English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
English Persian
farm زمین مزروعی
farmed زمین مزروعی
farms زمین مزروعی
tilth زمین مزروعی
Search result with all words
arable قابل زرع زمین مزروعی
farm out اجاره دادن زمین مزروعی
Other Matches
arability مزروعی
cultivated areas مناطق مزروعی
cadastral مربوط به املاک مزروعی
emblements منافع حاصله اززمین مزروعی
iceland poppy انواع خشخاش مزروعی چندساله
rurban وابسته بناحیه مسکونی مزروعی
cadastre مامور ثبت وممیزی املاک مزروعی وغیر منقول
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
redstone موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
soil زمین
domain زمین
grazes زمین
earth زمین
terrain زمین
ground line خط زمین
real estate زمین
domains زمین
earthing زمین
fielded زمین
soils زمین
field زمین
globes زمین
land زمین
lackland بی زمین
fields زمین
earths زمین
soiling زمین
norland زمین
ground surface کف زمین
floor کف زمین
ground [British] [floor] کف زمین
land n زمین
floors کف زمین
ground زمین
ground کف زمین
this earthly round زمین
tellus زمین
ground : زمین
acre زمین
rooter زمین کن
floor کف زمین
grass roots کف زمین
aerospace جو زمین
geodetically زمین
globe زمین
acres زمین
extra terrestrial زمین
cinder tracks زمین دو
graze زمین
floored کف زمین
grazed زمین
cinder track زمین دو
loose ground زمین سست
ends زمین حریف
floor محدوده زمین
ended زمین حریف
end زمین حریف
crusts پوسته زمین
measurement ofland زمین پیمایی
mallet field زمین چوگان
marchland زمین مرزی
low land پستی زمین
measuring rod گز زمین پیمایی
levelling rod زمین پیمایی
marsh land زمین ماندابی
paralysis زمین گیری
crust پوسته زمین
geology زمین شناسی
natural ground زمین طبیعی
floored محدوده زمین
borderland زمین سرحدی
borderlands زمین سرحدی
bogs زمین باطلاقی
laird صاحب زمین
bog زمین باطلاقی
lairds صاحب زمین
quick ground زمین سست
speculation زمین خواری
mid court وسط زمین
mixed graze توام زمین
mool زمین خشک
lowland زمین پست
floors محدوده زمین
neutral earth زمین خنثی
losse earth زمین خوره
low land زمین پست
site building زمین زیربنا
rammer زمین کوب
territories زمین ملک
territory زمین ملک
route به زمین نشاندن
routes به زمین نشاندن
punner زمین کوب
punner زمین سفت کن
shell قشر زمین
shelling قشر زمین
shells قشر زمین
public domain زمین خالصه
public d. زمین خالصه
protective earthing زمین محافظ
uplands زمین کوهستانی
pronely روبه زمین
profile line نیمرخ زمین
predial or prae وابسته به زمین
rear court انتهای زمین
rootle زمین راباپوزکندن
scrub land زمین بایر
science of geology زمین شناسی
savanna زمین هموار
saturated ground زمین سیراب
gore زمین سه گوش
gored زمین سه گوش
gores زمین سه گوش
goring زمین سه گوش
plant در زمین قراردادن
plants در زمین قراردادن
sandy soil زمین ماسهای
salle d'armes زمین شمشیربازی
panhandle زمین باریکه
panhandled زمین باریکه
panhandles زمین باریکه
panhandling زمین باریکه
rolling country زمین پوشیده
playing court زمین بازی
playing area محدوده زمین
ground level سطح زمین
original ground زمین بکر
original ground زمین طبیعی
orbit of the earth مدار زمین
terrain عوارض زمین
terrain زمین ناحیه
terrain نوع زمین
terrain زمین عملیات
basement زیر زمین
basements زیر زمین
west مغرب زمین
upland زمین بلند
open country زمین باز
upland زمین کوهستانی
uplands زمین بلند
occident مغرب زمین
paralytic disability زمین گیری
parcelling تفکیک زمین
ground level تراز زمین
plat تکه زمین
planned chart کروکی زمین
grounding زمین کردن
grounding ایجاد زمین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com