Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
abuttals
زمین همسایه
Other Matches
adjoining
همسایه
abutting
همسایه
vicinage
همسایه
vicinal
همسایه
neighbours
همسایه
neighbors
همسایه
next door
[to]
<adv.>
همسایه ای
neighbour
همسایه
neighbours
همسایه شدن با
our next neighhbour
همسایه پهلویی ما
our neighbour door
همسایه پهلویی ما
adjacent
مجاور همسایه
neighbouring state
دولتهای همسایه
neighbor
همسایه شدن با
neighbor
همسایه نزدیک
bordering country
کشور همسایه
neighbourly
در خور همسایه
neighbourly
همسایه وار
bordering country
ملت همسایه
neighboring state
[American E]
ملت همسایه
neighbour
همسایه شدن با
ill neighboured
دارای همسایه بد
immediately next door
<adv.>
همین همسایه ای
neighboring state
[American E]
کشور همسایه
neighbors
همسایه شدن با
neighbouring country
[British E]
ملت همسایه
collateral
همسایه مجاور
neighbouring country
[British E]
کشور همسایه
our next neighhbour
همسایه دیوار بدیوارما
The grass is greener on the other side of the hI'll.
مرغ همسایه غازه
The house next door was broken into/burgled/burglarized yesterday.
دیروز دزد خانه همسایه را زد.
He is next door.
او
[مرد]
نزد همسایه است.
He beats his own child to frighten his neighbour.
<proverb>
بچه خود را مى زند که همسایه بترسد .
love thy neighbour as thyself
همسایه یا نوع خود را مانندخود دوست داشته باش
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
The grass is always greener on the other side of the fence.
<proverb>
مرغ همسایه غازه
[مردم دیگر همیشه در موقعیت بهتری هستند.]
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
free stroke
کشیدن ساده سیم گیتار
[کلاسیک]
[انگشت به روی سیم همسایه منتقل می شود]
to crib
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
to plagiarize
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
to copy
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
rest stroke
کشیدن سیم گیتار
[کلاسیک]
[انگشت به روی سیم همسایه کوتاه مدت تکیه میکند]
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
surface-to-surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
Tibet
تبت
[این ناحیه با کشورهای چین، هند و نپال همسایه بوده و فرش آن بیشتر تحت تاثیر چین قرار داشته است.سابقه فرش بافی در آن حدود سیصد سال می باشد. نقش ببر از طرح های اصلی فرش تبت است.]
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
this earthly round
زمین
earths
زمین
tellus
زمین
globe
زمین
land
زمین
soil
زمین
soiling
زمین
soils
زمین
land n
زمین
lackland
بی زمین
ground line
خط زمین
grass roots
کف زمین
earthing
زمین
rooter
زمین کن
graze
زمین
grazed
زمین
grazes
زمین
extra terrestrial
زمین
acres
زمین
geodetically
زمین
acre
زمین
norland
زمین
ground surface
کف زمین
terrain
زمین
ground
[British]
[floor]
کف زمین
cinder tracks
زمین دو
real estate
زمین
aerospace
جو زمین
domain
زمین
domains
زمین
floor
کف زمین
floored
کف زمین
floor
کف زمین
ground
کف زمین
fields
زمین
floors
کف زمین
earth
زمین
field
زمین
ground
زمین
ground
: زمین
fielded
زمین
globes
زمین
cinder track
زمین دو
geoisotherm
همدمای زمین
end
زمین حریف
geotherm
همدمای زمین
flat ground
زمین تخت
glebe
زمین وقف
landed a
ملک زمین
geoid
زمین وار
geoid
زمین دیسه
ended
زمین حریف
field hockey
زمین هاکی
landfall
ریزش زمین
geochemistry
زمین شیمی
geological
زمین شناسی
geodesy
زمین سنجی
playgrounds
زمین بازی
flat ground
زمین مسطح
geological
زمین شناختی
geology
زمین شناسی
ends
زمین حریف
foreland
زمین جلوامده
isogeotherm
همدمای زمین
soccer field
زمین فوتبال
ground conection
اتصال زمین
ground cushion
بالشتک زمین
lairds
صاحب زمین
ground detector
تستر زمین
ground detector
اشکارساز زمین
ground effect
اثر زمین
laird
صاحب زمین
ground plate
صفحه زمین
ground potential
پتانسیل زمین
borderlands
زمین سرحدی
borderland
زمین سرحدی
ground wire
سیم زمین
grounding conductor
سیم زمین
ground zero
صفر زمین
grounding brush
زغال زمین
groundskeeper
متصدی زمین
gridition
زمین فوتبال
gridiron
زمین فوتبال
greenside
در مجاورت زمین
geolatry
زمین پرستی
geosphere
زمین سپهر
crusts
پوسته زمین
crust
پوسته زمین
floors
محدوده زمین
geostrategy
زمین شناسی
floored
محدوده زمین
floor
محدوده زمین
geotaxis
زمین گرایی
geotropism
زمین گرایی
paralysis
زمین گیری
speculation
زمین خواری
glebe
زمین خاک
bogs
زمین باطلاقی
graben
فرو زمین
bog
زمین باطلاقی
half court
زمین سرویس
landfalls
ریزش زمین
core of the earth
هسته زمین
abuttals
زمین مجاور
contour line
خط برجستگی زمین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com