Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
alkali earth
زمین قلیایی
alkaline earth
زمین قلیایی
Other Matches
alkalic
قلیایی
basics
قلیایی
basic
قلیایی
alkaline
قلیایی
alkalis
قلیایی
lye
اب قلیایی
alkali
قلیایی
alkyd resin
صمغ قلیایی
alkalescence
خاصیت قلیایی
gourd
کدوی قلیایی
gourds
کدوی قلیایی
basic dye
رنگ قلیایی
alkali halide
هالید قلیایی
alkali metal
فلز قلیایی
alkaline earth
قلیایی خاکی
basic slag
سرباره قلیایی
alkalinity
خصلت قلیایی
alkaline battery
باتری قلیایی
alkalify
قلیایی شدن
alkalinize
قلیایی کردن
alkalize
قلیایی کردن
alkaline solution
محلول قلیایی
alkalify
قلیایی کردن
basify
قلیایی کردن
alkaline earth oxide
فلز قلیایی خاکی
alkaline earth metal
فلز قلیایی خاکی
pyronine
رنگهای قلیایی زرد
alkalescent
دارای خاصیت قلیایی
piperine
ماده قلیایی فلفل
basic lining
پوشش یا استر قلیایی
basic pig iron
اهن خام قلیایی
alkaline
دارای خاصیت قلیایی
narceine
شبه قلیایی افیون
caustic alkali metal
فلز قلیایی سوزاور
basic open hearth furnace
کوره باز قلیایی
natron
نمک قلیایی طبیعی
hyoscyamine
مادهء شبه قلیایی سیکران
turquoise
فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
turquois
فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
procaine
نمک قلیایی بیحس کننده
bate
خیساندن چرم درماده قلیایی
turquoises
فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
caustic soda
سود سوزآور
[ماده قلیایی در رنگرزی]
alkali
قلیا مادهای باخاصیت قلیایی مثل سودمحرق
alkalis
قلیا مادهای باخاصیت قلیایی مثل سودمحرق
zoisite
دارای بلورهای هرمی شکل مرکب از سلیکات قلیایی وا لومینیومی
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
ptomaine
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
earth's attraction
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
earth
زمین
norland
زمین
soil
زمین
floors
کف زمین
land n
زمین
floored
کف زمین
floor
کف زمین
ground surface
کف زمین
soiling
زمین
grass roots
کف زمین
lackland
بی زمین
this earthly round
زمین
graze
زمین
grazes
زمین
cinder track
زمین دو
earths
زمین
grazed
زمین
cinder tracks
زمین دو
soils
زمین
ground
کف زمین
extra terrestrial
زمین
fields
زمین
fielded
زمین
domains
زمین
aerospace
جو زمین
terrain
زمین
domain
زمین
ground
زمین
geodetically
زمین
rooter
زمین کن
earthing
زمین
ground
[British]
[floor]
کف زمین
floor
کف زمین
acres
زمین
acre
زمین
ground
: زمین
tellus
زمین
land
زمین
field
زمین
ground line
خط زمین
real estate
زمین
globes
زمین
globe
زمین
geological
زمین شناختی
geological
زمین شناسی
routes
به زمین نشاندن
route
به زمین نشاندن
territory
زمین ملک
low land
زمین پست
oblique compartment
زمین مورب
rolling country
زمین پوشیده
nutation
اهتزاز زمین
rammer
زمین کوب
rear court
انتهای زمین
crust
پوسته زمین
shelling
قشر زمین
crusts
پوسته زمین
quick ground
زمین سست
neutral earth
زمین خنثی
natural ground
زمین طبیعی
shell
قشر زمین
losse earth
زمین خوره
rootle
زمین راباپوزکندن
low land
پستی زمین
lowland
زمین پست
mool
زمین خشک
mid court
وسط زمین
geology
زمین شناسی
marchland
زمین مرزی
marsh land
زمین ماندابی
measurement ofland
زمین پیمایی
scrub land
زمین بایر
measuring rod
گز زمین پیمایی
ends
زمین حریف
ended
زمین حریف
mallet field
زمین چوگان
territories
زمین ملک
shells
قشر زمین
savanna
زمین هموار
mixed graze
توام زمین
end
زمین حریف
salle d'armes
زمین شمشیربازی
sandy soil
زمین ماسهای
saturated ground
زمین سیراب
science of geology
زمین شناسی
occident
مغرب زمین
uplands
زمین کوهستانی
laird
صاحب زمین
lairds
صاحب زمین
bog
زمین باطلاقی
bogs
زمین باطلاقی
speculation
زمین خواری
terrain
نوع زمین
original ground
زمین بکر
original ground
زمین طبیعی
terrain
زمین ناحیه
orbit of the earth
مدار زمین
terrain
عوارض زمین
pervious ground
تراوا زمین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com