Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
severalty
زمین غیر مشاع
Search result with all words
collctive land
زمین مشاع
collective land
زمین مشاع
Other Matches
coparcener
شریک مشاع دارای حق مشاع
joint
مشاع
in common
مشاع
held in common
مشاع
held in undivided shares
مشاع
commoners
مشاع بودن
collective ownership
مالکیت مشاع
estate in common
مالکیت مشاع
joint
شرکتی مشاع
estate in joint tenancy
واگذاری مشاع
joint owner
مالک مشاع
common
مشاع بودن
parcenary
شرکت مشاع
commonest
مشاع بودن
undivided share
حصه مشاع
joint ownership
مالکیت مشاع
parcener
شریک مشاع
joint owner
در جمع مالکین مشاع
tenancy in common
استیجارمشاع اجاره مشاع
adjunction
ضمیمه مشاع سازی
in severalty
بطور غیر مشاع
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
estate in common
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
joint ownership
اشتراک در مالکیت مالکیت مشاع
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
surface-to-surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
rooter
زمین کن
ground line
خط زمین
earth
زمین
ground surface
کف زمین
earths
زمین
acres
زمین
tellus
زمین
acre
زمین
graze
زمین
grazed
زمین
grazes
زمین
land n
زمین
cinder tracks
زمین دو
cinder track
زمین دو
floors
کف زمین
floored
کف زمین
floor
کف زمین
soiling
زمین
soil
زمین
soils
زمین
grass roots
کف زمین
land
زمین
this earthly round
زمین
terrain
زمین
norland
زمین
lackland
بی زمین
extra terrestrial
زمین
fields
زمین
real estate
زمین
domain
زمین
earthing
زمین
ground
کف زمین
floor
کف زمین
ground
[British]
[floor]
کف زمین
aerospace
جو زمین
ground
زمین
geodetically
زمین
globes
زمین
ground
: زمین
globe
زمین
field
زمین
domains
زمین
fielded
زمین
upland
زمین بلند
earth socket
پریز زمین
orbit of the earth
مدار زمین
upland
زمین کوهستانی
parterre
در طول زمین
landward
بسوی زمین
open country
زمین باز
terrestrial
زمین خاکی
original ground
زمین طبیعی
parcelling
تفکیک زمین
earth current
برق زمین
terrain
عوارض زمین
terrain
زمین ناحیه
original ground
زمین بکر
terrain
نوع زمین
feature line
خط عوارض زمین
paralytic disability
زمین گیری
terrain
زمین عملیات
earth science
زمین شناسی
earth excavating
حفاری زمین
earth electrode
الکترد زمین
basement
زیر زمین
basements
زیر زمین
uplands
زمین بلند
uplands
زمین کوهستانی
speculation
زمین خواری
floored
محدوده زمین
difficult terrain
زمین دو عارضه
neutral earth
زمین خنثی
natural ground
زمین طبیعی
paralysis
زمین گیری
floor
محدوده زمین
geoid
زمین وار
floors
محدوده زمین
mool
زمین خشک
mixed graze
توام زمین
geoid
زمین دیسه
mid court
وسط زمین
bogs
زمین باطلاقی
bog
زمین باطلاقی
earth crust
پوسته زمین
field of play
زمین بازی
occident
مغرب زمین
oblique compartment
زمین مورب
nutation
اهتزاز زمین
flat ground
زمین تخت
borderland
زمین سرحدی
borderlands
زمین سرحدی
flat ground
زمین مسطح
drill harrow
زمین صاف کن
laird
صاحب زمین
foreland
زمین جلوامده
downfield
زمین حریف
lairds
صاحب زمین
geochemistry
زمین شیمی
geodesy
زمین سنجی
crust
پوسته زمین
saturated ground
زمین سیراب
emblements
حاصل زمین
earthwards
بطرف زمین
rear court
انتهای زمین
rammer
زمین کوب
territories
زمین ملک
earthwards
سوی زمین
earthward
بطرف زمین
earthward
بسوی زمین
earthmoving
حرکت زمین
earthling
اهل زمین
territory
زمین ملک
savanna
زمین هموار
route
به زمین نشاندن
routes
به زمین نشاندن
punner
زمین کوب
rootle
زمین راباپوزکندن
rolling country
زمین پوشیده
gore
زمین سه گوش
gored
زمین سه گوش
gores
زمین سه گوش
goring
زمین سه گوش
plant
در زمین قراردادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com