Total search result: 201 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
The earth moves round the sun. |
زمین دوز خورشید می چرخد |
|
|
Other Matches |
|
The earth moves round the sun . |
زمین بدور خورشید می گردد |
heliocentric |
دارای مرکز در خورشید دوار بدور خورشید |
Aurora Polaris |
شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد] |
merry dance |
شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد] |
merry dancers |
شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد] |
northern lights |
شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد] |
Aurora Polaris |
شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد] |
circulating |
آنچه به راحتی می چرخد |
circulars |
آنچه در یک دایره می چرخد |
circular |
آنچه در یک دایره می چرخد |
reel |
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد |
The whirligig of time revolves. |
دوران دایمی زمان می چرخد. |
reels |
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد |
reeled |
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد |
reeling |
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد |
stepping motor |
موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد. |
stepper motor |
موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد. |
multiplying reel |
قرقره ماهیگیری که با یک حرکت دست چندبار می چرخد |
reeling |
دستگاه چرخنده خالی که نوار را که از طرف پر می چرخد ذخیره میکند |
axis |
1-خط ی که چیزی اطراف آن می چرخد 2-خط مرجعی که پایه مختصات یک گراف است |
reels |
دستگاه چرخنده خالی که نوار را که از طرف پر می چرخد ذخیره میکند |
reeled |
دستگاه چرخنده خالی که نوار را که از طرف پر می چرخد ذخیره میکند |
stepped motor |
دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد |
reel |
دستگاه چرخنده خالی که نوار را که از طرف پر می چرخد ذخیره میکند |
paddling |
وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد |
paddle |
وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد |
paddles |
وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد |
paddled |
وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد |
non tilting mixer |
بتن ساز دواری که مخزن ان دارای دو سوراخ میباشد وحول محور افقی می چرخد |
the greater lumen |
خورشید |
sol |
خورشید |
daystar |
خورشید |
phoebus |
خورشید |
day star |
خورشید |
suns |
خورشید |
sunning |
خورشید |
sun |
خورشید |
sunned |
خورشید |
hitch and go |
نوعی پاس که گیرنده بجلو می دود و به سمت دیگر می چرخد و باز به جلو ادامه میدهد |
parhelion |
خورشید کاذب |
sol |
الهه خورشید |
titan |
خدای خورشید |
solar eclipse |
گرفت خورشید |
d. of the sun |
انحراف خورشید |
heliometer |
خورشید سنج |
coronas |
خرمن خورشید |
sunlight |
نور خورشید |
samson |
اهل خورشید |
titans |
خدای خورشید |
actinometre |
پرتوسنج خورشید |
air thread |
لعاب خورشید |
parhelion |
عکس خورشید |
actinometer |
پرتوسنج خورشید |
macule |
لکه خورشید |
perihelion |
حضیض خورشید |
helium |
گاز خورشید |
sun's disk |
قرص خورشید |
corona |
خرمن خورشید |
eclipse of the sun |
خورشید گرفتگی |
declination |
میل خورشید |
mock sun |
عکس خورشید |
mouses |
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند |
mouse |
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند |
touch judge |
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین |
clowned |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
clowning |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
clowns |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
ground return |
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین |
clown |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
geotaxis |
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی |
center field |
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال |
pancake |
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید |
inductive earthing |
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین |
hercules |
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس |
pancakes |
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید |
regulus |
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند |
frost heave |
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین |
sunspot |
لکه روی خورشید |
parheliacal |
مانند عکس خورشید |
opposition jupiter to the sun |
تقابل بر جیس با خورشید |
first light |
اولین طلیعه خورشید |
sunglow |
فلق و شفق خورشید |
hour angle |
زاویه ساعتی خورشید |
spectrohelioscope |
طیف بین خورشید |
coronal |
هاله خورشید وغیره |
heliocentric system |
دستگاه خورشید مرکزی |
coronel |
هاله خورشید وغیره |
helios |
دارگونه خورشید خورشیدخدا |
chromatosphere |
هاله سرخ خورشید |
the setting of the sun |
غروب کردن خورشید |
anthelion |
هاله رو به روی خورشید |
nap of the earth |
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال |
honest john |
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه |
off side |
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن |
geognosy |
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین |
to break up |
از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی] |
tellurian |
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین |
heliometer |
الت پیمایش قطر خورشید |
photoheliograph |
دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید |
sunrise |
طلوع خورشید تیغ افتاب |
solar flare |
تشعشع ناگهانی نیروی خورشید |
sunrises |
طلوع خورشید تیغ افتاب |
perihelion |
نزدیکترین نقطه مدار به خورشید |
gossamery |
لعاب خورشید پارچه بسیارنازک |
pyrheliometer |
گرماسنج ونیرو سنج خورشید |
plotters |
وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند |
plotter |
وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند |
mechanical mouse |
mouse حرکت داده میشود و توپ درون آن می چرخد و به احساس کننده ها که حرکات افق و عمودی را کنترل می کنند برخورد میکند |
spectroheliogram |
تصویر یک رنگ طیف نمای خورشید |
sunlight |
تابش افتاب انعکاس نور خورشید |
midnight sun |
خورشید بالای افق در نیمه شب تابستان |
solunar |
حاصله در اثر خورشید و ماه باهم |
snowblink |
انعکاس نور خورشید بر روی برف یا یخ |
Plants store up the sun's energy. |
گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند. |
spectroheliograph |
تصویریک رنگ طیف نمای خورشید |
actinogram |
ثبت تغییرات نیروی اشعهء خورشید |
aureole |
هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان |
aureola |
هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان |
to screen one's eyes from the sun |
از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن |
auto |
متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد |
constant |
فن آوری دیسک که در آن دیسک با سرعتهای مختلف طبق شیار می چرخد |
constants |
فن آوری دیسک که در آن دیسک با سرعتهای مختلف طبق شیار می چرخد |
autos |
متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد |
perelotok |
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین |
sergeant |
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت |
styx |
نوعی موشک زمین به زمین دریایی |
rolling terrain |
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار |
sergeants |
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت |
parhelic |
وابسته به عکس خورشیدیاشمس کاذب مانندعکس خورشید |
shoot |
رصد کردن خورشید یاستارگان باارتفاع سنج |
actinochemistry |
مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید |
shoots |
رصد کردن خورشید یاستارگان باارتفاع سنج |
flocculus |
دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید |
reversing layer |
لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید |
autumnal equinox |
نقطه عبور خورشید ازاستوای نجومی در اول پاییز |
actinograph |
دستگاهی که تغییرات نیروی اشعهء خورشید را ثبت میکند |
camera lucida |
[ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.] |
mithra |
نام دارگونه روشنایی یا خورشید در میان ایرانیان باستانی |
heliometry |
پیمایش قوسهای اسمانی یافاصلههای ستارگان قطرپیمایی خورشید |
drummed |
رسانه خروجی کامپیوتر که حاوی یک قطعه متحرک و یک کاغذ است که می چرخد و باعث ایجاد الگوهاو متن هایی میشود وقتی که هر دو در جهت مختلف می چرخند |
drum |
رسانه خروجی کامپیوتر که حاوی یک قطعه متحرک و یک کاغذ است که می چرخد و باعث ایجاد الگوهاو متن هایی میشود وقتی که هر دو در جهت مختلف می چرخند |
covenant runing with land |
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست |
noises |
استاتیک یا حرارت ایجاد شده است و نیز از ستاره ها یا خورشید |
noise |
استاتیک یا حرارت ایجاد شده است و نیز از ستاره ها یا خورشید |
hub |
(وسط چرخ که اغلب بلبرینگ دارد و روی محور یا آسه می چرخد) توپی، چرخمیان، ناف، (مرکز فعالیت یا اهمیت یا توجه و غیره) کانون، قلبگاه، میانگاه، توپی چر، قطب |
no man's land |
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی |
helical |
ستارهای که قبل از طلوع یا افول خورشید قابل رویت است شمسی |
contour flying |
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال |
redstone |
موشک زمین به زمین رداستون |
lacrosse |
نوعی موشک زمین به زمین |
pershing |
موشک زمین به زمین پرشینگ |
pervious ground |
زمین تراوا زمین نفوذپذیر |
biosphere |
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین |
supernova |
ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران |
supernovas |
ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران |
sailed |
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود |
langley |
واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع |
supernovae |
ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران |
sailings |
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود |
sail |
سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود |
talik |
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین |
contour flight |
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین |
little john |
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه |
apolline |
[نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.] |
dropping |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
dropped |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
drops |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
drop |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
compass rose |
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود |
permafrost |
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین |
critical point |
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین |
constant |
ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند |
constants |
ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند |
topography |
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین |
geomagnetism |
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین |
shoots |
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید |
shoot |
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید |
heliograph |
گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید |
hydrographer |
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است |
surface to surface missile |
موشک زمین به زمین |
white out |
انحراف افق به علت انعکاس نور خورشید روی برف خطای تشخیص محل افق |
hill shading |
سایه زدن ارتفاعات و تپه هاروی نقشه رنگ کردن ارتفاعات در عکس جهت تابش نور خورشید |
ground resolution |
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین |
everglade |
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی |
He had a nast fall. |
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد ) |
zero insertion force socket |
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند] |
gossamer |
لعاب خورشید لعاب عنکبوت |
earth's attraction |
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین |
surface-to-surface |
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح |
surface to surface |
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح |
vat dyeing |
رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.] |
surface missile |
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی |
grazed |
زمین |
grazes |
زمین |
cinder track |
زمین دو |
terrain |
زمین |
cinder tracks |
زمین دو |
graze |
زمین |
rooter |
زمین کن |
soils |
زمین |