Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
haugh
زمین رسوبی کنار رودخانه
Other Matches
geest
مواد رسوبی و ته نشین سطح زمین
cess
سرازیری کنار رودخانه وغیره
holm
زمین مسطح وپست نزدیک رودخانه
sidelined
خط کنار زمین
sidelines
خط کنار زمین
sidelining
خط کنار زمین
touchline
خط کنار زمین
sideline
خط کنار زمین
down the line
ضربه از کنار زمین
dugout
پناهگاه کنار زمین بازیگران
wing threequarter
هریک از دو مدافع کنار زمین
dugouts
پناهگاه کنار زمین بازیگران
afflux
خیزاب بالاامدن سطح اب رودخانه بوسیله کاهش عرض رودخانه
up the river
سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
affluent
رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
liman
خلیج مصب رودخانه مدخل رودخانه
alluvial
رسوبی
postprecipitation
پس رسوبی
sedimentary
رسوبی
coprecipitation
هم رسوبی
residual
رسوبی
residuary
رسوبی
precipitated rocks
سنگهای رسوبی
deposition welding
جوشکاری رسوبی
alluvial deposit
مواد رسوبی
flowstone
سنگ رسوبی
sedimentary peat
تورب رسوبی
precipitate electrode
الکترود رسوبی
precipitation brittleness
شکنندگی رسوبی
roily
پر از ذرات رسوبی
precipitation hardening
سخت گردانی رسوبی
precipitation heat treatment
عملیات حرارتی رسوبی
precipitance
شتابزدگی عمل یا فعالیت رسوبی
precipitancy
شتابزدگی عمل یا فعالیت رسوبی
geyserite
نوعی سنگ سیلیسی رسوبی ابفشانسنگ
mantlerock
مواد رسوبی وسست روی سنگها
bed factor
ضریب بستر که بستگی به وضعیت مواد رسوبی متحرک در کف بستر دارد
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
river gravel
شن رودخانه
glaciers
رودخانه یخ
river clay
گل رودخانه
glacier
رودخانه یخ
river
رودخانه
rivers
رودخانه
river line
خط رودخانه
rever
رودخانه
riverward
بطرف رودخانه
riverine
سواحل رودخانه
conferva
علف رودخانه
headwater
بالادست رودخانه
riverbed
بستر رودخانه
riparian
ساحل رودخانه زی
river line
خط ساحل رودخانه
head stream
سرچشمه رودخانه
river profile
نیمرخ رودخانه
water system
رودخانه و شعبات ان
river mouth
دهانه رودخانه
upstream
بالای رودخانه
fork of ... river
شاخه رودخانه ...
river trip
مسافرت رودخانه ای
stream
رودخانه ابراهه
streams
رودخانه ابراهه
bight
پیچ رودخانه
euphrates
رودخانه فرات
bottom ice
یخ کف دریاچه یا رودخانه
low water
فروکش اب رودخانه
river trip
گردش رودخانه ای
lethe
اب رودخانه بزرخ
levee
کناره رودخانه
an open river
رودخانه باز
alpheus
رب النوع رودخانه
the river karoon
رودخانه کارون
the karoon river
رودخانه کارون
ostiary
دهانه رودخانه
along the river
درامتداد رودخانه
strands
لایه رودخانه
strand
لایه رودخانه
river banks
ساحل رودخانه
river bank
ساحل رودخانه
river beds
بستر رودخانه
stethe
ساحل رودخانه
potamology
مبحث رودخانه ها
river bed
بستر رودخانه
streamed
رودخانه ابراهه
by water
از راه رودخانه
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
fluvial
زیست کننده در رودخانه
river basin
ابگیر یا حوضه رودخانه
fluviatic
پیداشده رودخانه رودخانهای
upstream
بالادست جریان رودخانه
eyot
جزیره کوچک در رودخانه
river bed level
تراز بستر رودخانه
basin
حوزه رودخانه ابگیر
riverain
ساکن ساحل رودخانه
basins
حوزه رودخانه ابگیر
levee
دیواره ساحلی رودخانه
spans
پل زدن روی رودخانه
riparian
حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
interamnian
واقع در میان دو رودخانه
deliberate crossing
عبور با فرصت از رودخانه
ferryboat
قایق عبور از رودخانه
niagara
رودخانه و ابشار نیاگارا
ferryboats
قایق عبور از رودخانه
spanning
پل زدن روی رودخانه
spanned
پل زدن روی رودخانه
white water
ابشارهای کوتاه رودخانه
upstream
مخالف جریان رودخانه
near bank
ساحل نزدیک رودخانه
forced crossing
عبور اجباری از رودخانه
naiad
حوری موجددریاچه رودخانه
keelboatman
کرجی بان رودخانه
span
پل زدن روی رودخانه
riparian
وابسته بکنار رودخانه
keelboat
قایق پهن رودخانه
inland navigation
کشتی رانی در رودخانه ها
hasty crossing
عبور تعجیلی از رودخانه
bayou
شاخه فرعی رودخانه
chutes
شیب تند رودخانه
chute
شیب تند رودخانه
styx
رودخانه عالم اسفل
head water
قسمت بالادست رودخانه
excavation in river bed
خاکبرداری در بستر رودخانه
sluggish stream
رودخانه با جریان کند
bank effect
اثر کناره رودخانه
head water
بالای رودخانه بالارود
basin area
حوزه ابریز رودخانه
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
fluviatile
نهری زندگی کننده در رودخانه
palisade
صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
to fall down the river
باجریان رودخانه حرکت کردن
summer bed of a river
بستر تابستانی رودخانه مسیل
he put me across the river
مرا بدانسوی رودخانه برد
fluviomarine
درست شده رودخانه ودریا
palisades
صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
detritus
مواد خردوریز محمولات اب رودخانه
whitewater racing
مسابقه در مسیر اشفته رودخانه
navigation river
رودخانه قابل کشتی رانی
to clean arives
رودخانه ایی را لاروبی کردن
strath
بستر پهن مسیر رودخانه
bed building stage of river
تراز سطح متوسط اب رودخانه
hurst
جای کم عمق در رودخانه یا دریا
river forcasting
پیش بینی جریان رودخانه
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
fairway
قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
dragsman
لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
fluviograph
الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
fairways
قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
fluviometer
الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
staff gauge
اشل اندازه گیری ارتفاع اب رودخانه
ice mining
انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
rhenish
شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
wharf
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
The teo countries are separated by this river.
این رودخانه دو کشور را از یکدیگه جدامی کند
riffles
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
How long is the River Nile?
طول وعرض رودخانه نیل چقدر است ؟
live lining
ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
riffling
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
logjam
انباشتگی تنهی درختان بریده شده در رودخانه
wharfs
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
watershed
منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
watersheds
منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
riffled
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffle
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
effective snow melt
برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
camp-shedding
[پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
wharves
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
gorge portion
محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
riparian rights
حقوق خاصه مالکین خریم رودخانه ها و انهار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com