so خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
compost مخلوط
admixture مخلوط
mixers مخلوط کن
admixtion مخلوط
blender مخلوط کن
mixer مخلوط کن
anti freeze mixture مخلوط ضد یخ
macedoine مخلوط
confused مخلوط
mixtures مخلوط
blends مخلوط
blent مخلوط شد
blenders مخلوط کن
blend مخلوط
mixed مخلوط
hash مخلوط
blending مخلوط
mixture مخلوط
composite مخلوط
intermingled با هم مخلوط کردن
immiscible مخلوط نشدنی
mixtures بتن مخلوط کن
intermingle با هم مخلوط کردن
blent مخلوط کرد
puddles مخلوط کردن
puddle مخلوط کردن
blends مخلوط کردن
mixture control کنترل مخلوط
mix مخلوط ترکیبی
melt مخلوط کردن
intercarrier buzz وزوز مخلوط
mix امیزه مخلوط
weak mixture مخلوط ضعیف
staff مخلوط سیمان و گچ
staffed مخلوط سیمان و گچ
staffs مخلوط سیمان و گچ
intercarrier beat زنه مخلوط
batch mixer مخلوط کن ضربهای
mixing in place امیختن در جا مخلوط در جا
hash مخلوط کردن
ternary mixture مخلوط سه تایی
intermingles با هم مخلوط کردن
laudanum مخلوط افیون
pug mill اسیای گل مخلوط کن
porridge چیز مخلوط
duplex pressure proportioner مخلوط کن دو فشاری
mixture بتن مخلوط کن
proportioner مخلوط کن شیمیایی
mixers مخلوط کننده
powder mixer گرد مخلوط کن
mixer مخلوط کننده
cryogen مخلوط سرمازا
rich mix مخلوط پر مایه
intermingling با هم مخلوط کردن
mingle مخلوط کردن
mingled مخلوط کردن
mingles مخلوط کردن
mingling مخلوط کردن
commix مخلوط کردن
solid solution کریستال مخلوط
meddle مخلوط کردن
meddled مخلوط کردن
concrete mix مخلوط بتن
confect مخلوط کردن
meddles مخلوط کردن
mixed crystal کریستال مخلوط
azeotropic mixture مخلوط ازئوتروپ
azeotropic mixture مخلوط همجوش
unscourced wool پشم مخلوط
unadulterated مخلوط نشده
mixing مخلوط کردن
miscible مخلوط شدنی
homogeneous mixture مخلوط همگن
blend مخلوط کردن
syncrasy مخلوط کردن
crab cocktail مخلوط خرچنگ
mixed semiconductor نیمرسانای مخلوط
mixed glue چسب مخلوط
mixed gas گاز مخلوط
intermeddle مخلوط کردن
interlard مخلوط کردن
hot mixer مخلوط کننده
blends مخلوط امیختگی
melts مخلوط کردن
blend مخلوط امیختگی
gas mixture مخلوط گاز
admix مخلوط کردن
melange مخلوط امیختگی
terpenoid مخلوط باترپن
mixes امیزه مخلوط
heterogeneous mixture مخلوط ناهمگن
mell مخلوط کردن
mixes مخلوط ترکیبی
lean mixture مخلوط رقیق
charge عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
etherize بااتر مخلوط کردن
rotary drum mixer مخلوط کننده طبلکی
continous mixer مخلوط کننده دائمی
ready mixed paints رنگهای مخلوط اماده
cross loading مخلوط کردن بارها
complexly بطور پیچیده یا مخلوط
frequency mixer مخلوط کننده یا میکسرفرکانس
unalloyed غیر مخلوط خالص
gas air mixture مخلوط بنزین و هوا
shuffles بهم مخلوط کردن
shuffled بهم مخلوط کردن
burden مخلوط کردن بار
jet mixer مخلوط کننده با فشار اب
burdens مخلوط کردن بار
dry blending مخلوط سازی خشک
hc mixture مخلوط هیدروکلرید یا گازخفه کن
shuffle بهم مخلوط کردن
creole دارای نژاد مخلوط
shuffling بهم مخلوط کردن
ethylate بااتیل مخلوط کردن
detrital cone مخلوط افکنه واریزهای
agitation مخلوط کردن اشفتگی
fuel oil mixture مخلوط روغن و سوخت
creoles دارای نژاد مخلوط
harsh مخلوط بتن سفت
turn the mortar مخلوط کردن ملات
immiscibility حالت مخلوط نشدنی
tempers مخلوط کردن مزاج
tempered مخلوط کردن مزاج
temper مخلوط کردن مزاج
mixer stage طبقه مخلوط کننده
mix امیختن مخلوط کردن
mixes مخلوط کردن ترکیب
intercarrier sound system کانال صوتی مخلوط
harshest مخلوط بتن سفت
modulator لامپ مخلوط کننده
mixes امیختن مخلوط کردن
mixture of tar and bitumen مخلوط قطران و قیر
mixer tube لامپ مخلوط کننده
mix مخلوط کردن ترکیب
mixing blade قاشقک مخلوط کننده
intermix در هم امیختن با هم مخلوط کردن
olio مخلوط چیزدرهم ریخته
mishmash مخلوط اش شله قلمکار
batch اندازه مخلوط بتن
brandies با کنیاک مخلوط کردن
commingle بهم مخلوط کردن
organic silt مخلوط بامواد الی
mixed crude oil نفت خام مخلوط
harsher مخلوط بتن سفت
souse با ترشی مخلوط کردن
batches اندازه مخلوط بتن
brandy با کنیاک مخلوط کردن
composite lightweight concrete بتن سبک مخلوط
miscible مخلوط شدنی امیزنده
potpourri تنوع مخلوط درهم وبرهم
potpourris تنوع مخلوط درهم وبرهم
gas ligther اتش زنه مخلوط گاز
modulator طبقه مخلوط کننده مدولاتور
milk punch مشروبات مخلوط با شیر وقند
hot metal mixre مخلوط کننده اهن خام
blender ماشین مخصوص مخلوط کردن
mixed highs بسامدهای زیاد مخلوط شده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com