Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
The earth moves round the sun .
زمین بدور خورشید می گردد
Other Matches
heliocentric
دارای مرکز در خورشید دوار بدور خورشید
The earth moves round the sun.
زمین دوز خورشید می چرخد
polder
زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
Aurora Polaris
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
that
اشاره بدور
circumambient
گردنده بدور
rotation
دوران گردش بدور
rotational
دوران گردش بدور
orb
بدور چیزی گشتن
orbs
بدور چیزی گشتن
slue
بدور محورثابتی گشتن
enwind
بدور چیزی پیچیدن
vertigo
دوار سر چرخش بدور
coil
بدور چیزی بطورمارپیچ پیچیدن
Make a journey round the world.
بدور دنیا سفر کردن
coiled
بدور چیزی بطورمارپیچ پیچیدن
orb
بدور مدار معینی گشتن
coils
بدور چیزی بطورمارپیچ پیچیدن
orbs
بدور مدار معینی گشتن
swinge
تلوتلو خوردن بدور چیزی چرخیدن
paraboloid
سطحی که در اثر گردش جسم شلجمی بدور خود تشکیل میگردد
saree
ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است برپارچهای که بدور بدن می پیچند
saris
ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است بر پارچهای که بدور بدن می پیچند
sari
ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است بر پارچهای که بدور بدن می پیچند
distaff
التی که گلوله پشم نریشته راروی ان نگاه داشته و پس ازریشتن بدور دوک می پیچند
S-twist
[S-spun]
نخ چپ تاب
[جهت پیچیدن الیاف بدور یکدیگر در این نوع نخ مانند حرف اس لاتین است.]
daystar
خورشید
the greater lumen
خورشید
day star
خورشید
sun
خورشید
sunning
خورشید
suns
خورشید
phoebus
خورشید
sunned
خورشید
sol
خورشید
unsettling
آنچهباعثعصبانیتوخشمشما گردد
He is looking for trouble.
دنبال شر می گردد
parhelion
عکس خورشید
heliometer
خورشید سنج
perihelion
حضیض خورشید
air thread
لعاب خورشید
helium
گاز خورشید
d. of the sun
انحراف خورشید
coronas
خرمن خورشید
corona
خرمن خورشید
titans
خدای خورشید
titan
خدای خورشید
actinometer
پرتوسنج خورشید
eclipse of the sun
خورشید گرفتگی
solar eclipse
گرفت خورشید
mock sun
عکس خورشید
sunlight
نور خورشید
parhelion
خورشید کاذب
samson
اهل خورشید
sun's disk
قرص خورشید
macule
لکه خورشید
actinometre
پرتوسنج خورشید
declination
میل خورشید
sol
الهه خورشید
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
spectrohelioscope
طیف بین خورشید
coronel
هاله خورشید وغیره
coronal
هاله خورشید وغیره
first light
اولین طلیعه خورشید
heliocentric system
دستگاه خورشید مرکزی
helios
دارگونه خورشید خورشیدخدا
sunspot
لکه روی خورشید
chromatosphere
هاله سرخ خورشید
sunglow
فلق و شفق خورشید
hour angle
زاویه ساعتی خورشید
anthelion
هاله رو به روی خورشید
opposition jupiter to the sun
تقابل بر جیس با خورشید
the setting of the sun
غروب کردن خورشید
parheliacal
مانند عکس خورشید
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
reductase
دیاستازی که موجب تقلیل و حل گردد
He wont be back for another six months.
رفته که تا 6 ماه دیگه بر گردد
covenants
که بین طرفین مبادله می گردد
covenant
که بین طرفین مبادله می گردد
Spint not against heaven,it will fall back in thy .
<proverb>
بر آسمان تف مکن,که به صورتت بر مى گردد .
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
Spanish knot
گره اسپانیایی
[این گره بدور یک نخ تار زده شده و به آفریقا منسوب می باشد.]
burl
[nep]
گلوله ای یا نپ شدن الیاف در سطح بافته شده بدلیل پیچش الیاف بدور یکدیگر
berber knot
گره مراکشی که بدور دو تار دو مرتبه گره می خورد
sunrises
طلوع خورشید تیغ افتاب
photoheliograph
دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
solar flare
تشعشع ناگهانی نیروی خورشید
gossamery
لعاب خورشید پارچه بسیارنازک
perihelion
نزدیکترین نقطه مدار به خورشید
heliometer
الت پیمایش قطر خورشید
pyrheliometer
گرماسنج ونیرو سنج خورشید
sunrise
طلوع خورشید تیغ افتاب
dedication
قصدایجاد چنین تاسیسی استنباط گردد
dedications
قصدایجاد چنین تاسیسی استنباط گردد
Everything goes back to its origin .
<proverb>
باز گردد به اصل خود هر چیز .
actinogram
ثبت تغییرات نیروی اشعهء خورشید
aureole
هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
Plants store up the sun's energy.
گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
to screen one's eyes from the sun
از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
aureola
هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
snowblink
انعکاس نور خورشید بر روی برف یا یخ
midnight sun
خورشید بالای افق در نیمه شب تابستان
solunar
حاصله در اثر خورشید و ماه باهم
spectroheliograph
تصویریک رنگ طیف نمای خورشید
spectroheliogram
تصویر یک رنگ طیف نمای خورشید
sunlight
تابش افتاب انعکاس نور خورشید
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
delaying
دوباه تولید میشود و به ورودی برمی گردد
bargain hunter
کسی که دنبال قیمت خیلی ارزان می گردد.
proteranthous
دارای گلهاییکه قبل از برگ فاهر گردد
registering
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد.
registers
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد.
Unless otherwise stated .
مگر اینکه خلاف ( عکس ) آن اظهار گردد
riffling
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
save all
چیزی که مانع زیان گردد پایه شمعدان
riffles
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
register
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد.
riffled
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffle
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
delay
دوباه تولید میشود و به ورودی برمی گردد
It was inappropriate to make such a remark .
مناسبت نداشت چنین مطلبی اظهار گردد
delays
دوباه تولید میشود و به ورودی برمی گردد
metallic thread
نخ زربفت
[اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
reversing layer
لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید
shoots
رصد کردن خورشید یاستارگان باارتفاع سنج
flocculus
دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
shoot
رصد کردن خورشید یاستارگان باارتفاع سنج
actinochemistry
مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید
parhelic
وابسته به عکس خورشیدیاشمس کاذب مانندعکس خورشید
force
ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
When one door shuts another opens.
<proverb>
وقتى درى بسته مى شود در دیگرى باز مى گردد .
forces
ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
forcing
ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
out and in
گویی که با پیچش بطرف شیارمی رود و برمی گردد
camera lucida
[ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.]
actinograph
دستگاهی که تغییرات نیروی اشعهء خورشید را ثبت میکند
heliometry
پیمایش قوسهای اسمانی یافاصلههای ستارگان قطرپیمایی خورشید
mithra
نام دارگونه روشنایی یا خورشید در میان ایرانیان باستانی
autumnal equinox
نقطه عبور خورشید ازاستوای نجومی در اول پاییز
closed back
بافت پشت بسته که در آن گره های نامتقارن بدور تارهای مخالف گره خورده و در نهایت خود تار دیده نمی شود
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
circulating
ثبات حرکتی که خروجی آن از طریق یک حلقه بسته به ورودی آن بر می گردد
eds
وسیلهای که بطور الکترویکی میتواندپاک شده و برنامه ریزی گردد
asset
جمع دارایی شخص که بایستی بابت دیون او پرداخت گردد
curved weft
[انتهای نخ پودی که به زیر تارهای انتهایی خم شده و محکم می گردد.]
annulus
دایرهای که بوسیلهء گردش یک دایره وراء محیط خودتشکیل گردد
in irons
نقص در تعیین سمت حرکت که در نتیجه قایق بعقب بر می گردد
progressive rebate
تخفیفی که با بالا رفتن حجم خرید به درصد ان افزوده می گردد
noise
استاتیک یا حرارت ایجاد شده است و نیز از ستاره ها یا خورشید
noises
استاتیک یا حرارت ایجاد شده است و نیز از ستاره ها یا خورشید
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
hitched
نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
hitch
نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
hitches
نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
hitching
نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
document
فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد
perfect participle
وجه وصفی معلوم که برای ساختن ماضی نقلی اغاز گردد
documented
فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد
documenting
فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد
typematic
هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد
eerom
دستگاهی که به طور الکتریکی پاک شده و مجددا" برنامه ریزی می گردد
alumetize
الومینیوم روی فولاد باپیستوله تزریق شده و سپس گداخته می گردد
debt limit
حداکثر مبلغی که یک واحددولتی میتواند مدیون گردد وبیش از ان مجاز نیست
observation pipe
لوله ایکه جهت تعیین سطح اب زیرزمینی درزمین حفر گردد
helical
ستارهای که قبل از طلوع یا افول خورشید قابل رویت است شمسی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
hard hyphen
خط کجی که به هنگام هجی کردن مورد نیاز بوده وهمیشه چاپ می گردد
eyestrings
ضمائم چشمی که سابقا معتقد بودند هنگام کوری ومرگ از هم گسیخته می گردد
postal match
مسابقهای که در محل انجام میشود و نتیجه ان با پست نزد داوران ارسال می گردد
supernovas
ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com