Total search result: 201 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
feoffee |
زعیم انتقال گیرنده |
|
|
Other Matches |
|
negative acknowledgement |
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد |
cessionary |
انتقال گیرنده |
grantee |
انتقال گیرنده |
transferee |
انتقال گیرنده |
grantee |
انتقال گیرنده متهب منتقل الیه |
feudatory |
زعیم |
nak |
کد کنترل انتقال بین المللی که توسط یک ترمینال گیرنده برگردانده شده است AknowledgeCharacter Negativeکاراکتر تصدیق منفی |
backward |
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده |
backwards |
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده |
requested |
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر. |
requests |
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر. |
requesting |
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر. |
request |
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر. |
signalling |
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده |
consignee |
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا |
indeterminate change of station |
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده |
electronic funds transfer |
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها |
transfers |
انتقال دادن نقل کردن انتقال |
transferring |
انتقال دادن نقل کردن انتقال |
transfer |
انتقال دادن نقل کردن انتقال |
baseband transmission |
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه |
upload |
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور |
transfer processing |
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر |
xmodem |
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد |
signal |
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی |
signaled |
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی |
signalled |
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی |
transfer rate |
نسبت انتقال سرعت انتقال |
transfer ladle |
کفچه انتقال چمچمه انتقال |
trans shipment |
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر |
IrDA |
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند |
addressee |
گیرنده |
consignee |
گیرنده |
catcher |
گیرنده |
touching |
گیرنده |
barrage reception |
سد گیرنده |
acceptor |
گیرنده |
assignee |
گیرنده |
adopter |
گیرنده |
addressees |
گیرنده |
getter |
گیرنده |
receivers |
گیرنده |
grantee |
گیرنده |
receiver |
گیرنده |
accipient |
گیرنده |
catchier |
گیرنده |
catchiest |
گیرنده |
catchy |
گیرنده |
recipients |
گیرنده |
recipient |
گیرنده |
prehensory |
گیرنده |
reciptacle |
گیرنده |
prehensorial |
گیرنده |
sensor |
گیرنده |
fetching |
گیرنده |
payee |
گیرنده |
reciever |
گیرنده |
payees |
گیرنده |
receptor |
گیرنده |
prehensile |
گیرنده |
receptors |
گیرنده |
clocker |
گیرنده وقت |
trainee |
تعلیم گیرنده |
transreceiver |
فرستنده و گیرنده |
trainees |
تعلیم گیرنده |
payee |
گیرنده وجه |
tube receiver |
گیرنده لامپی |
crystal set |
گیرنده اشکارساز |
transferee |
تحویل گیرنده |
baroreceptor |
گیرنده فشار |
decision maker |
تصمیم گیرنده |
consignee |
گیرنده امانت |
striking |
موثر گیرنده |
strikingly |
موثر گیرنده |
decreasing |
نقصان گیرنده |
volumetric receptor |
گیرنده حجمی |
two valve receiver |
گیرنده دو لامپی |
concluder |
نتیجه گیرنده |
communication receiver |
گیرنده مخابرات |
receiver |
دستگاه گیرنده |
catch of guage |
گیرنده بارانسنج |
bribee |
رشوه گیرنده |
beat receiver |
گیرنده تداخلی |
bailee |
تحویل گیرنده |
auto radio |
گیرنده اتومبیل |
determiner |
تصمیم گیرنده |
amateur receiver |
گیرنده اماتور |
comprehensive |
فرا گیرنده |
determiners |
تصمیم گیرنده |
jams |
سد گیرنده پاس |
acceptor level |
تراز گیرنده |
jam |
سد گیرنده پاس |
cell receptor |
گیرنده سلولی |
chemoreceptor |
گیرنده شیمیایی |
receiver |
گیرنده رادیویی |
payees |
گیرنده وجه |
borrowers |
وام گیرنده |
borrower |
وام گیرنده |
itching palm |
دست گیرنده |
borrower |
قرض گیرنده |
receiver |
فرف گیرنده |
receivers |
دستگاه گیرنده |
receivers |
گیرنده رادیویی |
borrowers |
قرض گیرنده |
receivers |
فرف گیرنده |
jammed |
سد گیرنده پاس |
proprioceptor |
گیرنده عضلانی |
nociceptor |
گیرنده درد |
mortgagee |
رهن گیرنده |
radio receiver |
گیرنده رادیویی |
mechanic recepter |
گیرنده مکانیکی |
transceiver |
فرستنده و گیرنده |
loanee |
وام گیرنده |
iterant |
ازسر گیرنده |
inductance |
گیرنده انرژی |
single circuit receiver |
گیرنده یک مداره |
high fidelity receiver |
گیرنده رابط |
tither |
عشر گیرنده |
offtake canal |
کانال گیرنده |
opiate receptor |
گیرنده افیونی |
television receiver |
گیرنده تلویزیونی |
acquisitive |
فرا گیرنده |
prepossessing |
گیرنده جالب |
receiving antenna |
انتن گیرنده |
receiving set |
دستگاه گیرنده |
thermoreceptor |
گیرنده دمایی |
pledgee |
رهن گیرنده |
receiving set |
گیرنده رادیویی |
rejuvenescent |
جوانی از سر گیرنده |
pledgee |
وثیقه گیرنده |
photoreceptor |
گیرنده نور |
pawnee |
رهن گیرنده |
passcatcher |
گیرنده پاس |
revenger |
انتقام گیرنده |
grabber hand |
دست گیرنده |
fondler |
اغوش گیرنده |
interoceptor |
گیرنده درونی |
donee |
گیرنده هبه |
donee |
گیرنده هدیه |
donee |
هبه گیرنده |
exteroceptor |
گیرنده برونی |
enteroceptor |
گیرنده احشایی |
enteroceptor |
گیرنده درونی |
interoceptor |
گیرنده احشایی |
exempted , adressee |
گیرنده استثنایی |
feoffee |
گیرنده تیول |
distilling receiver |
گیرنده تقطیر |
sound probe |
گیرنده صوتی |
distance receptor |
گیرنده دوربرد |
receptor |
ستاره مساعد گیرنده |
borrower |
عاریه گیرنده مقترض |
alienee |
گیرنده مال موردانتقال |
consignee |
گیرنده کالای ارسالی |
overtaking vessel |
شناوه سبقت گیرنده |
annuitant |
گیرنده مستمری سالیانه |
directional reciever |
گیرنده جهت دار |
receiver gating |
ولت افزایی گیرنده |
radio sextant |
گیرنده امواج کیهانی |
receiver output volume |
شدت صوت گیرنده |
d.c. reciever |
گیرنده جریان دائم |
periclinal |
ازهمه سو شیب گیرنده |
platform |
رسانگر حامل گیرنده |
platforms |
رسانگر حامل گیرنده |
receptors |
ستاره مساعد گیرنده |
pressure points |
نقطههای گیرنده فشار |
borrowers |
عاریه گیرنده مقترض |
holder |
گیرنده اشغال کننده |
donee country |
کشور کمک گیرنده |
determinant |
تصمیم گیرنده عاجز |
determinants |
تصمیم گیرنده عاجز |
printing receiving apparatus |
دستگاه گیرنده ثبات |
holders |
گیرنده اشغال کننده |
address |
نشانی گیرنده پیام |
zero beat |
تنظیم موج گیرنده |
transceiver |
دستگاه گیرنده فرستنده |
marginal borrower |
وام گیرنده نهائی |
catcher |
فرفرههای گیرنده محصول |
superheterodyne receiver |
گیرنده سوپر هترودین |
receivers |
دستگاه گیرنده بی سیم |
mains receiving set |
دستگاه گیرنده شبکه |
long wave receiver |
گیرنده موج بلند |
iterative |
ازسر گیرنده تکراری |
addressed |
نشانی گیرنده پیام |
receiver |
دستگاه گیرنده بی سیم |
color zones |
مناطق گیرنده رنگ |
decision making unit |
واحد تصمیم گیرنده |
addresses |
نشانی گیرنده پیام |
donatory |
گیرنده بخشش یاهدیه یاهبه |
receptors |
دستگاه گیرنده وان حمام |
prehensive |
گیرنده دارای قوه قبض |
pyrophorous |
اتش گیرنده مجاورت هوا |
split end |
گیرنده توپ در انتهای خط جبهه |
broadcast |
ارسال داده به چندین گیرنده 2- |
broadcasts |
ارسال داده به چندین گیرنده 2- |
receptor |
دستگاه گیرنده وان حمام |
large hande a |
دارای دست بگیر گیرنده |
carrige forward |
کرایه به عهده گیرنده کالا |
exempted , adressee |
گیرنده معاف از اجرای دستور |
remittee |
گیرنده وجه فرستاده شده |
to address |
نشانه گیرنده را روی پاکت گذاشتن |