Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
Other Matches
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
permafrost
لایه منجمد دائمی اعماق زمین
intrapermafrost water
ابهای زیرزمینی واقع در لایه منجمد زمین
suprapermafrost
ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
polar regions
مناطق قطبی زمین سرزمینهای قطبی
stratus
لایه یکنواخت و یک شکلی ازابرهای کم ارتفاع وخاکستری رنگ که از سطح زمین بخوبی دیده میشوند
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
northern lights
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
Brontide
نوعی صدا
[صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
submarine sanctuaries
مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
earth's attraction
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
reserved area
مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
moving havens
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
summary areas
مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
floors
کف زمین
floored
کف زمین
geodetically
زمین
acre
زمین
domain
زمین
real estate
زمین
aerospace
جو زمین
ground
زمین
ground
کف زمین
cinder tracks
زمین دو
cinder track
زمین دو
ground surface
کف زمین
soil
زمین
ground line
خط زمین
land
زمین
soiling
زمین
tellus
زمین
grazes
زمین
grazed
زمین
graze
زمین
fielded
زمین
globes
زمین
field
زمین
acres
زمین
grass roots
کف زمین
fields
زمین
earth
زمین
earthing
زمین
earths
زمین
extra terrestrial
زمین
this earthly round
زمین
ground
: زمین
lackland
بی زمین
floor
کف زمین
norland
زمین
ground
[British]
[floor]
کف زمین
land n
زمین
floor
کف زمین
rooter
زمین کن
terrain
زمین
domains
زمین
soils
زمین
globe
زمین
abuttals
زمین همسایه
smallholding
زمین کوچک
landlessness
فاقد زمین
abuttals
زمین مجاور
vantage ground
زمین سرکوب
landed
زمین دار
surface-to-air
زمین به هوا
unplayable
زمین نامناسب
smallholdings
زمین کوچک
underground water
اب درون زمین
gored
زمین سه گوش
playgrounds
زمین بازی
alkali earth
زمین قلیایی
abuttals
زمین سرحدی
abuttal
زمین مجاور
variable terrain
زمین متغیر
gore
زمین سه گوش
shells
قشر زمین
earthquake
زمین لرزه
shelling
قشر زمین
moor
زمین بایر
parkland
زمین پارک
surveyor
زمین پیما
shell
قشر زمین
above the earth
بالای زمین
above the earth
در روی زمین
earthquakes
زمین لرزه
alkaline earth
زمین قلیایی
touchline
خط کنار زمین
routes
به زمین نشاندن
to cast oneself down prostrate
زمین بوسیدن
to fall to the ground
زمین خوردن
to go to grass
زمین خوردن
plant
در زمین قراردادن
to kiss the ground
زمین بوسیدن
barren land
زمین لم یزرع
banquette
زمین بلند
badland
زمین لم یزرع
goring
زمین سه گوش
border land
زمین مرزی
broken ground
زمین ناهموار
broken country
زمین دوعارضه
broken country
زمین مضرس
tilth
زمین مزروعی
breaking into the ground
فرورفتن در زمین
gores
زمین سه گوش
landfall
ریزش زمین
to animals
ساکن زمین
plants
در زمین قراردادن
the terrestrial
کره زمین
axis of earth
محور زمین
I fell down.
افتادم زمین
route
به زمین نشاندن
backfall
زمین خوردگی
auger
زمین سوراخ کن
uplands
زمین بلند
artificial ground
زمین مصنوعی
touch line
خط کناری زمین
west
مغرب زمین
territory
زمین ملک
panhandle
زمین باریکه
panhandled
زمین باریکه
panhandles
زمین باریکه
bad soil
زمین سست
panhandling
زمین باریکه
My birthday falls on a Staurday.
جشن زمین
territories
زمین ملک
to send to grass
زمین زدن
surveyors
زمین پیما
playground
زمین بازی
borderlands
زمین سرحدی
crust
پوسته زمین
crusts
پوسته زمین
zemindar
زمین دارZeland
zemindar
مالکین زمین
zamindar
زمین دار
zamindar
مالکین زمین
world shaking
زمین لرزه
wold
زمین بائر
end
زمین حریف
ended
زمین حریف
basement
زیر زمین
ends
زمین حریف
geology
زمین شناسی
floors
محدوده زمین
floored
محدوده زمین
borderland
زمین سرحدی
laird
صاحب زمین
lairds
صاحب زمین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com